نفس شهرمان به شماره افتاده و هرچه پیش میرویم اوضاع وخیمتر هم میشود، برای پشت سر گذاشتن این شرایط بحرانی دست به دامن چه راهکاری شویم؟ آب پاشی، تعطیلی شهر، زوج و فرد؟
اطمینان دارم در این شرایط دیگر نه مسئولان استانداری و نه سازمان محیط زیست تاکیدی بر اجرای روشهایی مانند آب پاشی برای کاهش آلودگی شهر ندارند، این اشتباهی بود که در یک دوره اتفاق افتاد و ما هنوز هم در عجب هستیم که چطور این فکر به ذهن پیشنهاددهندگان آن رسید که با آب پاشی آسمان شهر میتوان آلودگی هوا را کم کرد. وقتی بهدنبال یک بارندگی شدید، فقط پس از یک ساعت دوباره میزان آلایندهها در شهر افزایش مییابد، بنابراین چطور میتوانیم توقع داشته باشیم با حجم کمی از آب پاشی از آلودگی هوا کاسته شود. اجرای روشهایی مانند گذاشتن جت فن، آب پاشی و مه پاشی کارهایی پیش پا افتادهای است که آیندگان با خواندن تاریخچه آلودگی هوای پایتخت به ما خواهند خندید! اما در مورد راهکارها باید تاکید کنم که ما در مدیریت آلودگی هوای تهران راهکار کوتاه مدت نداریم، راهکار کوتاهمدت فقط بستن و خاموش بودن است، یعنی تعطیلی تمام منابع آلاینده. این راهکارها هم فقط برای مدتی اثرگذار است و نمیتوانیم چند سال پشت سر هم فقط راهکارهای کوتاهمدت را اجرا کنیم بنابراین باید بهدنبال راهکارهای میان مدت باشیم که اجرا و بازدهی این راهکارها نیز در طرح جامع آلودگی هواي پنج ساله است.
کارخانجات صنعتی چقدر در تولید آلودگی هوا سهم دارند؟
بسیاری از کارخانجات و صنایع آلاینده در فصول پاییز و زمستان به جای گاز، مازوت مصرف میکنند و این مازوت تا 30 هزار قسمت در میلیون گوگرد دارد. برای اینکه به عمق فاجعه پی ببرید باید بگوییم گازوئیل استانداری که هماکنون در دنیا مورد استفاده قرار میگیرد 50 قسمت در میلیون گوگرد دارد درحالی که این رقم در سوخت مورد استفاده صنایع ما 30 هزار قسمت در میلیون گوگرد دارد. به این ترتیب در پاییز و زمستان هر سال صنایع اطراف پایتخت میلیونها لیتر مازوت مصرف میکنند که نتیجه آن تزریق حجم بالایی از ذرات معلق به هوای شهرمان است. به هر حال آلایندگی صنایع و کارخانجات اطراف پایتخت دست کمی از آلودگی که خودروها ایجاد میکنند، ندارد بنابراین تعطیلی آنها در شرایط اضطرار آلودگی هوا قطعا در کاهش منابع ایجاد آلایندهها موثر خواهد بود، اما مشکل اینجاست که صنایع اطراف تهران به هیچوجه تابع تصمیمات کارگرو آلودگی هوا نیستند و این تصمیمات متاسفانه ضمانت اجرایی ندارد. در واقع فقط تصمیماتی ضمانت اجرایی لازم را دارد که در کف خیابان و برای مردم اجرا میشوند، مواردی مانند تعطیلی شهر و زوج و فرد کردن تردد خودروها کار چندان دشواری نیست، متاسفانه سازمان محیط زیست توان اجرایی برای مهار صنایع آلاینده را ندارد، در شرایط اضطرار آلودگی هوا نمیتوانند نیروگاههای اطراف تهران و کارخانجات سیمان را تعطیل کند و بسیاری از کارخانجات بزرگ در شرایط اضطرار به کار خود ادامه میدهند چون تعطیلی از لحاظ اقتصادی برایشان به صرفه نیست. بند 15 برنامه جامع کاهش آلودگی هوا که سال 90 تصویب شد، میگوید: فرایندهای احتراقی تمام کارخانهها، کارگاهها و واحدهای تولیدی مستقر در محدوده و حریم شهرها از ابتدای سال 92 باید با انرژیهای تجدید پذیر یا گاز اداره شوند و وزارت صنعت، معدن و تجارت مسئول اجرای این بند است و تبصره آن هم میگوید وزارت نیرو و نفت موظف هستند گاز مورد نیاز صنایع را تامین کنند. وزارت صنعت هم موظف است با همکاری سازمان محیط زیست طوری برنامهریزی کند که تمام واحدهای صنعتی آلاینده موجود در محدوده و حریم شهرها حداکثر تا پایان شهریور 91 به سیستمهای کنترل آلودگی و سیستمهای پایش بر خط آنلاین مجهز شوند، اما سازمان محیط زیست و وزارتخانههایی که از آنها نام برده شد به کلی این بندها را از یاد بردهاند و حتی یک درصد از این موارد هم اجرایی نشده و به همین دلیل است که تاکید میکنم این بندها بیشتر در حد توصیه نامه هستند.
