گفتگو: رضا حسینمرد ی - روزنامهنگار
تحریریه زندگی آنلاین : دکتر منصور کرجی بانی، متولد سال 1340 شهرستان تنکابن؛ دوران تحصیلات مقدماتی تا اخذ دیپلم متوسطه را در مدارس این شهرستان گذراند. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1356 دیپلم خود را اخذ نموده و در همین دوران که با تعطیلی دانشگاهها و انقلاب فرهنگی مصادف شد، به خدمت سربازی رفت. وی سال 1362 در مقطع کاردانی رشته تغذیه دانشگاه شهید چمران اهواز پذیرفته شد و در ادامه، طرح نیروی انسانی خود را در استان خوزستان و سیستان بلوچستان گذراند. در سال 1367 در مقطع کارشناسی نا پیوسته در انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور پذیرفته و سال 1369 فارغالتحصیل شد و همان سال در مقطع کارشناسی ارشد تغذیه همان دانشگاه پذیرفته شد و ادامه تحصیل داد.
وی از سال 1367 در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به عنوان مربی آموزشیار و سپس به عنوان عضو هیات علمی مشغول فعالیت بوده است.
ایشان جهت ادامه تحصیل در مقطع دکترای تخصصی تغذیه در دانشگاه پونا هندوستان پذیرفته شد و در نهایت سال 1389 فارغالتحصیل شد و به دانشگاه علوم پزشکی زاهدان بازگشت.
دکتر کرجی بانی از لحاظ مراتب دانشگاهی در سال 1395 به درجه دانشیاری و در سال 1400 به درجه استادی رسید.
مدیریت امور دانشجویی دانشگاه و ریاست اداره نظارت بر مواد غذایی استان در سوابق ایشان است؛ وی پس از اخذ مدرک دکترای تخصصی، عمدتاً به عنوان مدیر گروه تغذیه مشغول فعالیت بود و اکنون نیز مدیر گروه تغذیه دانشگاه علوم پزشکی زاهدان است.
با این مقدمه به گفتگوی اختصاصی با استاد دکتر منصور کرجی بانی پرداختیم.
اهم فعالیتهای شما در حوزه تغذیه پیرامون چه موضوعاتی بوده است؟
فعالیت من در چند حوزه تقسیم میشود. یکی از حوزههای فعالیتی من عمدتاً در زمینه آموزش و به موازات آن در خصوص پژوهش و اجرای پروژه تحقیقاتی است. طی این سالها معمولاً در زمینه تغذیه جامعه و تغذیه بالینی در حوزه بیماریهای غیر واگیر پژوهشهای متعددی داشتم. بخش دیگر از فعالیتهای من در حوزه پایاننامههای مقطع پزشکی عمومی شامل پژوهشهایی متنوع بوده که توسط دانشجویان پزشکی در مراحل بیمارستانی و مراکز درمانی انجام میشود. این پایاننامهها پیرامون بیماریهای مختلف غیر واگیر و مباحث تغذیه بالینی نگارش شده است که عمدتاً استاد راهنما و در برخی مشاور آنها بودم.
از سال 1386 که دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد در این دانشگاه پذیرش گردیدند، فعالیتهای گروه تغذیه دانشگاه تخصصیتر شده و عمدتاً در زمینههای مختلف تغذیه جامعه و بالینی بوده است. توجه به نیاز منطقه و ارزیابی بیماریهای مختلف سوءتغذیهای به لحاظ شیوع و همچنین غربالگری بیماریها در منطقه نیز بخش دیگری از فعالیتهای من و همکارانم بوده است.
خروجی تمام این پژوهشها معمولاً به شکل آموزشی، اطلاعرسانی، تکمیل فرم کاربست به شکل چکیده پایاننامهها و ارسال به وزارت متبوع و ارائه در کارگاههای منطقهای برای گروههای هدف دستاندرکار حوزه بهداشت، تغذیه و درمان در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، کنگرهها، سمینارها و در نهایت به شکل مقالات متعددی بوده که در مجلات علمی و معتبر به چاپ رسید.
