دكتر سیمین جعفری؛ روانشناس
آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که روزبهروز بر تعداد مبتلایان به انواع سرطانها افزوده میشود. بعضی از این سرطانها نامآشنا و گروهی دیگر بیماریهای نادری هستند که پیر و جوان نمیشناسند و فرد را با انواع و اقسام علائم ناخوشایند و روند درمانی دشوار روبهرو میکنند. شاید در ابتدا باور نکنید که سرطان تا چه حد میتواند یک فرد را ضعیف و ناتوان کند اما مهم است که در برخورد با بیماران، روحیهتان را حفظ کنید و حرفهای اشتباهی به زبان نیاورید. سرطان بیماری فراگیری است که کیفیت زندگی فرد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. مشکلات زیستی، اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی و جنسی از جمله تغییراتی است که بیماران سرطانی با آنها روبه رو میشوند، بنابراین با توجه به فراگیر بودن بیماری، مداخلات روانشناختی در این بیماران مهم است تا بتوانند با سازگاری بهتر و کنترل عوارض، کیفیت زندگیشان را بهبود بخشند.
اطلاعرسانی و آمادهسازی
از بعد روانشناسی یکی از مهم ترین مراحل مواجهه با این بیماری، مرحله اطلاع رسانی و آگاه سازی بیمار از ابتلا و وضعیت بیماری است. پزشکان و روانشناسان اعتقاد دارند آگاهیرسانی درباره بیماری یک فرد بالغ، انتخاب نیست بلکه یک اصل اخلاقی است که عمل نکردن به آن نقض حقوق بیمار محسوب میشود. به عبارتی دیگر، بیمار حق دارد بداند شرایط جسمیاش چگونه است، مراحل درمانش چقدر سخت است و چقدر طول میکشد یا چه مدت فرصت زندگی کردن دارد. آگاه سازی میبایست متناسب با شرایط روحی، اعتقادی، شخصیتی، جنسی و سنی بیمار و در قالب یک فرایند رفتاری یا داستانی توصیف شود. آگاه سازی و اطلاع رسانی درست بیمار را برای شروع مراحل درمانی آماده میکند. بیمار در صورت داشتن آمادگی روانی و فکری، برای درمانهای دشوار و زمانبر این بیماری، پذیرش بیشتری خواهد داشت. همچنین در صورتی که فرصت زیادی برای ادامه زندگی نداشته باشد و میتواند بسیاری از کارهای مهمش به سرانجام برساند.
پس نخستین و مهمترین مرحله برخورد با این بیماران، اطلاعرسانی درباره بیماری است که نیازمند مهارت خاص و برقراری یک رابطه عاطفی اولیه با بیمار است، در غیر این صورت امکان دارد بیمار آنقدر مضطرب و ناامید شود که دیگر نخواهد به زندگیاش ادامه دهد و درمان را رها کند، یا بدلیل بیاعتمادی به اطرافیان دائم پزشک معالجش را عوض کند و فرآیند درمانش به تاخیر افتاده یا مختل شود.در مرحله اطلاع رسانی پزشک یا روان شناس و یا حتی یکی از اعضا خانواده باید با زبانی قابل فهم، ساده و صادقانه، و متناسب با سن و سطح فرهنگی اجتماعی بیمار درباره شرایط بیماری به وی توضیح دهند. و با بیمار رابطهای عاطفی برقرار کند.
پذیرش بیماری
یکی دیگر از مداخلات مهم روانشناختی در بیماران سرطانی این است که ورود بیمار به مرحله پذیرش را تسریع کنیم تا چنانکه گفته شد درمان هرچه سریعتر آغاز شود. از دیدگاه روان شناسی فرد پس از اطلاع از ابتلا به بیماری خود وارد مرحله انکار میشود. این دوره بسیار خطرناک است چراکه شاید بیمار علائم بیماریاش را نادیده گرفته و برای درمان اقدامی نکند، یا پزشک و آزمایشگاه را متهم به اشتباه در تشخیص بیماری کند. در این شرایط امکان دارد بیماری با به تعویق انداختن درمان، شدید و پیشرفته شود. بهترین حمایت اطرافیان در مرحله انکار این است که شرایطی را فراهم سازند که بیمار برای اثبات گفتههایش هرچه سریعتر با پزشکی که به او اعتماد دارد، مشورت کند. در این شرایط شیوه برخورد پزشک بسیار مهم است. برقراری رابطه عاطفی مناسب با بیمار و جلب اعتماد وی از لحاظ تبحر و تخصص پزشک گام مهمی جهت پذیرش بیماری و گذر از مرحله انکار است.
