ژنتيك شخصيت
منطقه جلوی مغزی یا پیشانی راست محل ذخیره نمودن اطلاعاتی پیرامون ویژگیهای شخصیت انسان همچون انگیزش، تمركز و تداوم آن، عملكرد و رفتار جستجوگری و مهارپذیری میباشد. به طور خلاصه مناطق كاركرد مغز انسان به 4 ناحیه تقسیم میشود كه عبارتند از:
1- منطقه پیشانی كه تشكیل شده است از قطعاتی از جمله: حركت ارادی، تولید كلام در نیمكره چپ، تولید آهنگ كلام در نیمكره راست، طرز رفتار و كاركرد اجرایی، انگیزش تمركز، جستجوگری و مهارپذیری
2- منطقه گیجگاهی كه از قطعاتی از جمله شنوایی، درك كلام در نیمكره چپ، درك آهنگ كلام در نیمكره راست، حافظه وهیجان تشكیل یافته است
3- منطقه آهیانه كه مشتمل است بر قطعاتی از جمله: حس لامسه، كاركرد بصری – فضایی در نیمكره راست و خواندن، در نیمكره راست و محاسبه در نیمكره چپ و
4 منطقه پس سری كه شامل قطعات بینایی و درك بصری میباشد. همانگونه كه ملاحظه میشود،
5 عامل اساسی موثر در شكلگیری شخصیت و رفتار انسان كه همانا طرز رفتار و كاركرد اجرایی، انگیزش، تمركز و تداوم آن، جستجوگری و مهارپذیری میباشد، در منطقه پیشانی قرار دارند.
اختلال توجه كه به وفور با عنوان اختلال كم توجهی/پرتحركی یا ADHD شناخته میشود طی مطالعات انجام شده با تصویربرداری كاركردی اعصاب، به طرق مختلف، كاهش متابولیسم در لوب پیشانی نیمكره راست را در این بیماران در مقایسه با افراد شاهد یا نرمال، ثبت كرده است.
این یافته موید این نظریه است كه لوبهای پیشانی به ویژه لوب پیشانی راست مغز، برای توجه ضروری است. بسیاری از ویژگیهای شخصیت منشاء ارثی دارد و اخیرا نقش تعامل تعدادی از عوامل ارثی در شكلگیری شخصیت مشخص شده است، به علاوه ارثی بودن یك ویژگی شخصیتی به این معنی نیست كه نتوان آن را با روشهای روانشناختی و یا دارو تغییر داد؛ لذا شخصیت هر فرد نتیجه اثرات متقابل تعامل ژنهای متعدد و محیط میباشد و عوامل روانشناختی و دارو به عنوان یك عامل محیطی در تغییر آن موثرند.
تشابه رفتاری فرزندان با والدین
در حالت عادی والدین هر فرد، والدین ارثی – محیطی خانواده میشوند، ولی وقتی كه فرزندی به خانواده دیگری واگذار شد والدین اصلی فقط والدین ارثی و والدین جدید والدین انتخابی یا محیطی خوانده میشوند. والدین حقیقی یا ارثی اگرچه از فرزند خود جدا شده باشند و در محیط دیگری غیر از محیط فرزندشان زندگی كنند، با این حال شباهت فرزند با آنها از نظر رفتاری بسیار زیاد است.
عامل تقریبا نیمی از شباهتهای رفتاری والدین و فرزندان در شرایط معمولی ناشی از عامل وراثت است و نیمه دیگر آن ناشی از محیط مشتركی است كه در آن با یكدیگر زندگی میكنند. در بررسی اتیولوژی اسكیزوفرنیا، عامل ژنتیك در راس قرار دارد به طوری كه میزان انتقال در دوقلوهای تك تخمی كه یك قل گرفتار است و یا در صورت ابتلای هر دو والد، احتمال بروز بیماری در قل دیگر و یا فرزند مبتلا، معادل 40 درصد خواهد بود.
پیوستگی ژنتیكی اختلالات شخصیت با بیماریهای روانی
این احتمال وجود دارد كه برخی از اختلالات شخصیت پیوستگی ژنتیكی با برخی از اختلالات روانی داشته باشند كه از آن جمله میتوان به اختلال شخصیت اسكیزوتایپی با اسكیزوفرنیا، اختلال شخصیت وسواسی جبری با اختلال اضطرابی وسواسی فكری- عملی، اختلال شخصیت مرزی با اختلال خلقی و سرانجام به اختال شخصیت ضداجتماعی با اختلال بزهكار روانی، اشاره نمود اختلال شخصیت ضداجتماعی در بستگان درجه یك مرد مبتلا 5 برابر و در بستگان درجه یك زن مبتلا 10 برابر، افزایش مییابد، زیرا زنان برای مبتلا شدن به این اختلالی كه به طور عمده مردانه است، میبایستی ظرفیت ژنتیكی بیشتری داشته باشند تا علائم بروز كند. لذا مردان موجود در بستگان درجه یك این زنان با احتمال 10 برابر مبتلا میشوند.
میزان بروز در دوقلوهای همسان 50 درصد و در غیرهمسان 22 درصد میباشد و این نتیجه حتی برای فرزند خواندهها كه با والدینی حقیقی زندگی نمیكنند همچنان بالا میباشد.
اختلال شخصیت ضداجتماعی تا دوران نوجوانی بیش از همه تحت تاثیر عوامل محیطی مشترك میباشد ولی پس از آن تا بزرگسالی نقش عوامل ژنتیك نسبت به عوامل محیطی مشترك برجستهتر است. گزارشهای اولیه در مورد مردانی با فرمول كروموزومی xyy 47و شخصیت خشن، اغراقآمیز به نظر میرسد، اما از قرار معلوم تا اندازهای افزایش در بیشفعالی و شاید مشكلات مربوط به سلوك رخ میدهد. در جهتگیری جنسی مردان پیرامون پرخاشگری، این ویژگی تقریبا مشابه طرح توارث بیماریهای وابسته به جنس مغلوب، با كروموزوم مرتبط میباشند. جهتگیری جنسی ناشی از تاثیرات ژنتیكی تاكید شده است ولی در روابط رومانتیك و یا عاشقانه عوامل ژنتیك موثر نبوده است، از طرفی اثرات ژنتیك بر عزت نفس، نگرشها و علایق شغلی به اثبات رسیده است.
نتیجه
میزان توارثپذیری ویژگیهای شخصیت 30 تا 50 درصد میباشد و تاثیرات عمده محیطی تقریبا ناشی از عوامل محیطی غیرمشترك و سپس ژنتیك، خصوصا در بزرگسالان به اثبات رسیده و نقش قوی ژنتیك در دوقلوهای همسان و نیز فرزند خواندهها مشخص گردیده است. شكلگیری شخصیت هر فرد در نتیجه تعامل ژن و محیط انجام میپذیرد به طوری كه ژن در تداوم ویژگیهای شخصیت، و محیط در تغییر آن. به دنبال موقعیتها و زمانهای گوناگون موثر است.