بیشتربخوانید:
چند توصیه تغذیه ای برای سلامت قلب زنان
معضلات تغذیهای استان سیستان و بلوچستان بر اساس بررسیهای شما چه بوده است؟
با توجه به بررسیهای انجام شده و تجربهای که طی این سی سال گذشته به دست آوردم، الان در حالت گذار تغذیهای قرار داریم، یعنی در برخی مناطق به دلیل مشکلات سوءتغذیه در برخی کودکان شاهد کموزنی، کوتاه قدی و کمبود رشد هستیم. از سوی دیگر مشکلات رفع نشدهای مانند اضافه وزن و چاقی نیز در برخی افراد جامعه در گروههای آسیبپذیر بروز پیدا کرده است.
لازم به ذکر است محدودیتها، محرومیتهای اقلیمی و همچنین وضعیت اقتصادی روی سبد غذایی خانوادهها به خصوص در این استان تاثیرنامطلوبی گذاشته است. از یکسو کمخوری و از سوی دیگر بیشخوری نیز بسیار مشهود است؛ به سمت بلوچستان که میرویم، موارد کمخوری و سوءتغذیه در جهت کمبود دریافت کالری و درشت و ریزمغذیها بیشتر مشاهده میشود. مناطق حاشیهای استان نیز دچار مشکلات سوءتغذیه در درجات مختلف هستند. هرچند گرسنگی پنهان همانند سایر نقاط کشور از بارزترین مشکلات تغذیهای میباشد.
علیرغم اینکه بیش از یک دهه از غنیسازی آرد با آهن و اسید فولیک در استان سیستان و بلوچستان میگذرد، ولی در گروههای مختلف سنی هنوز مشکلات تغذیهای کمبود و کمخونی فقر آهن مشهود است. همچنان مواردی از زایمانها وجود دارد که نوزادان با کمخونی فقر آهن متولد میشوند. با وجود هزینههایی که برای غنیسازی صرف میشود، ولی هنوز مواردی از کمخونی فقر آهن شدید در استان سیستان و بلوچستان مشاهده میشود که شاید بتوان به «کوه یخ» تشبیه کرد و این مشکلات گسترده بوده که نیازمند ارائه راهکارهای نوین مداخله تغذیهای در جامعه خواهد بود؛ چرا که بروز عارضه کمخونی موضوع چند جانبهای در مبانی علم تغذیه محسوب شده که دلایل متعددی میتواند داشته باشد. قابل ذکر است بروز بیماری کمخونی ناشی از تالاسمی از مشکلات بالینی این منطقه نیز میباشد که در مجال بحث این موضوع نیست.
برای مرتفع نمودن مشکلات تغذیهای مردم میتوان از پتانسیلهای موجود مانند استفاده از مواد غذایی محلی مطابق دستورالعملهای تغذیهای بهره برد که تا حدودی کمککننده میباشد. به عنوان مثال مصرف «کشک زابلی» یکی از فراوردههای لبنی محلی و سنتی استان است و میتواند منبع خوبی از نظر تأمین پروتئین و کلسیم باشد.
همچنین میتوان به بنه و سایر میوههای گرمسیری موجود در منطقه اشاره نمود.
این استان به دریای عمان نزدیک است و شاید حدود دو دهه پیش وضعیت از نظر توزیع مواد غذایی دریایی و صید آبزیان در این منطقه بهتر بود؛ من شاهد بودم در فصول پاییز و زمستان صید انجام میشد و در نقاط مختلف استان توزیع میشد، اما الان این پوشش تغذیهای به چشم نمیخورد که شاید دلایل مختلفی داشته باشد.