برای کنترل موتورسیکلتهای فعلی راهکاری وجود دارد؟
برای موتورسیکلتهای فعلی هم چاره ای جز گذاشتن طرح ترافیک نداریم. شهر توسط موتورسیکلتها محاصره شده است. موتورسیکلتها تبدیل شده اند به بحران بزرگ سلامت شهر تهران. با ویراژهای آنچنانی در پیادهروهای تهران، امنیت مردم به خطر افتاده است و آلودگی هوا و صوتشان هم که یک طرف. محدوده طرح ترافیک باید به وجود بیاوریم برای هسته مرکزی شهر. در وهله اول صرفاً موتورسیکلتهایی که بتوانند معاینه فنی را پاس بکنند. ولی متاسفانه معاینه فنی موتورهای کاربراتوری اشتباهی هست. چون کاربراتوری است بلافاصله یک پیچش را کم و زیاد میکنند و دوباره همان میشود. محدوده طرح ترافیک فقط برای موتور سیکلت برقی باید آزاد باشد. هر کسی موتورسیکلت برقی دارد نه تنها میتواند وارد محدوده طرح ترافیک شود، از مزایای دیگری هم میتواند برخوردار شود. حتی لازم باشد عوارض شهرداری را برایش صفر کنیم. من اعتقاد دارم شورای شهر باید برود به آن سمت که عوارض تردد با موتورسیکلت برقی در شهر تهران صفر شود. از طرفی به دولت هم باید فشار بیاوریم که عوارض واردات موتورسیکلتهای برقی باید صفر شود و حتی تشویق هم بشود. در پکن میلیونها موتورسیکلت وجود دارد، چرا این اتفاقات در آنجا نیست؟ چون همهاش برقی است. خود چین که این انجینهای بیکیفیت را به ما میدهد، 99 درصد موتورسیکلتهایش برقی است. هم توان مانور آنچنانی ندارند که با آنها هزار کار مختلف بکنند و امنیت شهر را به خطر بیندازند و هم آلودگیشان صفر است. آلودگی موتورسیکلت برقی صفر است.
بسته پیشنهادی برای مدیریت آلودگی هوای پایتخت در کوتاهمدت مطرح شد. بهعنوان کسی که سالها در زمینه محیطزیست پایتخت فعالیت کردهاید، نگاه شما به این طرح و بازخورد آن توسط نهادهای دخیل چگونه است؟
ما برای جلوگیری از آلودگی هوای پایتخت و پیشروی آن تا مرز بحران 6راهکار ارائه کردیم که شامل ممنوعیت تردد خودروهای آلاینده، شناورشدن ساعات کار ادارات و مدارس و تصویب فوری راهاندازی اتوبوس تندرو در بزرگراه همت راهاندازی سرویس ادارات، ممنوعیت تردد موتورسیکلتها در هسته مرکزی شهر و ارائه گزارش نهادهای دخیل میشد. این طرح میتواند به آسانی در کوتاهمدت راهکاری برای مشکل حاد این روزهای تهران باشد.
طرح زوج و فرد سراسری شاید اصلیترین راهحل کمیته هماهنگی مواقع اضطرار هوای تهران باشد. بهنظر شما این راهکار چه اندازه میتواند برای شهر و شهروندان مفید باشد؟
این راهکار و مجموع راهکارهای مطرح شده، در کوتاهمدت برای کاهش آلودگی هوا بسیار مؤثر و ضروری است و قابلیت اجرایی خوبی دارد که امیدواریم استانداری تهران و دیگر اعضای کمیته مواقع اضطرار آلودگی هوا هرچه سریعتر نسبت به عملی کردن این پیشنهادها تصمیم بگیرند. با این حال ما اعلام کردهایم با تداوم زوج و فرد از در منزل مخالفیم چون این حرکت بهدلیل عدمکنترل صددرصدی توسط پلیس واقعا نتیجه مطلوب را ندارد ضمن اینکه عملا اقتصاد پایتخت را فلج میکند. باید مصوبات و آییننامههای متعدد لغو و بهعنوان یک برنامه، قانون هوای پاک در مجلس تصویب شود.
