Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
سه شنبه 25 شهریور 1404 - 02:17

23
تیر
نقش علوم اعصاب در کشف ناشناخته های مغز انسان

نقش علوم اعصاب در کشف ناشناخته های مغز انسان

گفتگوی اختصاصی زندگی آنلاین با دکتر محمدتقی جغتایی متخصص نوروآناتومی و فلوشیپ علوم اعصاب و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران

گفتگو : رضا حسینمردی - روزنامه نگار

 

تحریریه زندگی آنلاین : محمدتقی جغتایی بهمن‌ماه 1337 در بخش جغتای از توابع شهرستان سبزوار متولد شد(جغتای  اکنون شهرستان مستقلی  شده است). وی مراحل تحصیلات مقدماتی  تا اخذ دیپلم متوسطه را در مدارس صاحب‌نام شهر مشهد مقدس گذراند.

پس از قبولی در کنکور سال 1356 در دانشگاه علوم پزشکی ایران که آن زمان دانشکده توان‌بخشی بود، تحصیلات خود را ادامه داد و در همچنین  پس از پذیرش دکترای تخصصی  آناتومی را نیز در دانشگاه علوم پزشکی تهران اخذ کرد. وی مدرک دکترای تخصصی (پست داکت) نوروآناتومی را نیز از دانشگاه لیتس انگلستان اخذ کرده است و در ادامه فلوشیپ نوروساینس از کینگز کالج لندن را اخذ کرد. وی اکنون  ویزیتینگ پروفسور (استاد مدعو) دانشگاه میدلسکس لندن و نیز دانشگاه اوتاوا کانادا است.

دکتر جغتایی مؤسس  و رئیس انجمن علوم اعصاب ایران است. همچنین رئیس بورد تخصصی علوم اعصاب، بنیان‌گذار و رئیس انجمن علوم تشریحی ایران(آناتومی)، رئیس هیئت ممتحنه و ارزشیابی رشته علوم اعصاب، رئیس مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی دانشگاه علوم پزشکی ایران، رئیس دانشکده فناوری‌های نوین دانشگاه علوم پزشکی ایران، رئیس کمیته سلول سلول‌های بنیادی و عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران، عضو مجمع انجمن‌های علمی گروه پزشکی  است و ریاست سابق دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی، مشاور وزیر بهداشت در امور توان‌بخشی، مشاور عالی ستاد توسعه علوم و فناوری‌های شناختی در امور آموزش، دبیر شورای راهبردی سازمان بهزیستی کشور، مدیرمسئول و سردبیر چند مجله علمی، استاد و محقق برتر دانشگاه را نیز در سوابق اجرایی خود ثبت کرده است.

استاد جغتایی حدود دو دهه اخیر به‌طور اختصاصی در حوزه موردعلاقه  خود یعنی علوم اعصاب و نورورساینس تدریس، پژوهش و فعالیت علمی کرده است. همچنین به دانشجویان پزشکی هم "نوروآناتومی" درس داده است و طی سال‌های گذشته، بالغ‌بر هشت هزار دانشجوی پزشکی جزء شاگردان ایشان بودند.

بیشتربخوانید:

غذای تندی که از دست دادن حافظه را ۲ برابر می‌کند

 

 

 

 

وی در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: 

بعد از دکتر پایان فعالیت‌های استاد فقید دکتر"بامشاد"، حدود بیست سال مدیریت گروه آناتومی را بر عهده داشتم. سال ۱۳۷۰ زمانی که من مدیر گروه شدم مقطع کارشناسی ارشد و دکترا نداشتیم اما پیگیری شد و دوره فوق‌لیسانس و دکترای تخصصی را تأسیس کردیم.

سال‌های ۷۰ و ۷۱ زمانی که دکتر رضا ملک‌زاده وزیر بهداشت و دکتر مسعود کنزی معاون دانشجویی وزیر بودند، من نیز در سمت قائم‌مقام دکتر کنزی مشغول خدمت بودم و بعد از مدتی مدیرکل بورس‌ها و دانشجویان خارج از کشور شدم . در این دوره بود که اغلب اساتید بنام دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر ایران برای ادامه تحصیل به خارج از کشور اعزام شدند... .

به این بهانه با این استاد پرتلاش و چهره  نامی در عرصه ملی و بین‌المللی گفتگویی صمیمانه در حاشیه برگزاری دوازدهمین کنگره علوم اعصاب پایه و بالینی ترتیب دادیم.

 

استاد جغتایی این حجم تلاش و پیگیری قابل‌ستایش است لطفاً به‌عنوان نخستین پرسش، بفرمایید انگیزه شما از پیوستن به این عرصه از علم و دانش چه بوده است؟

من از همان کودکی و دوران دانش‌آموزی انگیزه‌هایی برای معلمی و آموزش داشتم. آن‌قدر به این کار علاقه داشتم که اغلب بازی‌های کودکانه من  "معلم بازی" بود. تا اینکه وارد دانشگاه شدم  و فرصتی پیش آمد تا شاگرد  آقای دکتر "بامشاد" باشم؛ ایشان استاد آناتومی ما بودند و باعلاقه و انگیزه فرصت خوبی پیدا کردم تا به شناخت بیشتر ساختار بدن و علم تشریح تمایل و گرایش پیدا کنم. علاقه من به آناتومی زیاد شد؛ من سال ۱۳۶۵ مقطع فوق‌لیسانس آناتومی را به پایان رساندم و بلافاصله هم در دومین دوره دکترای همین رشته در دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شدم؛ هم‌زمان تدریس هم می‌کردم؛ سال ۶۵ به دانشکده پزشکی و گروه آموزشی آناتومی رفتم. آن موقع استاد دکتر بامشاد مدیر گروه بود و دانشکده هم در مجتمع بیمارستانی حضرت رسول (ص) قرار داشت.  آناتومی بدن انسان پیچیدگی‌های خاص خود را دارد ولی آناتومی سیستم اعصاب و مغز بسیار پیچیده‌تر است و ناشناختگی‌های خاصی دارد.

کشور در آن دوران تا چه حد به نیروهای دوره‌دیده در خارج از کشور نیاز داشت؟

آن سال‌ها نیازشدید به عضو هیئت‌علمی و مدرس وجود داشت چون سالانه بیش از چهارصد دانشجوی پزشکی پذیرش می‌شد.

