دكتر حسین كریمی؛ متخصص توانبخشی اعصاب اطفال؛ عضو مركز تحقیقات توانبخشی اعصاب اطفال دانشگاه علوم بهزی
چگونگی عملکرد مسیر Direct و Indirect
ابتدا تاثیر سیگنالهای کورتیکال را روی قسمت putamen و هستههای straiatum دنبال میکنیم و برای فهم ظرافت عملکرد هستههای قاعدهای مغز، کافی است به اهمیت کنترلی این قسمت از هستهها اشاره کرد. اگر با چگونگی عملکرد این قسمت آگاهی یابیم، میتوانیم راجع به حرکات مختلف dyskinesia یک ایده روشنی داشته باشیم مثل باقیماندن رفلکس اولیه (TNR(Tonic Neck Refle.
با تاثیر سیگنالهای کورتیکال روی هسته putamen و هسته substantia nigra دوپامین ترشح میشود که دو نوع رستیور وجود دارد.D1 رستیور عامل به وجود آمدن مسیر مستقیم میشود و رستیور D2 عامل تشکیلدهنده مسیر غیرمستقیم است. این دو مسیر به صورت موازی و همراه عمل میکنند و بر حسب نوع عملی که قرار است ایجاد شود تاثیر هر کدام از این مسیرها روی اعمال ایجاد شده بیشتر است.
مسیر مستقیم باعث تسهیل در عمل حرکت میشود و مسیر غیرمستقیم باعث مهار عملکرد حرکتی میگردد، این عمل مهار و تسهیل بهطوری در حالتهای فازیک و تونیک انجام میگیرد تا بتواند اقدام حرکتی انجام شده را به ظریفترین و بهترین شکل آموزشدیده انجام دهد.
فهم این موضوع برای رفلکس Tonic Neck در مورد هستههای قاعدهای مغز علاوه بر این که میتواند نشان دهد، چطور مسیر مستقیم و غیرمستقیم در حرکت چرخشی گردن بهطور متضاد عمل میکند، باعث حالتهای extention دست و پا در طرفی که گردن چرخش دارد و مهار این حالت و فعال شدن حالت floxory در طرف مقابل میشود.
ظاهرا چنین به نظر میرسد، این حالت در اثر Prematurity این سیستم است به همین دلیل تا سنین 3-4 ماهگی این رفلکس باقی میماند، در حالی که این دو مسیر لازم است به مرور در روند تکامل کودک بهطور موازی و موزون با همدیگر همکاری متصل و پیوسته داشته باشند.
در ابتدای شیرخوارگی به نظر میرسد این حالت بهصورت مجزا از همدیگر عمل میكنند و در نتیجه به وجود آورنده رفلکس asymmetrical (همان رفلکسtonick neck) آن حالت شمشیربازی را در کودک در حالت چرخش گردن به وجود میآورد. لازم به ذکر است، مجزا عمل کردن این دو مسیر در کودک میتواند ناموزونی حرکتی در ضایعات basal ganglion را مطرح میكند.
اختلال خالص هستههای قاعدهای مغز
این هستهها مسوول درستترین شکل انجام حرکت با ظریفترین حالت ممکن است، شاید به علت اهمیت عملکرد این هستهها در حرکت است که اختلال آنها را بهطور کلی اختلال حرکتی یا movement disorder مینامند. لازم به ذکر است کودکان دارای اختلال خالص هستههای قاعدهای مغز (مثل کودکان کرنیکتروسی) چون اشکال به وجود آمده فقط در هستهها میتواند باشد.
بنابراین روی شناخت ذهن آنها تاثیر منفی ندارد، فقط روی چگونگی انجام اعمال حرکتی، اجرای به موقع احساسات و فرا شناخت آنان دخالت دارد به همین دلیل کودکان دچار اختلال کرنیکتروس میتوانند کودکانی با IQ نرمال و یا بالایی داشته باشند اما حرکات بسیار ناموزون دیگر در سر، صورت و اندام این كودكان مشاهده میشود زیرا کنترل اعمال شناختی بهوسیله ارسال سیگنالها به مناطق dorse lateral prefrontal cortex و LOFC DLPC lateralorbitofrontol cortex شکل میگیرد.
چگونگی عملکرد هستههای قاعدهای مغز
چگونگی عملکرد هستههای قاعدهای مغز با مناطق کنترل حرکات چشمی مثلsupplementary SEF eye field و FEF frontaleyefrled و همچنین قسمتهای anterior cingulate area ACA و medical orbite MOFC frontel cortex و بهخصوص ناحیه با همراهی ناحیهolfactory tubercle و ventral striatum شکل میگیرد.
بنابراین اعمال هسته قاعدهای مغز در کنترل حرکات ارادی سر و صورت و اندام و همچنین احساسات و شناخت دخالت دارد كه با رد و بدل کردن سیگنال بین این هستهها از یک طرف و از طرف دیگر مناطق مختلف کورتکس، سیستم لیمبیک انجام میشود، لازم به توضیح است کنترل این اعمال بهوسیله قشر مغز ممکن است و از این امکان کنترلی قشر مغز، در توانبخشی حداکثر استفاده را برای کنترل حرکات میتوانیم انجام دهیم.