سیده سمیه کاظمی؛ کارشناس ارشد آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت
تعریف ساده خودکارآمدی این است که: مردم فقط سعی میكنند چیزهایی را انجام دهند كه فكر میكنند میتوانند انجام دهند و برای چیزهایی كه فكر میكنند نمیتوانند انجام دهند تلاش نمیكنند. به عبارت دیگر خودكارآمدی؛ اعتماد فرد به تواناییاش در انجام اقدامات لازم برای رسیدن به هدفی خاص است. خودکارآمدی به عنوان یک مفهوم از مفاهیم یادگیری اجتماعی مطرح شده است و اولین بار در سال 1997توسط باندورا مطرح شد. زنان به علت مسئولیت و نقشهای چندگانه و متعدد لازم است برای ایجاد و ارتقای حس خودکارآمدی در خود تلاش کنند.
افراد دارای خودكارآمدی قوی معتقدند هر كار و وظیفه دشواری را میتوانند انجام دهند. آنها وظایف سخت را چالش و مبارزه طلبی برای ماهر شدن میدانند به جای تهدیدهایی كه از آن اجتناب كنند. در مواجهه و رویارویی با شكستها به تلاش خود ادامه میدهند تا موفق شوند. آنها به موقعیتهای دشوار یا تهدید آمیز نزدیك میشوند و مطمئن هستند میتوانند شکستها را كنترل کنند. باندورا معتقد است كه داشتن چنین دیدگاه و نقطه نظری استرس را كاهش میدهد و خطر افسردگی را پایین میآورد. خودکارآمدی نوعی هوشیاری فردی است درباره این که فرد میتواند مؤثر باشد و بر اعمال و پیامدهای کارهایش كنترل داشته باشد.
در واقع خودکارآمدی، نوعی سیستم خودتنظیمی رفتار است كه براساس مفاهیم درکی، عاطفی و انگیزشی شكل میگیرد. میزان خودکارآمدی با استفاده از پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی عمومی قابل اندازهگیری است. این پرسشنامه شامل ده سؤال از جمله «اگر به اندازه کافی تلاش کنم همیشه قادر به حل مشکلات سخت میباشم» است که پاسخ آن به صورت گزینههای اصلا صحیح نیست، به مقدار زیادی صحیح است، تقریبا صحیح است و کاملا صحیح است، میباشد و از 1 تا 4 درجهبندی شده است. اخذ نمره بالا در این مقیاس نشان دهنده خودکارآمدی عمومی بالاتر است.
تجارب موفقیتآمیز
یکی از منابع ایجاد خودکارآمدی در فرد، دستاوردهای عملکرد پیشین است که بازخوردی ایجاد میکند که باعث میشود فرد به توانایی خود در آن عملکرد باور پیدا کند. موفق شدن در یك کار خاص منجر به تجربه هیجانی مثبت، افزایش احساس خودكارآمدی و افزایش نتایج عملکرد بعدی میشود. تکرار کارها و ساده کردن و تقسیم نمودن یک کار به مراحل کوچک، میتواند در انجام هر مرحله از کار، فرد را خودکفا کند و در نهایت به خودکارآمدی کامل منجر شود.
تجارب جانشینی
عامل دیگری كه درك خودكارآمدی را تحت تاثیر قرار میدهد مشاهده موفقیتها و شكستهای دیگران یا الگوهای مشابه فرد است. قسمتی از تجارب جانشینی به وسیله مقایسههای اجتماعی با دیگران ساخته میشود. اینكه تجارب جانشینی چه مقدار خودكارآمدی را تحت تاثیر قرار میدهد بستگی به این دارد كه شما فكر میكنید فرد الگو چه مقدار شبیه شماست. مقایسه اجتماعی خود و دیگران و به ویژه با گروه همسالان باعث ایجاد احساس خودكارآمدی یا عدم خودكارآمدی میشود.
ترغیب كلامی
ترغیب كلامی كه افراد دریافت میكنند، باور افراد درباره تواناییهای خود را تحت تأثیر قرار میدهد. پیامهای كلامی و تشویقهای اجتماعی به اشخاص كمك میكند تا تلاش بشتری به كار ببرند و پشتكار مورد نیاز برای موفقیت را تداوم بخشند و این امر به رشد مهارتها و كارآمدی فرد منجر میشود. این تشویق باید در حد واقعی و معقول باشد زیرا ترغیب تلاشهای ناموفق ممکن است خودکارآمدی پایین ایجاد کند. برای قانعسازی مؤثر باید ترغیب کلامی واقع بینانه باشد.
حالات عاطفی و جسمی
حالات فیزیولوژیک از قبیل ترس، برانگیختگی، خستگی و حالات خلقی که موقع انجام کاری رخ میدهد بر موفقیت یا شکست فرد در انجام آن کار تاثیر میگذارد. همچنین خلق و خوی فرد نیز میتواند تأثیر عمدهای روی باورهای خودکارآمدی داشته باشد. به طور معمول خوشبینی و خلق مثبت باورهای خودکارآمدی را افزایش میدهد در صورتی که نا امیدی و افسردگی باورهای خودکارآمدی را کاهش میدهند.