 تقریباً سالانه ۲۰۰ نفر به خارج از کشور اعزام داشتیم. دوره‌های دکترای تخصصی در کشور محدود بود. چند رشته بیشتر نبود و آن‌ها هم در کنار دوره‌های دستیاری ارائه می‌شدند. این اعزام دانشجو به خارج از کشور ادامه داشت، بعد از من دکتر روح‌الامینی آمد و بعد از ایشان دکتر کشاورز مشغول شدند.

در آن دوره هم‌زمان اولین بورد توان‌بخشی نیز در وزارت بهداشت تأسیس کردیم و من دبیر بورد شدم. رشته‌ها اغلب در سطح لیسانس بودند و با برگشت دانشجویان اعزامی به خارج کشور کم‌کم فوق‌لیسانس و دکترای تخصصی اضافه شدند و رشته‌های توان‌بخشی گسترش پیدا کردند و بوردهای مختلف تشکیل شد.

 بیشتربخوانید:

تاثیر نغذیه بر اعصاب و روان

 

 

 

چطور به مغز و علوم اعصاب علاقه‌مند شدید؟

بعد از تحصیل در رشته آناتومی به آناتومی مغز و اعصاب علاقه‌مند شدم تا مغز را بیشتر بشناسم و به همین خاطر به رشته "نوروآناتومی" گرایش پیدا کردم. وقتی صحبت از آناتومی مغز می‌کنیم صرفاً بافت ظاهری مغز نیست بلکه توجه به ابعاد مختلف مغز و اعصاب از ژن تا بافت را شامل می‌شود. در این میان ساختار میکروسکوپیک و فرایند شکل‌گیری و درون‌سلولی مغز مطرح است. وقتی داخل ارتباطات اعصاب و سلول‌های عصبی می‌شویم به ابعاد تازه و متفاوتی از این علم پی می‌بریم. من وقتی بیشتر وارد این حوزه شدم به این نکته رسیدم که کارکردهای مغز و اعصاب از پیچیدگی‌های بیشتری برخوردار است و به همین دلیل علاقه من به دانش علوم اعصاب یا" نوروساینس " بیشتر شد و فلوشیپ نوروساینس را گذراندم.

 تحقیقات، آموزش، تأسیس انجمن علوم اعصاب، تأسیس رشته‌های دانشگاهی و دکترای تخصصی علوم اعصاب (نوروساینس)،  تألیف و انتشار کتب و مقالات علمی در این مسیر بخشی از برنامه‌های من طی این سال‌ها بود که البته پیش‌ازاین اقدام به تأسیس انجمن آناتومی ایران کردم و سال‌ها رئیس انجمن آناتومی و دبیر بورد تخصصی آناتومی در وزارت بهداشت بودم ولی نخستین بار در سال 1388 دکترای تخصصی رشته "نوروساینس"  را در کشور تأسیس  و دانشجو پذیرش کردیم و من مسئول برنامه‌ریزی این رشته بودم که در وزارتخانه تصویب  و نهایی شد؛ به‌گونه‌ای که در دانشگاه علوم پزشکی ایران و علوم پزشکی تهران دانشجو پذیرش کردیم.

نوروساینس یک دانش بین‌رشته‌ای است و صرفاً افرادی که رشته علوم اعصاب تحصیل‌کرده‌اند، صاحب‌نظر آن نیستند بلکه از رشته‌های مهندسی ، ریاضیات، علوم پایه ، بالینی ، پزشکی، فیزیولوژی ، آناتومی، ایمونولوژی و سایر رشته‌ها نیز اگر درزمینهٔ مغز و اعصاب مطالعه و پژوهش دارند، می‌توانند در این رشته سهم  و مشارکت داشته باشند حتی فیلسوف‌ها نیز در این عرصه همراه هستند.

دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی نیز در دوران شما راه‌اندازی شد؟

در دوران جنگ چند سالی دبیر ستاد امداد و درمان جنگ بودم، آن دوره با دکتر محمدی آشنا شدم؛ دکتر نوربالا مسئول بهداری سپاه و دکتر محمدی قائم‌مقام ایشان بود.

بعد از جنگ تحمیلی موضوع نیاز به  نیروی آموزش‌دیده در حوزه توان‌بخشی توسط دکتر محمدی مطرح شد وی آن زمان معتقد بود که در حوزه توان‌بخشی نیروی آموزش‌دیده به‌اندازه کافی در کشور نداریم. بنابراین ایده راه‌اندازی یک مؤسسه آموزش عالی توان‌بخشی مطرح شد و این موسسه با مجوز شورای گسترش دانشگاه‌ها  در سال ۱۳۷۱ تأسیس شد و من به‌عنوان مؤسس و اولین رئیس این دانشگاه مشغول به کار شدم. البته نیروی آموزش‌دیده توان‌بخشی در کشور کم بود و نیاز به تربیت دانشجو در مراکز آموزشی دیگر نیز احساس می‌شد.

چطور شد برای ادامه تحصیل به انگلستان رفتید؟

من برای گذراندم دو دوره کوتاه فرصت مطالعاتی به انگلستان رفتم ؛ یک مدت لیدز و سپس در کینگز کالج لندن بودم. آن موقع در دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی بودم. سال  ۲۰۰۱ دوره نوروآناتومی را در دانشگاه لیدز و سال ۲۰۰۳ علوم اعصاب را در کینگز کالج لندن گذراندم.

انجمن آناتومی و مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی را نیز شما راه‌اندازی کردید؟

 اولین انجمن علوم تشریحی را نیز با مرحوم دکتر بامشاد و چند نفر دیگر تأسیس کردیم.

 سال ۸۶  از دانشگاه علوم بهزیستی و توان‌بخشی به‌صورت تمام‌وقت به دانشگاه علوم پزشکی ایران برگشتم. آن موقع مرکز تحقیقات سلولی مولکولی تازه شکل‌گرفته بود و من از مؤسسین آن بودم. از من خواستند که مسئولیت آن را بپذیریم و بدین ترتیب رئیس مرکز تحقیقات سلولی مولکولی دانشگاه شدم؛ بیش از ده سال است که مرکز تحقیقات سلولی مولکولی همیشه در جایگاه برتر میان مراکز تحقیقات دانشگاه قرار دارد.