ماهی به عنوان مائده الهی و غذای دریایی حاوی پروتئینی با ارزش بیولوژیکی بالا است که از دریای عمان صید میگردد و باید نیاز مردم منطقه را پوشش دهد، اما به دلایل متعدد از دسترس عموم خارج شده است. همینطور با خشک شدن دریاچه هامون در سیستان متاسفانه صنعت صیادی و کشاورزی نزول چشمگیری داشته است. پیامد آن کوچک شدن سبد غذای خانوارهایی بوده که اقتصاد معیشتی داشتند. آنچه مسلم است فقر و کمبود پروتئین عواقب ناگواری خواهد داشت و بناچار در الگوی غذایی خانوارها استفاده از منابع غلات جایگزین اصلی منابع غذایی پروتئینی با ارزش بیولوژیکی بالا شده است. با توجه به نکات فوق در مقایسه با استانداردهای توصیه شده، در حال حاضر سبد غذایی خانوادهها در این استان بر اساس گروههای غذایی شامل شیر و لبنیات، پروتئینهای حیوانی و گیاهی، میوهها و سبزیها دچار کاهش چشمگیر شده است و شاید این خلاء به طور ملموس قابل رویت نباشد، ولی پیامدهای آن در حال حاضر و آینده بر سلامت افراد اثر خواهد گذاشت. به عبارتی گرسنگی پنهان همواره آحاد مختلف افراد جامعه را در معرض خطر قرار میدهد. لازم به ذکر است بیماریهای ناشی از سوءتغذیه معمولاً به شکل مزمن در جامعه میتواند وجود داشته باشد.
به نظر میرسد وقتی شاهد تولد یک نوزاد با کمخونی فقر آهن در بدو تولد هستیم، الزاماً در جهت استمرار سلامتی او بایستی تزریق خون انجام گردد و اجتنابناپذیراست. نظر به اینکه این روش درمان یک روش تهاجمی میباشد و چندان مقبولیت ندارد، اما این اتفاق نشاندهنده کمبود تغذیهای و سوءتغذیه مادر در دوران بارداری است، چرا که در زمان مناسب از آنچه برای سلامت و رشد خود و جنین خود لازم بوده نتوانسته مصرف کند و بدین شکل نوزاد او دچار مشکل شده است. با توجه به موارد مطروحه میتوان گفت نوزاد کمخون نوک هرم به عنوان معلول و مشکل سوءتغذیه مشاهده میشود، اما در بخش پایین هرم عوامل متعددی در بروز آن تاثیرگذار بوده که میتوان به عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، عدم آگاهیهای تغذیهای، الگوها و رفتارهای غذایی نامناسب اشاره نمود.
بر اساس مطالعات انجام شده در جهان و کشور مصرف زیاد روغن، نمک و شکر یک چالش بزرگ تغذیهای در افراد جامعه است و در مصرف آنها باید احتیاط نمود. مصرف فراوردههای حاوی این سه ترکیب شرایط بیوشیمیایی و فیزیولوژیکی بدن را به گونهای تغییر خواهد داد که جایگاهی برای دریافت منابع غذایی اصلی و ضروری روزانه وجود نداشته باشد. به نحوی که با مصرف مواد غذایی حاوی نمک و روغن و شکر سیر بروز بیماریهای غیر واگیر و عواقب آن به مراتب افزایش خواهد یافت. متاسفانه در این استان این معضل به شکل دریافت خالص این مواد و یا در فرایندهای مختلف آمادهسازی مواد غذایی مانند سرخ کردن و دریافت غذاهای فراوری شده مشاهده میشود.
بیشتربخوانید:
نکات تغذیه ای در تعطیلات
شما اگر مدیری در سطوح بالاتری باشید، در تصمیمسازی تغذیهای چه خواهید کرد؟
سازمان بهداشت جهانی یک شعار دارد: جهانی فکر کنید، منطقهای عمل کنید.