یکی از پیشنهادهای شما درخصوص توقف خودروهای دودزا مربوط بهخودروی پیکان است. این وسیله نقلیه چه میزان آلایندگی در شهر دارد؟
توقف 70هزار خودروی پیکان و خودروهای دودزا خصوصا کامیون و کامیونت بهعنوان یکی از موارد بسته پیشنهادی شهرداری تهران در کوتاهمدت برای شرایط خاص مطرح شده است. امروز حدود 70هزار پیکان در شهر وجود دارد که باید میزان آلایندگی آنها از طریق معاینه فنی کنترل شود که بیشتر آنها در مراحل کنترل معاینه فنی رد میشوند. هر خودروی پیکان به اندازه 30 برابر خودروی معمولی آلودگی ایجاد میکند. بدینترتیب پیکانهای تهرانی به اندازه 2/1میلیون خودرو آلودگی تولید میکنند.
اگر متوسط آلودگی هر خودرو در هر کیلومتر را بهصورت میانگین 65 گرم درنظر بگیریم و سفر شهری را بهطور متوسط 8/5کیلومتر، به ازای هر سفر شهری با پیکانها، روزانه 1160تن آلودگی وارد هوای تهران میشود.
واقعیت این است که هر اندازه در خروج خودروهای فرسوده تسریع شود به همان اندازه در مصرف سوخت و هزینههای ارزی و ریالی ناشی از آن صرفهجویی میشود و مهم تر از آن، مردم کمتر دچار بیماریهای مهلک ناشی از آلودگی هوا میشوند.
اگر در یک طرح ضربتی و ملی، اعلام شود کسانی که ظرف یک سال آینده خودروهای فرسودهشان را تعویض کنند، به جای 2 میلیون، مثلاً 5 میلیون تومان خواهند گرفت، افراد بیشتری تشویق به مشارکت در این طرح میشوند مشروط بر این که خودروسازان بتوانند از عهده جایگزینی فرسودهها با خودروهای «واقعاً استاندارد» برآیند و اگر نمیتوانند، امکان مشارکت دادن خودروسازان خارجی با شرایط مناسب فراهم آید و الّا نمیتوان همه چیز را از سلامتی مردم گرفت تا اقتصاد ملی و مصرف سوخت و ... را موکول به برنامههای خودروسازان داخلی کرد.
اما پیشنهادهای شهرداری به این موارد محدود نمیشود. از جزئیات دیگر پیشنهادها بگویید.
اصلاح ساعت کار صبحها بین ساعات 6:30 تا 10یکی از مهمترین نکات در این بسته پیشنهادی است. بهنظر مدیریت شهری، باید ساعت آغاز بهکار صنایع و نهادهای نظامی 6:30، مدارس 7:30، ادارات 8:30 و بازار 10باشد.
همچنین دایر کردن مجدد سرویس ادارات و تصویب فوری راهاندازی خط اتوبوسرانی تندرو در بزرگراه شهید همت و ارزیابی عملکرد تصمیمهای کمیته اضطرا درخصوص میزان اجرا و تأثیرگذاری توسط مراجع علمی مثل جهاد دانشگاهی دنبال و اجرا شود. برای نمونه شهرداری با راهاندازی 8 خط تندرو تاکنون میلیونها نفر را هر روز در شهر جابهجا کرده و از میزان آلایندهها کاسته است.
همه نکتهها و پیشنهادهای مطرحشده ناظر به اجرا در کوتاهمدت است. برای دوره بلندمدت چه راهکاری وجود دارد؟
برای حل واقعی و اساسی مشکل آلودگی هوای تهران در بلندمدت باید مصوبات و آییننامههای متعدد لغو و بهعنوان یک برنامه، قانون هوای پاک در مجلس تصویب شود. بهنظر من، این ایده اصلی در حل آلودگی هوای پایتخت است و باید از تصمیمات یکباره و بیفرجام جلوگیری کرد.تا زمانی که مجلس شورای اسلامی وارد عمل نشود و قانون هوای پاک را که دقیقا به قانون بودجه هر سال کل کشور مرتبط باشد تصویب نکند اتفاق مهمی رخ نخواهد داد.