موقعی که  مدیر گروه آناتومی بودید، چه رشته‌هایی راه‌اندازی شد ؟

همیشه دوست داشتم دو رشته مهندسی بافت و علوم اعصاب در دانشگاه علوم پزشکی ایران راه‌اندازی شود. پیگیری کردیم و مجوز دکترای تخصصی رشته علوم اعصاب را در سال ۱۳۸۸ از شورای گسترش گرفتیم.

مسئول برنامه‌ریزی این رشته در کشور من بودم. بعد از اخذ مجوز، دانشگاه علوم پزشکی تهران با دانشگاه علوم پزشکی ایران هم‌زمان جذب دانشجو را آغاز کردند؛ آن موقع رشته‌های بین‌رشته‌ای به‌سختی راه‌اندازی می‌شد.

دکترای مهندسی بافت هم‌سال بعد راه‌اندازی شد که برنامه آن را من و دکتر صمدی نوشتیم.  بعدازآن رشته بیولوژی تولیدمثل برای اولین بار در کشور در گروه آناتومی دانشگاه علوم پزشکی ایران راه‌اندازی شد.

در حال حاضر هم رشته بیولوژی تولیدمثل در گروه آناتومی و دو رشته مهندسی بافت و علوم اعصاب در دانشکده فناوری نوین دانشگاه علوم پزشکی ایران ارائه می‌شوند.

بیشتربخوانید:

غذای تندی که از دست دادن حافظه را ۲ برابر می‌کند

 

 

 

هنگام ادغام دانشگاه علوم پزشکی ایران با علوم پزشکی تهران در سال 1389چه شد؟

یک روز صبح آمدیم و دیدیم تابلو دانشگاه تغییر پیداکرده و  ادغام دو دانشگاه انجام‌گرفته است!!! بعد از ادغام دیگر من مدیر گروه نبودم و فقط تدریس می‌کردم. البته رئیس مرکز تحقیقات سلولی مولکولی و دبیر بورد آناتومی بودم.

همیشه با این ادغام مخالف بودم و در نشست های متعدد به‌عنوان مخالف صحبت می‌کردم. هرچند مدیریت کردیم که دچار حواشی هم نشویم. واقعیت این است که این ادغام دوساله، اثر بسیار بدی بر فعالیت‌های دانشگاه داشت.

تأسیس دانشکده فناوری نوین، ایده ارزشمندی در دانشگاه علوم پزشکی ایران است بفرمایید چطور این دانشکده راه‌اندازی شد؟

قبل از ادغام مجوز دانشکده را از شورای گسترش گرفته بودیم. ایده راه‌اندازی دانشکده متعلق به دکتر عبدالرضا پازوکی معاون وقت  آموزشی دانشگاه بود. بعدازآنتزاع قرار شد بر اساس همان مجوز، دانشکده راه‌اندازی شود و من رئیس دانشکده فناوری نوین شدم و این مسئولیت همچنان ادامه دارد. رشته "علوم اعصاب" اکنون در حدود ده دانشکده کشور زیر نظر وزارت بهداشت دانشجو می‌پذیرد و رشته دیگری با عنوان "علوم شناختی" تقریباً مشابه رشته علوم اعصاب  نیز زیر نظر وزارت علوم  دانشجو پذیرش می‌کند.

چطور شد به فکر تأسیس انجمن علوم اعصاب افتادید؟

در سال ۱۳۹۱ نیز انجمن علوم اعصاب را باهمکاری دوستان تأسیس کردیم که دو دوره چهارساله ریاست آن را به عهده‌دارم؛ الآن حدود پانصد نفر از رشته‌ها و مقاطع مختلف عضو دارد که بیشتر این عزیزان دکترای تخصصی نوروساینس دارند. دو مجله یکی با عنوان "تازه‌های علوم اعصاب" توسط یک گروه دانشجویی به‌صورت فصلنامه و دیگری یک مجله علمی با عنوان  "علوم اعصاب پایه و بالینی" به زبان انگلیسی منتشر می‌شوند.

آن موقع فکر کردیم که کارهای علمی که در کشور انجام می‌شود را باید جهانی کرد به همین خاطر به فکر انتشار یک مجله افتادیم. من مؤسس و مدیرمسئول و سردبیر مجله " علوم اعصاب پایه و بالینی" هستم. این مجله جز مجلات بین‌المللی و ثبت‌شده در پایگاه جهانی (آی.اس.آی) است. بسیاری از مقالات داخلی و خارجی در این مجله چاپ می‌شود و رتبه دو (آی.اف) دارد. در منطقه در حوزه علوم اعصاب بهترین رتبه را در منطقه دارد. مجله فصل‌نامه است ولی به خاطر حجم مقالات دوماهنامه شده است و اعتبار بالایی دارد.

 

کشف ارتباطات صد میلیارد "نورون" در مغز و اعصاب، مأموریت  مهم دانشمندان "نوروساینس"

 با توجه به حوزه فعالیت شما که در خصوص نوروساینس است، لطفاً در مورد تاریخچه تلاش برای شناخت عملکرد  مغز و اعصاب  توسط انسان بفرمایید.

تاریخچه شناخت مغز به قرن‌ها و چند هزار سال پیش بازمی‌گردد ولی اینکه آگاهی بشر نسبت به مغز بیشتر شده و توانسته کارکردهای مغز را بیشتر بشناسد به حدود هفتادسال پیش یعنی دهه پنجاه میلادی بازمی‌گردد.

 سال 1990تا سال 2000 میلادی را  دهه "مغز" نام‌گذاری کردند و  طی بیست سال اخیر بخصوص یافته‌های بشر پیرامون مغز بیشتر شده است.

 بقراط 2400سال پیش در مورد مغز می‌گوید: اینکه ما فکر و اندیشه می‌کنیم و تصمیم می‌گیرم و اقدام می‌کنیم مربوط به کارکردهای مغز است" همچنین معتقد بود که  بدخوابی و بی‌خوابی و اختلالات روانی از مشکلات در کارکرد مغز است.  افلاطون و ارسطو در خصوص جایگاه مغز و قلب در زندگی و عواطف سخن گفتند. آن دوران تصور می‌شد که فعالیت‌هایی که به مغز وابسته است در اصل از قلب انسان منشأ می‌گیرد!!