زمانی دریاچه هامون، آب داشت، صید و صیادی رونق داشت و کشاورزی مطلوبتر بود. در سفره غذای مردم آبزیان و ماهی غذای عمده بود. در منطقه به دلایل مختلف مانند شرایط اقلیمی، اقتصادی و عدم حمایت و برنامهریزی نامناسب باعث شده تا صنعت کشاورزی، دامپروری و شیلات تحت تأثیر قرار گیرد و بر وضعیت تغذیهای خانوارها تاثیرگذار باشد. سیاستگذاریهای تغذیهای بایستی شامل برنامهریزیهای کوتاه مدت و بلند مدت به صورت همه جانبه و با حمایت ارگانهای اجرایی، تخصصی و مشارکت بخش خصوصی توام باشد. برخی برنامهها در سطح کلان (ماکرو) و برخی دیگر در سطح خانوارها (میکرو) است.
در بحث سیاستگذاری به عنوان مثال باید پیرامون آبهای ناشی از بارندگیها فکری کرد تا هدر نرود، بدین ترتیب در کشاورزی و دامپروری قابلیت استفاده خواهد داشت. در حال حاضر این مهم به وضوح قابل رویت میباشد.
روستاییان روزگاری تولید کننده و خودکفا بودند. محصولات کشاورزی، میوه، سبزی، پرورش دام و طیور داشتند و به نوعی نیاز خود را در همان روستا برطرف میکردند، اما امروزه روستاییان برای تأمین برخی از احتیاجات تغذیهای خود و برای خرید مواد غذایی به شهرها مراجعه میکنند. این نشانهای از وجود معضل تغذیهای در خانوار و متعاقباً در جامعه روستایی است که باید برای اصلاح آن سیاستگذاری و فکر اساسی نمود.
با ذکر این نکته که آموزش و متعاقب آن اصلاح رفتارها، نگرش و عملکرد تغذیهای یک مهم است که بر آن تاکید میگردد، با توجه به امکانات موجود و اجرای فرایند آموزش میتوان برنامهریزیهای تاثیرگذار انجام داد. هنوز با استانداردهای جهانی فاصله داریم و برای رسیدن به آن باید به مسائل آموزشی و فرهنگی و اصلاح آن توجه کرد.
بر این اساس وظیفه ما در منطقه به موازات امور آموزشی و پژوهشی این اصل بوده که کارشناسان تغذیهای تربیت نموده که به لطف خدا در سراسر استان مشغول فعالیت در حوزههای مختلف ستادی، بهداشت و درمان هستند. تاکنون حدود دویست کارشناس تغذیه در مراکز مختلف بهداشتی و درمانی در استان پهناور سیستان و بلوچستان خدمات ارائه میکنند و موفقیتهای آنان نیز ملموس است. تربیت کارشناسان ارشد نیز در ادامه میتواند به رفع نواقص و کمبودها، همچنین کاهش مشکلات آموزشی و فرهنگی در حوزه غذا و تغذیه کمک کند.
موضوع پایان نامه شما در مقطع دکترای تخصصی تغذیه چه بوده است؟
پایاننامه من در خصوص ارزیابی وضعیت اکسیدانها و آنتیاکسیدانها در بیماران قلبی و عروقی بوده که در سال 1389 دفاع شد. استادی داشتم به نام مرحوم آقای دکتر هاشمی فقید که راهنماییهای ارزندهای ارائه نمودند. بر اساس این پایاننامه با تجویز مکملهای ویتامین C، ویتامین E در بیماران قلبی و عروقی طی یک بازه زمانی سه ماهه شاخصهای عمومی، بیوشیمیایی، بالینی و اکسیدانی، آنتیاکسیدانی و وضعیت تغذیهای در قبل و بعد مطالعه اندازهگیری و ثبت شد.