در مرحله دوم یا مرحله خشم و چانه زنی بیمار مرتبا این سوال را مرور میکند: «چرا من؟!». در این مرحله بیمار بهشدت خشمگین و تحریک پذیر میشود و دائما از خودش، خداوند، بستگان و پزشکان سوال میکند که چرا از میان همه آدمها، او باید درگیر چنین مشکلی شود؟ آموزشهای روانشناسی خانواده بیمار جهت درمانهای حمایتی در این مرحله ضروری است. این آموزشها شامل راهبردهای کنترل خشم در برابر پرخاشگریهای احتمالی بیمار، و همدلی با وی است تا راهی برای تخلیه خشمش پیدا کنند. پس از این مرحله، فرد ممکن است بیماریاش را منکر شود.
بیمار با گذر از مراحل قبل وارد مرحله پذیرش و پیرو آن ابتلا به افسردگی و اضطراب واکنشی میشود. درک اینکه بیماری تواناییها و سلامتشها را از او میگیرد و زندگیاش را به خطر میاندازد مضطربش میکند، اما نمیتواند عامل این اضطراب را برطرف کند بنابراین احساس ناکامی و افسردگی میکند.
در این مرحله درمانهای روانشناختی حمایتی توسط خانواده و پزشک اهمیت بسزایی دارد. آنها باید راههای درمان و کنترل بیماری را با فرد در میان بگذارند و حتی میتوانند او را با برخی نجاتیافتگان از بیماری آشنا کنند. در این شرایط خانواده میتواند فرد را به فعالیتهایی مانند بیشتر وقت گذراندن با بستگان و دوستان و لذت بردن از سفر و محیطهای دلچسب ترغیب کند. اگر از لحاظ روان شناسی مراحل قبلی کنترل شده باشد، مرحله پذیرش سریعتر و به شکل منطقی تر روی خواهد داد. در نتیجه بیمار برای درمان تصمیم میگیرد و اگر بیماریاش غیر قابل درمان باشد، برای پایان زندگی برنامهریزی میکند.
روانشناسی و مددكاری
علاوه بر وظایف خانواده، در بیمارستانها نیز باید گروههای روانشناسی و مددکاری با تخصص در حوزه بیماران صعبالعلاج یا لاعلاج برای رسیدگی به وضعیت روانی بیماران و اعضای خانوادههای آنها مستقر باشد. در بسیاری از کشورهای توسعه یافته یکی از بهترین روشها برای تسکین دادن به بیماران صعبالعلاج، استفاده از درمانهای روانشناختی متناسب با وضعیت بیمار و خصوصا گروهدرمانی است. روانشناسان مجرب با در نظر گرفتن سطوح فرهنگی- اجتماعی- و اقتصادی بیمار درمانهای مختلفی را برای وی طرحریزی و اجرا میکند. برخی از این مداخلات شامل هنر درمانی، گروه درمانی، خنده درمانی، بازی درمانی، شناخت درمانی، ورزش درمانی، رفتار درمانی مدیریت استرس، دین درمانی و ... از جمله درمانهای روان شناختی رایجی است که توسط روانشناسان در کشورهای پیشرفته برای بیماران صعبالعلاج از جمله بیماران سرطانی و خانوادههایشان اعمال میشود.
شركت در برنامههای هنری
شركت در پروژههای هنری مانند نقاشی نیز در كاهش درد بیماران سرطانی مؤثرست. هنر میتواند بر كاهش درد و پالایش هیجانات منفی این بیماران نقش قابل توجهی ایفا كند. اگرچه تا سالهای اخیر ورزش برای این بیماران ممنوع بود اما امروزه ورزش درمانی نیز برای بهبود کیفیت زندگی و ارتقا نشاط و سرزندگی این بیماران تجویز میشود. ورزش درمانی شامل پروتکلهای ورزشی تخصصی و فعالیتهای بدنی هدفمند و متناسب با وضعیت جسمانی و روانی بیماران است که توسط یک روان شناس ورزشی و تحت نظارت پزشک متخصص اجرا میشود.