در مصر مغز اجساد را هنگام مومیایی از جمجمه خارج می‌کردند و تصور می‌شد این بافت چیزی اضافه  است. آنان به اهمیت مغز واقف نبودند و شاید تصور می‌کردند که اگر قلب به مغز خون‌رسانی نکن، بافت مغز از بین می‌رود  پس تصور می‌کردند فرمانده بدن قلب است  و قلب از مغز بیشتر اهمیت دارد. حتی آن دوران تصور می‌شد جایگاه هیجانات عاطفی در قلب است.

در مقطعی نیز ابن‌سینا، رازی، علی ابن عباس اهوازی به این نکات اشاره کردند اما روزگاری به این نتیجه رسیدند که مسائل عاطفی به کارکردهای مغز بستگی دارد ولی اینکه کدام نقطه از مغز مسئول این موضوع است و چگونه، مشخص نبود.

پیرامون مغز و مباحث مرتبط در تاریخ مطالب مختلفی مطرح‌شده است. البته در مورد تاریخ علوم اعصاب من هم در مقاله‌ای به این موضوع اشاره داشتم. اولین بار "رامون کاخال" زیر میکروسکوپ سلول‌های عصبی را شناسایی کرد و در ابتدای راه "دکترین نورون" مربوط به ایشان است چون سلول عصبی و ارتباطات آن را کشف کرد.

بشر تا نیمه دوم قرن بیستم به ساختار و آناتومی مغز پی برد و ساختارهای بافتی آن را شناسایی کرد به‌گونه‌ای که ابزارهای تصویربرداری پزشکی مانند سیتی اسکن، ام.آر.آی به شناسایی ساختارهای مغز کمک کرد.

از نیمه دوم قرن بیستم تکنیک‌ها و دستگاه‌های جدیدی مانند هیستو شیمی و نقشه‌برداری مغز، اف.ام.آر.آی، پت اسکن، ای.ای.جی پیشرفته ، دستگاه‌های تحریک مغزی عرضه و مطرح شد. همین امکانات موجب شد تا دانشمندان متوجه عملکرد مغز و کارایی آن شوند همان چیزهایی که بقراط و سایر دانشمندان قدیم به دنبال شناسایی آن بود. این‌طور شد که آنان متوجه عملکرد مغز شدند و اینکه کدام نقطه از مغز مسئول چه وظایفی است. از نیمه دوم قرن بیستم، بشر به دنبال مشاهده داخل این "جعبه سیاه" و محتویات آن بود. امروزه در حوزه "نوروتکنولوژی" سرمایه‌گذاری‌های خوبی در دنیا انجام‌شده است.

هوش مصنوعی، فناوری اطلاعات نیز به این مسیر کمک کرده است. امروزه فعالیت‌های علمی و پژوهشی مختلفی روی بیماری‌های مختلف مغز مانند صرع، آلزایمر، پارکینسون، اعتیاد، بیماری‌های قشری مغز، اسکیزوفرنی، جهت کنترل و درمان این امراض انجام می‌شود.

ارتباط میان هوش مصنوعی و عصب‌شناسی نزدیک شده و با کمک ام. آر.آی قوی و با توانایی تشخیصی بالا مثلاً 11تسلا ، کشورهای مختلف در حال پژوهش هستند. به دلیل اهمیت این موضوع دهه 1990تا2000 میلادی بانام "دهه مغز" نام‌گذاری شد. بدین ترتیب توجه به موضوعات، تمرکز، بینایی و حواس پنجگانه در مغز شناسایی شد و از سال 1950 به بعد توسعه وسیعی در حوزه علوم اعصاب و مغز شکل گرفت. آن‌قدر مطالعات مغز مهم بود که هر کشور پروژه های اختصاصی و ملی برای مغز تعریف و اجرا کرد حتی "اوباما" از طریق ریاست جمهوری آمریکا بودجه‌ای برای انجام مطالعات مغز مصوب کرد. امروزه آمریکایی‌ها به دنبال شناسایی مدارهای عصبی مغز هستند . میلیاردها سلول عصبی در مغز وجود دارد که هرکدام با سایر سلول‌های اطراف ارتباطاتی برقرار می‌کنند یعنی چندین میلیارد ارتباط عصبی وجود دارد. سال‌ها پیش نوعی "کرم" بنام الگانس توسط دانشمندان بررسی شد؛ این کرم که اندازه ته سنجاق است فقط 320 نورون یا سلول عصبی دارد دانشمندان مدارهای ارتباطی و عصبی آن را شناسایی کردند که البته کار سختی نیست ولی در مورد انسان شناسایی ارتباطات مدارات مغزی کار ساده‌ای نیست.

اروپایی‌ها هم پروژه‌هایی در خصوص مغز انسان دارند که پیرامون مدارهای قشری مغز فعالیت می‌کنند . در ژاپن روی مغز میمون در حال بررسی هستند. چینی‌ها هم برنامه‌های اختصاصی خود رادارند. در ایران ستاد علوم و فناوری‌های شناختی تشکیل شد. مطالعات در حوزه علوم شناختی در کشور جز اولویت‌ها است در تقسیم‌بندی، بند"الف " قرار دارد و الویت اول است. علوم اعصاب جز دانش‌های برتر جهان قرار دارد. بررسی فضا و نجوم یکی از دانش‌های برتر است و علوم اعصاب یا نوروساینس رتبه دوم را دارد. علوم اعصاب یا دانش مغز یک حوزه بین‌رشته‌ای است که دانش‌آموختگان رشته‌های مختلف به آن توجه دارند.

مغز فرمانده بدن، چرا هنوز ناشناخته است؟

موجودات در دسته‌بندی‌های مختلف تقسیم می‌شوند؛ برخی دارای  ساختاری ساده  و برخی پیچیده هستند. ترمیم در موجودات دارای ساختار ساده سریع‌تر و ساده‌تر است مثلاً وقتی یک کرم خاکی را دو نصف می‌کنید هر قسمت یک کرم مستقل خواهد شد. هرچه موجودات پیچیده‌تر می‌شوند ارگان‌ها پیچیده‌تر شده و ترمیم آن‌ها پیچیده‌تر خواهد شد. در بین ارگان‌های بدن مغز بیشترین پیچیدگی  را دارد پس‌ترمیم مغز هم از پیچیدگی‌های خاصی برخوردار است. تولید ارگان‌ها در محیط آزمایشگاه  دور از انتظار نیست و بشر در آینده با طب بازساختی انواع بافتها و ارگان‌های بدن را خواهد ساخت؛ ولی ساخت "مغز" به خاطر پیچیدگی‌های منحصربه‌فرد خود امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد! بیماری‌های سیستم عصبی درمان قطعی ندارد و امروزه توصیه می‌شود با مراقبت‌های لازم، صرفاً روند پیشرفت بیماری را متوقف کرد یا شرایط بیمار را بهبود بخشید. امروزه داروهای مرتبط با امراض مغز و اعصاب را برای کنترل بیماری و همچنین برطرف کردن علائم آن تجویز می‌کنند. ازاین‌جهت درمان وجود دارد ولی علت اصلی بیماری را نمی‌توان از بین برد البته دانشمندان به دنبال قابل‌درمان کردن بیماری‌ها هستند.