همزمان به موازات تجویز مکملها در بیماران یک گروه از بیماران نیز با تجویز میوهها و سبزیجات مورد مطالعه قرار گرفتند. نتیجه اینکه مکملهای ویتامینهای C و E توانستند در این مدت، شاخصهای آنتیاکسیدانی غیر آنزیماتیک شامل سطح سرمی ویتامینهای C و E و سیستم آنتیاکسیدانی آنزیماتیک مانند سوپراکسید دیسموتاز، گلوتن پراکسیداز را افزایش دهند و ترکیبات اکسیدان را نیز کاهش بدهند. نتیجهگیری کلی یافتهها پیشنهاد نمود که در جهت افزایش سیستم آنتیاکسیدانی علاوه بر استفاده مستمر از منابع غذایی حاوی سبزیها، میوهها مکملهای مولتیویتامینی و مواد معدنی برای این بیماران میتواند مؤثر باشد، البته تجویز و تأثیر مکملهای آنتیاکسیدانی ذکر شده بر تقویت سیستم ظرفیت تام آنتیاکسیدانی به مراتب بیشتر و سریعتر میباشد. در واقع تاکید و ارائه آموزش در گروه هدف را در راستای مصرف این ترکیبات مغذی متنوع مؤثر و مورد تاکید قرار میدهد.
استفاده از مکملهای تغذیهای بر اساس ترکیب مکمل، دوز مصرف، مدت و شرایط فرد متفاوت است. هرچند مکملها اثرگذاری بیشتری در مقایسه با خوردن مواد غذایی میوهها و سبزیهای حاوی آن مواد مغذی خواهند داشت.
موضوع پایاننامه کارشناسی ارشد شما در چه مورد بوده است؟
در سال 68 - 1367 پایاننامه کارشناسی ارشد من در مورد بررسی شیوع کمخونی فقر آهن و ارتباط آن با و ضعیت تغذیهای در دختران نوجوان شهر زاهدان بوده است. در آن دوران عارضه کمخونی فقر آهن در این استان شیوع بالایی داشت. بحران کمخونیها در آن دوران در کشور مطرح بود. وزارت بهداشت هم درگیر طرحهای غنیسازی شده بود تا بدین ترتیب در استانهای دچار شیوع بالای این عارضه اقدامات جدی جهت کاهش آن انجام شود. کمبود آهن و متعاقب آن شیوع کمخونی فقر آهن در مناطق مختلف کشور و استان متفاوت بود و امروزه نیز این مشکل تغذیهای در درجات مختلف خفیف، متوسط و شدید در گروههای آسیبپذیر به ویژه خانمهای باردار نیز وجود دارد. هرچند در این استان مشکل دیگر شیوع کمخونی ژنتیکی تالاسمی همواره وجود داشته و دارد. لازم به ذکر است بر اساس سیاستگذاریهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مطالعات غربالگری جهت شناسایی افراد در معرض خطر تالاسمی و کاهش شیوع این عارضه به طور چشمگیری در استان برنامهریزی شده و به مرحله اجرا نیز گذاشته شده است.
ضمناً در خصوص تفکیک کمخونی تالاسمی با کمخونی فقر آهن بررسی روشهای بالینی و انجام آزمایشات تخصصی و افتراقی جهت تشخیص نهایی و قطعی و در نهایت اجرای برنامههای درمانی، حمایتی و آموزشی جهت کاهش آن توصیه میشود.
از همان زمان مشخص شد که به موازات سایر مشکلات بهداشتی و تأمین سلامتی کمخونی فقر آهن یک مشکل اقلیمی و آندمیک در استان سیستان و بلوچستان بوده و بایستی برای رفع این مشکل تغذیهای اقدامات اساسی به مرحله اجرا گذاشته شود. خداوند استاد کیمیاگر فقید را که استاد راهنمای من در آن زمان بودند رحمت نماید، ایشان نقش گستردهای در پیشرفت این تحقیق در کشور و استان داشتند. گزارشها، کارگاهها و مقالاتی که در آن زمان چاپ و منتشر شد، جرقهای برای شناسایی علل بروز عارضه شایع کمخونی فقر آهن در جامعه به همراه داشت.