شما چندین بار در رسانههای گروهی بالاخص زمانی که مدیر عامل معاینه فنی خودرو بودید به مبدلهای کاتالیستی در اگزوز خودروها و نقش مهم آن در ایجاد آلودگی هوا اشاره کردهاید. داستان دقیقا چیست؟
هر چند در سالهای اخیر گامهای قابل اعتنایی برای ارتقای کیفیت خودروهای داخلی برداشته شده است اما واقعیت این است که حتی اگر همین امروز، تمام خودروهای جدید، با استانداردهای جهانی مطابقت داده شوند، مشکل آلایندگی خودروهای در حال تردد در تهران و کلانشهرها، حل نمیشود و تا سالهای سال باید هوای آلوده و سرطانزا تنفس کنیم. مبدّل کاتالیستی، قطعهای است که در مسیر خروجی اگزوز قرار میگیرد و گازهای آلوده و سرطانزای تولید شده توسط موتور خودرو را به بخار آب و گازهای کم خطر تبدیل میکند. بدین ترتیب، میزان آلایندگی خودروها، تا حد بسیار زیادی کاهش میيابد. هر چند نصب مبدّل کاتالیستی در خودروهای وارداتی و تولید داخل الزامی است و انجام میشود اما اکثر میلیونها خودرویی نیز که با مبدّل کاتالیستی تولید یا وارد شدهاند، حال و روز خوبی ندارند و همانند خودروهای بیمبدّل در کار آلوده کردن هوا و بیمار کردن مردم هستند، به دو علت:
اولا مبدّل کاتالیستی، تاریخ مصرف دارد و بعد از سه الی چهار سال، از کار میافتد و باید تعویض شود. با این حال، تقریباً هیچ کس مبدّل کاتالیستی خودروی خود را تعویض نمیکند و بدین ترتیب یک خودروی مثلاً 5 ساله به اندازه یک خودروی 20 ساله، تولید آلودگی میکند!
در معاینه فنی خودروها نیز تعویض مبدّلهای کاتالیستی از کار افتاده، الزامی نیست چون خودورسازان که باید خدمات پس از فروش داشته باشند، آن را به بازار ارائه نمیدهند!
بنابراین، اگر کسی هم بخواهد برای جلوگیری از آلودگی هوا توسط خودروی خود، مبدّل کاتالیستی بخرد و با قدیمیاش تعویض کند، نمیتواند چون یا نیست یا بسیار بسیار کم است و کفاف نمیدهد! طبیعتاً در چنین شرایطی پلیس هم مانع از تردد خودروهای با مبدّل کاتالیستی قدیمی نمیشود.
این در حالی است که در دنیا، مبدّل کاتالیستی به عنوان یک قطعه استراتژیک در خودرو که نقش مهمی در کاهش آلایندگی خودروها دارد جدی گرفته میشود و از تردد خودروهای بدون مبدّل کاتالیستی یا با مبدلهای تاریخ مصرف گذشته ممانعت میکنند چون جان انسانها مهم است.
دوماً فاجعه دیگر نیز این است که برخی دارندگان خودرو، برای این که شتاب خودروهایشان افزایش یابد، مبدّل کاتالیستی را از مسیر اگزوز بر میدارند! این اقدام در برخی کشورها ، «جُرم» است و پلیس، علاوه بر توقیف خودرو، صاحبش را به دادگاه معرفی میکند ولی در ایران، خبری از این مسائل نیست! بنابراین، تا زمانی که خودروسازان، مراکز معاینه فنی، پلیس و مردم ، «مبدّل کاتالیستی» را جدی نگیرند، سهم خودروها در آلایندگی هوا کاهش نمییابد. جالب اینجاست که راه حل نیز بسیار آسان است: تأمین مبدّل کاتالیستی برای بازار داخلی، الزام به تعویض به موقع آن و نیز نظارت جدی؛ همین! با این حال، هیچ کس این مساله بسیار مهم که راه حلی ساده دارد را جدی نمیگیرد و مبدل کاتالیستی، به یک شوخی در ایران تبدیل شده است بی آن که توجه کنند گازهای سمی تولید شده توسط خودروها، با هیچ کس شوخی ندارند و بیتوجه به بیمبالاتی ما، در حال فرستادنمان به گورستانها هستند.
اما نکته پایانی
از توجه مجله وزین شما به مباحث آلودگی هوا تشکر میکنم. امیدوارم در سالهای اخیر که موضوع محیط زیست و آلودگی هوا با روی کار آمدن خانم ابتکار مجددا داغ شده و توجه ویژهای به آن میشود باعث شود شهروندان تهرانی و تمام مردم ایران هوای سالم و پاک تنفس کنند و انشالله تعداد روزهای پاک ما در سال به 365 روز برسد و در اعداد تک رقمی استثنایی باقی نماند.