سلول‌های بدن چند دسته هستند و چرا سلول‌های مغز تجدید ناپذیر است؟

در ساختار سلول‌های بدن یک اصل وجود دارد و آن اینکه  یک دسته از سلول‌ها به‌طور دائم در حال ریزش و تکثیر مجدد هستند؛ مانند سلول‌های پوست و یا مخاط دهان و مسیر دستگاه گوارش  که این‌گونه هستند.دسته دیگری از سلول‌ها ماندگار هستند؛ مانند سلول‌های کبد، عضلات، سریع تکثیر و جایگزین سلول‌های قدیمی نمی‌شوند و اگرچه تکثیر می‌شوند ولی با سرعت سایر سلول‌ها نیست.دسته دیگر سلول‌ها مانند سلول‌های مغز، دائمی هستند و هنگامی‌که ساخته شد از بین نمی‌روند و مجدد تکثیر و تولید نمی‌شوند. سلول‌های سیستم عصبی پیچیدگی خاص خود رادارند و ترمیم مشکل‌تری خواهند داشت.

سؤال اینجاست که چرا سلول‌های عصبی نباید مانند سایر سلول‌های بدن تکثیر و ترمیم سریعی داشته باشند؟

دلیل این فلسفه‌ای دارد. موجودات پست تعدادی "گره عصبی"(عقده عصبی) دارند. رفتار و هیجانات و عکس‌العمل‌های این نوع حیوانات ناشی از وجود این سلول‌های عصبی در قالب گره‌های عصبی است. در مورد انسان اگر قرار باشد که سلول‌های عصبی هرچند وقت یک‌بار تکثیر و یا تجدید شوند، احتمال داشت ما موجود دیگری می‌بودیم. سلول‌های سیستم عصبی باید هم‌اندازه طول عمر یک انسان با او عمر کند، ابدی  و مانا باشد.

درگذشته معتقد بودند که سلول‌های عصبی اصلاً قابل‌تغییر نیست ولی امروزه معتقدند که سلول‌های عصبی تا حدودی انعطاف‌پذیر هستند و قابلیت ترمیم و یا تغییر دارند. این‌طور نیست که سلول‌های عصبی بدن انسان دائم در حال تغییر باشد چون اگر این‌طور می‌بود باید حافظه انسان دائم دچار تغییرات مختلف می‌شد و آدم دیگری می‌شدیم؛ رفتار متعادل ما زائده سیستم عصبی مانا است و تمام رفتارهای ما در طول شبانه‌روز به ساختار سیستم عصبی و مغز ما بستگی دارند. اگر سیستم عصبی بدن ما تغییر پیدا می‌کرد آنچه فراگرفته بودیم از دست می‌دادیم و باید هرروز مهارت جدیدی می‌آموختیم!!! مهارت‌های حرکتی، حافظه، درک از جهان اطراف، درک درونی، همه به همین ویژگی پایدار بودن سیستم مغز و اعصاب ازنظر تکثیر و ترمیم بستگی دارد.

ویژگی دیگری که در سیستم عصبی وجود دارد این است که سلول‌ها ارتباطات عصبی مختلفی با یکدیگر دارند. در بدن انسان حدود صد میلیارد نورون  یا سلول عصبی وجود دارد.

سلول‌های عصبی ارتباطات مختلف و چندجانبه دارند و هر سلول چندین هزار زائده ارتباطی با سایر سلول‌ها دارد و این زائده‌های سلولی باهم در ارتباط هستند و گفتگو می‌کنند یا در اصطلاح سیناپس  و فضای بین سیناپسی دارند.

سلول‌های عصبی سلول‌های طویل و بلندی هستند اما سلول‌های دیگر کوچک هستند. مثلاً برخی سلول‌های نخاع  تا عضلات پا امتداد دارند و از همین نوع سلول‌های بلند هستند. اگرچه قطر این سلول کم است ولی طول آن زیاد است به‌گونه‌ای که جسم سلول در نخاع است و اکسون این سلول تا عضلات پا عصب دهی می‌کند و گاهی تا بیش از یک متر طول سلول عصبی خواهد بود. یا سلول‌هایی که اطلاعات حسی را از انگشتان پا به نخاع می‌آورند و ازآنجا به مغز می‌برند بدین شکل هستند. در مغز نورون‌هایی وجود دارد که تا نخاع امتداد دارند که با این سلول‌ها سیناپس ایجاد کنند و موجب حرکت فرد بشوند. همین موجب پیچیدگی در سیستم مغزی و عصبی شده است. همچنین سلول‌های عصبی مرتبط با بینایی اگرچه طول زیادی ندارند ولی از پیچیدگی خاص خود برای برقراری بینایی برخوردارند.

تکامل مغز چه زمانی رخ می‌دهد؟

سلول‌های عصبی و دستگاه عصبی جز نخستین سلول‌هایی است که در بدن جنین تشکیل می‌شود و علت این نکته نیز فرماندهی و کنترل بر سایر ارگان‌ها است. مغز آخرین ارگانی در بدن انسان است که رشد آن کامل می‌شود و انسان در حدود سن بیست‌سالگی به این تکامل عقلی و مغزی می‌رسد چون بخش‌های مختلف مغز به‌تدریج متکامل می‌شوند. یک اصل وجود دارد که تکامل هر ارگان در رشد و جنین‌شناسی آن ارگان تعریف می‌شود و در انسان رشد فرایند طولانی نسبت به سایر موجودات دارد چون دوره تکاملی طولانی‌تری دارد.