تربیت دانش آموختگان تغذیه در استان سیستان و بلوچستان چقدر حائز اهمیت است؟
مقطع کارشناسی ارشد تغذیه را با تلاش همکار بزرگوارم آقای دکتر منصور شهرکی و سایر همکاران گروه سرکار خانم دکتر منتظریفر و خانم دکتر زینت مرتضوی در دانشگاه علوم پزشکی از سال 1385 در دانشکده پزشکی راهاندازی کردیم. پایاننامههای مربوطه برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد هم به لحاظ نوع موضوع، سطوح علمی و کیفیت، متفاوت وکاربردی است. بر این اساس دانشجویان و دانشآموختگان کارشناسی ارشد پتانسیلهای علمی و اجرایی بیشتری در جامعه خواهند داشت. منطقه ما به لحاظ پتانسیلهای اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، شرایط خاص خود را دارد. برقراری کارگاههای آموزشی برای افزایش آگاهیهای تغذیهای افراد جامعه به ویژه خانوارها یکی از اهداف مهم گروه تغذیه بوده است.
عوامل متعدد مانند ازدواج در سنین پایین، تعدد بعد خانوار، سطح تحصیلات، اقتصاد و مسائل معیشتی، محدودیتهای جغرافیایی و فرهنگی وقتی تجمیع شوند میتوانند به موازات سایر مسائل بهداشتی و بالینی در سطوح پایه، میانی در جامعه در نهایت موجب بروز مشکلات تغذیهای گردند.
لذا با توجه به اینکه جامعه در حال تحول و پیشرفت است، باید تلاش نمود تا با افزایش دانش تغذیهای و اصلاح رفتارهای تغذیهای و متعاقباً شیوه زندگی الگوهای دریافت غذایی ارتقا داده شوند و بهبود یابند که این امر شامل برنامه ریزی، مدیریت، اجرا و پایش وضعیت تغذیهای در جامعه میباشد.
توصیه و کلام آخر
با توکل بر خداوند، مدیریت، برنامهریزی، تلاش، نظم و انضباط در کار و زندگی و داشتن اعتماد به نفس اقدام نماییم. اگر دانش و توانایی خداوند بر ما ارزانی داشته، در جهت بهبود آن با نیت خیر کوشا باشیم (زکاتالعلم نشره). برنامهریزیها در سطح کلان سیاستگذاری شده که ساز و کار خاص خود را دارد، ولی در سطح خانواده باید یک سری از موازین و برنامهها را خانوارها به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی رعایت نمایند. به عنوان مثال، فاصلهگذاری در فرزندآوری، تنظیم خانواده، آموزش و استفاده از مکملهای تغذیهای را باید مورد توجه قرار دهیم.
در منطقهای همانند استان سیستان و بلوچستان بزرگان و رهبران در خانوادهها، طوائف و مجامع مختلف وجود دارند که با روشنگری، تشریک مساعی و تاثیرگذاری آنها میتوان برنامههای کاربردی و مهمی در زمینه تأمین سلامتی خانواده و ترویج تغذیه سالم اقدام نمود. در سایر فعالیتهای جنبی همانند اجرای فعالیتهای فیزیکی روزانه و ورزشهای همگانی اگرچه نتایج مثمرالثمری در جامعه به همراه داشته، اما هنوز از استانداردهای مربوطه فاصله وجود دارد، لذا بایستی بیشتر تلاش نمود.
پیرامون استفاده از انواع مواد غذایی و گروههای مختلف موجود در هرم غذایی و سبد تغذیهای مردم هنوز باید فرهنگسازی کرد. به عنوان مثال انبه و هویج هر دو منابعی غنی از ویتامین A هستند، اما با قیمتهای متفاوت در دسترس مردم میباشد. هرچند گران بودن منبع غذایی ارزش غذایی را تأمین نمینماید، آنچه مهم است سواد تغذیهای میباشد که به کمک آن میتوان با هر بودجهای، حتی اندک نیازهای تغذیهای بدن را تا حدودی برطرف نمود.
کلام آخر اینکه بین نیاز و دریافت باید تعادل وجود داشته باشد و اینکه آداپتاسیون یکی از اصول مهم هموستاز در بدن میباشد. به گفته سعدی حکیم اشاره شده: نه آنقدر کم بخور که جانت در آید و نه آنقدر زیاد بخور که از حلقت برآید. والسلام...