انسان اشرف مخلوقات است و فرایند تکاملی  و رشد ما طولانی است و میلیاردها سال طول کشیده که فرایند تکامل ما طی شود. به‌عنوان‌مثال وقتی یک مار متولد می‌شود بلافاصله پس از تولد تمام فرایندهای رشد و تکامل را دارد وزندگی مستقلی خواهد داشت؛ فرزند پستانداران و حیواناتی مانند گاو و گوسفند پس از تولد سریع روی پای خود می‌ایستد وزندگی عادی خواهند داشت اما نیاز به مراقب‌های تغذیه‌ای مادر دارند. در این مثال باید گفت که "مار" دوره تکاملی  یا به‌اصطلاح "فیلوژنی" کوتاه‌تری دارد پس مدت رشد کوتاه‌تری  در تخم دارد وزندگی مستقل پس از تولد خود را بدون نیاز به مادر سریع  آغاز می‌کند. اما این در خصوص پستانداران و یا انسان نیازمند گذشت زمان است. در مورد نوزاد انسان، حدود یک سال طول می‌کشد که بتواند روی پای خود بایستد. پیرامون تکامل مغز باید گفت که اولین ارگانی در بدن است که رشد خود را آغاز می‌کند ولی آخرین ارگانی است که در حدود هجده‌تا بیست‌سالگی مغز انسان کامل و به‌اصطلاح بالغ می‌شود و به تکامل می‌رسد. برای همین علم و دانش نتوانسته پاسخ دقیقی به ابعاد مختلف مغز و ترمیم آن بدهد و نکته دیگر اینکه دانشمندان هنوز نتوانستند  ابعاد مختلف "نقشه مغز" را شناسایی و ترسیم کنند. اگرچه تکنولوژی‌ها کمک کرده و "جعبه سیاه" بدن انسان در حال شناسایی است اما هنوز ابعاد ناشناخته متعددی وجود دارد.

دغدغه کهن‌سال شدن جامعه و مشکلات زوال عقل، تهدیدات مغز نگرانی مهمی است. چطور می‌توان از این مشکلات پیشگیری کرد؟

باید مغز را به توانایی‌های حداکثری و سلامت رساند. ارتقا توانایی‌های مغز و جلوگیر از ایجاد اختلالات مغزی یک هدف مهم در جهان است.توانمندسازی مغز مهم است. یکی از عوامل مهم و دخیل در توانمندسازی سلول‌های مغزی تغذیه است. تغذیه بخصوص در دوران کودکی اهمیت بالایی دارد و بعد از تولد مرحله حیاتی  و حساس‌ترین زمان رشد مغز است. این مرحله حساس و حیاتی از تولد تا سه‌سالگی است چون در این زمان وزن مغز به  رشد عمده خود می‌رسد. یک نوزاد حدود چهارصد گرم مغز دارد و در سه‌سالگی حدود هزار و صد گرم و از سه‌سالگی به بعد تا بلوغ درمجموع فقط حدود سیصدتا چهارصد گرم به وزن مغز افزوده می‌شود؛ یعنی یک فرد بالغ حدود 1400تا 1500 گرم مغز در جمجمه خود دارد.

در این مرحله مدارهای عصبی شکل‌گرفته و حتی سلول‌هایی که استفاده‌نشده است از بین می‌روند و باید کاری کنیم که استفاده بشود و بماند. برای حفظ این توانمندی مغز باید به چند عامل ازجمله تغذیه توجه کرد؛ خوردن شیر مادر و ریزمغذی‌ها ازجمله "زینک" خیلی اهمیت دارد. معده نوزاد کم‌حجم است و باید مواد غذایی مهم و اساسی منطبق بر تغذیه سالم وارد معده نوزاد بشود. نکته دیگر فعالیت و تحرک است؛ اینکه کودک انسان ببیند ، بشنود، لمس کند و در آغوش مادر جای بگیرد بسیار اهمیت دارد. رنگ‌های محیط اطراف صداها ... تشخیص داده می‌شود. بازی با اسباب‌بازی ، خراب کردن و درست کردن وسایل باعث افزایش مهارت‌های شناختی کودک می‌شود. چون بخش‌هایی از مغز که به حرکت و ادراک مربوط است باید شکل بگیرد. نکته  مهم سوم " محیط اجتماعی" نام دارد. این یعنی محیطی که انسان در آن پرورش پیدا می‌کند و محلی که زیست دارد در کنار والدین و خانواده خیلی مهم است.

آیا یک نوزاد یا کودک بامغز کوچک و نا متکامل خود، درکی از محیط دارد و متوجه می‌شود؟

برخلاف تصور باید گفت میزان دریافت کودک یک‌ساله یا دوساله از محیط، بیش از یک کودک پنج‌ساله است. میزان اطلاعاتی که یک کودک شش‌ساله از محیط می‌گیرد بیش از یک کودک ده‌ساله است. چون یک فرد بالغ قدرت انتخاب پیدا می‌کند و همه‌چیزها را نمی‌پذیریم ولی یک کودک یا نوزاد قدرت انتخاب ندارد و هر آنچه در محیط وجود دارد  می‌پذیرد و درک  یا دریافت می‌کند پس محیط اجتماعی و خانواده خیلی مهم است. در اصل آینده شخصیتی یک فرد به همین محیط اجتماعی دوران نوزادی و کودکی بستگی دارد.

حالا باید مغز را ارتقاء داد و مدارهای بیشتر اعصاب را فعال کرد به همین خاطر تأکید می‌شود که اجازه بدهیم کودک با محیط اطراف، لوازم و امکانات ارتباط برقرار کند آشنا شود و با آن‌ها کار یا بازی کند. بازی و تفریح و لمس در محیط خیلی مهم است. نباید از کودکی کردن و فعالیت‌های اجتماعی و بازی کودکان و فرزندان  ممانعت کنیم.

تغذیه تا چه حد در تأمین سلامت و طول عمر کیفی مغز اهمیت دارد؟

بیماری‌هایی مانند پارکینسون و آلزایمر که از سنین میان‌سالی آغاز می‌شود به نوع تغذیه و شیوه زندگی فرد بستگی دارد. خوردن میوه و سبزیجات حاوی آنتی‌اکسیدان باید بیشتر تأکید و مصرف شود. تحرک و فعالیت و پیاده‌روی روزانه نیز خیلی مهم است. "عقل سالم در بدن سالم همین مفهوم را دارد". پیاده‌روی را نباید فراموش کرد. "خلاقیت" عامل مهم دیگر است یعنی فرد تلاش کند در حد توان خود خلاق باشد و راهکارهای جدید ابداع کند. به‌عنوان‌مثال حل کردن جدول در همین راستا است. سن که افزایش پیدا می‌کند توصیه می‌شود که جدول حل کنیم و این حل کردن مسئله به‌نوعی خلاقیت در مغز است.

نکته مهم دیگر کنترل استرس و فشارهای روحی است. اینکه استرس را به صفر برسانیم شاید امکان‌پذیر نباشد و البته گاهی در برخی امور کمی استرس لازم است و موجب پیشبرد اهداف خواهد شد. مهم این است که چگونه استرس را مدیریت کنیم که بخشی از این توانایی به دوران کودکی و محیط خانواده بستگی دارد.

خلاقیت و استفاده از توانایی‌های مغز چه تأثیری در حفظ سلامت آن ایجاد می‌کند؟

خلاقیت باعث ترشح "فاکتورهای رشد مغز" می‌شود. این پروتئین‌ها و اسیدهای آمینه که طی سه دهه اخیر کشف و شناسایی‌شده است فاکتورهای رشد مغز محسوب می‌شوند که باعث رشد مغز و توانمندی‌های فردی می‌شوند. وقتی آنتی‌اکسیدان و غذای سالم می‌خوریم، تحرک و خلاقیت داریم یعنی از مغز خود در راستای زندگی بهتر استفاده می‌کنیم ، فاکتورهای رشد مغز تولید می‌شود و این فاکتورهای رشد مغز نمی‌گذارد که سلول‌های عصبی مغز و اعصاب از بین برود و اجازه نمی‌دهد که ارتباطات سیناپسی سلول‌های عصبی از بین رفته و قطع شود درنتیجه‌این فرایند کمک خواهد کرد که ارتباطات نورونی جدیدی هم ایجاد شود.

مغز با این روند حفظ می‌شود و عملکرد آن باقی می‌ماند . وقتی مغز در سنین بالاتر توانایی‌ها و عملکرد خود را تا حدودی از دست می‌دهد یا فرد کهن‌سال دچار آلزایمر یا زوال عقل می‌شود یعنی مغز بخشی از قدرت خود را ازدست‌داده است. شاید این پیامد با اختلالات حرکتی و تعادل نیز خود را نمایان کند به همین خاطر یکی از مشکلات دوران سالمندی همین زمین افتادن‌ها یا عدم تعادل درراه رفتن و انجام کارها است. حافظه، قدرت تصمیم‌گیری و قضاوت نیز از دست می‌رود. سن که بالا می‌رود و مغز خوب کار نمی‌کند به همین عوامل بستگی دارد. ولی باید فاکتورهای رشد مغز را با تغذیه و تحرک و کاهش استرس و ایجاد خلاقیت، حفظ کنیم. افراد می‌توانند حتی در سنین کهن‌سالی هم مهارت‌های جدید فرابگیرند. مهارت‌های جدید از یک سنی بیشتر مثلاً 75 سالگی به بعد با سختی ایجاد می‌شود. شاهد هستیم که افراد دارای  تغذیه و شیوه زندگی مناسب می‌توانند این توانمندی مغزی را برای آموزش دیدن مهارت‌ها و توانایی‌ها مثلاً موسیقی یا ورزش یا... حفظ کنند.

اینجا "سالم پیر شدن" اصطلاح خوبی است. ژاپنی‌ها سالم‌ترین غذاها را در دنیا می‌خورند و همین غذاهای سالم دریایی و گیاهی باعث "سالم پیر شدن" آن‌ها می‌شود. حفظ مهارت‌ها و ارتقا توانایی‌ها نیاز به توجه دارد و هر توانایی مانند حرف زدن ، حرکت کردن، خلاقیت‌های مختلف نیازمند فعال شدن مدارهای عصبی در مغز است. ادراک بینایی، ادراک شنوایی ، تصمیم‌گیری، قضاوت ، کنترل یا خویشتن‌داری ، ... همگی مدارهای مغزی خاص خود رادارند که باید حفظ شود و ارتقا داد ولی نیازمند تمرینات مختلف است.

در موردترمیم نخاع و درمان ضایعات نخاعی چند سال پیش اقداماتی ازجمله تزریق سلول‌های " شو آن" در علوم پزشکی تهران انجام شد ولی نتیجه‌ای مشهود به دست نیامد؛ الآن درمان این ضایعات در چه وضعیتی قرار دارد؟

در اینجا  دو موضوع مختلف مطرح است. یکی طب بازساختی که در حوزه عصب‌شناسی است  ولی در اصل دو اتفاق مطرح است. یکی تزریق سلول  به محل موردنظر و دیگری تولید محصولاتی از سلول جهت استفاده در محل ضایعه مطرح است.

سلول‌ها گاهی جایگزین سلول از بین رفته می‌شود ولی گاهی سلول‌های بنیادین یا جوانی تزریق می‌کنیم که این سلول‌های جوان بتواند فاکتورهایی تولید کند که موجب بهبودی سلول‌های اطراف و محل ضایعه شود. در مورد سلول درمانی مغز و سیستم اعصاب هر دو موضوع مطرح است. پیرامون درمان ضایعات نخاعی باید گفت هنوز نتیجه قطعی حاصل نشده چون باید سلول‌هایی به محل تزریق کرد که شرایطی ایجاد کند تا سلول‌های عصبی ناحیه آسیب‌دیده بتوانند رشد بهتری پیدا کنند و ترمیم صورت بگیرد؛ تابه‌حال مطالعات نشان داده که تزریق در محل ضایعه به‌تنهایی کافی نیست و اصطلاحاً به "کامبینیشن تراپی" و درمان‌های ترکیبی احتیاج است. یعنی در درمان ضایعه عصبی و نخاعی باید هم از سلول استفاده شود، توان‌بخشی انجام شود از تکنولوژی مغز و ماشین و داروهای خاص استفاده بشود ... تا در آینده نتیجه حاصل گردد.

سلول درمانی در برخی بیماری‌ها خیلی بهتر پاسخ خواهد داد؛ مثلاً در سکته‌ها و پارکینسون، شاید سلول درمانی بتواند نتایج بهتری داشته باشد.  البته دانشمندان در آغاز راه هستند ولی امیدهایی  در این زمینه وجود دارد.

یک‌ششم مقالات تولیدی جهان به گفته شما پیرامون "نوروساینس" گرایش دارد. دنیا به سمت چه موضوعی پیش می‌رود؟

یک‌ششم مقالات علمی و پزشکی دنیا در حوزه علوم اعصاب قرار دارد. ولی هنوز از درمان بسیاری از بیماری‌ها و حتی آسیب‌های مغز و ضایعات نخاع  ناتوان هستیم. تلاش دانشمندان دنیا در حوزه علوم اعصاب، برای تأمین رفاه اجتماعی است. هدف مهم تحقیقات دانشمندان و تلاش دولت‌ها برای  آسایش و رفاه اجتماعی، حفظ و ارتقاء آن است.

علوم اعصاب کارکردهای متعددی دارد و فقط به حوزه سلامت محدود نمی‌شود بلکه از دست‌یافت‌های علوم اعصاب در تعلیم و تربیت  نیز استفاده می‌شود، همچنین در اقتصاد از یافته‌های علوم اعصاب استفاده می‌شود و  "نورو اکونومی" گرایشی در همین راستا است. یکی از برندگان سال‌های اخیر جایزه نوبل در حوزه "نورواکونومی " فعالیت داشت. در حوزه مدیریت همچنین "نورومنیجمنت" داریم که کتاب‌های متعددی نیز در همین راستا چاپ‌شده است. استفاده از نوروساینس در معماری به‌عنوان  یک گرایش  مطرح است؛ در حوزه سیاست و مباحث نظامی نیز دانش نوروساینس جایگاه خاص خود را دارد که البته مانند "چاقوی دو لبه" است که هم می‌تواند برای آسایش بشر باشد و هم می‌تواند تهدید و نابودی بشر محسوب شود. اینکه سربازان چگونه نیرومند و توانمند شوند یکی از رویکردهای نوروساینس در مسائل نظامی است. علوم اعصاب در سلامت و حوزه اجتماعی(سو شال نوروساینس) نیز جایگاه ویژه‌ای دارد. دنیا به کارکردهای مغز و ابعاد ناشناخته‌ای از آن پی برده و در قلمروهایی دیگر نیز استفاده می‌شود.

در حوزه سلامت، دانش نوروساینس برای تشخیص و درمان بیماری‌ها و تولید داروهای مختلف، تولید تجهیزات و تکنولوژی‌های جدید در عصب‌شناسی برای تشخیص بیماری‌ها کاربرد دارد در خصوص بیماری‌های عصبی هرچه زودتر تشخیص داده شوند و اقدامات درمان زودتر آغاز شود نتایج بهتر خواهد بود. امروزه شناسایی یکسری نورومارکر ها  که از طریق نقشه‌برداری مغز و تصویربرداری‌های مختلف و مولکولی و ژنتیک  توانسته به تشخیص زودهنگام برخی بیماری‌های سیستم اعصاب کمک کند. تشخیص زودهنگام عارضه‌هایی مانند "دمانس" ، "بیش فعالی" ، "اوتیسم"، از این طریق مقدور شده است.

در همین راستا شبیه سازهای مغز و تولید ابزارهای کاربردی برای تحریکات مغزی، ایجاد ارتباط بین مغز و ماشین همچنین یکی از این اهداف و برنامه‌ها است. وقتی یک فرد دچار قطع نخاع است چون مغز سالمی دارد می‌تواند با استفاده از ابزارهای جدید، فرمان انجام حرکت و برقراری توانایی حرکتی را به اندام‌ها هدایت کند.

امروزه حوزه عصب‌شناسی بخصوص در "بخش زیستی ذهن" و عملکرد مغز و شناسایی مدارهای مرتبط با عملکرد مغز و اعصاب موردتوجه ویژه قرار دارد؛ نکته دیگر فضانوردی و علوم اعصاب است.

رتبه ایران در نوروساینس

ایران رتبه هفدهم دنیا را درزمینهٔ علوم اعصاب کسب کرده است و در منطقه رتبه نخست راداریم. مطالعات علوم اعصاب پرهزینه است ولی اوضاع خوبی در دنیاداریم و مقالات ما در حال رشد خوبی است. دانشگاه علوم پزشکی ایران، علوم پزشکی تهران، علوم پزشکی شهید بهشتی سه دانشگاه برتر علوم پزشکی در این حوزه هستند. انجمن علوم اعصاب ایران عضو هیئت‌مدیره انجمن جهانی علوم اعصاب است. دور ه ام.دی. پی. اچ. دی علوم اعصاب در کشور تأسیس‌شده است. دانش آموزان هم در این حوزه ورود پیدا کردند و در برخی مدارس نیز آزمایشگاه‌های علوم اعصاب تأسیس‌شده است ولی نکته مهم زیرساخت‌ها و منابع مالی است. 

به‌عنوان سخن آخر و پایان این گفتگو بفرمایید آرزو  و خواسته قلبی شما چیست؟

هرجایی که می‌روم با دیدن دانشجویان خودم و اینکه متخصص یا محقق خوبی در داخل یا خارج کشور شدند، بسیار خوشحال می‌شوم. اینکه دانشجوی من از من جلوتر و موفق‌تر باشد موجب شادکامی من می‌شود. من کارهای فراوان و ماندگاری ازجمله تأسیس چندین رشته تحصیلی، مراکز تحقیقات، انجمن‌های مختلف... انجام دادم و کنگره‌های متعددی نیز برگزار کردم و در آن شرکت داشتم؛ حدود 26کتاب نوشتم و مقالات متعددی نیز در سطح داخل و خارج منتشر کردم و همین باعث افتخار است.

در خانواده پدر و مادرم برای من خیلی تلاش کردند و همیشه سعی کردند با هر امکاناتی که داشتند اگرچه محدود و کم، مسیر را برای پیشرفت من هموار کنند. ما در خانواده پدری  یک برادر و سه خواهر هستیم و همگی مدیون زحمات مرحوم پدر و مادرم خواهیم بود امیدوارم روحشان شاد باشد. آرزو دارم هر قدمی که درراه علم و دانش و آموزش  برای دانشجویان برمی‌دارم مفید و مؤثر باشد. سلامت باشید.

 

تعداد بازديد: 131 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز