ضمیر خودآگاه چیست؟ برای درک بهتر پاسخ، ابتدا چند سوال سادهتر میپرسیم. آیا تا به حال شده در تاریکی شب، یک چیز عجیب غریب ببینید که ندانید چیست و کمی هم بترسید؟
آیا شده که شما و دوستتان در یک زمان به یک شئی ناشناس نگاه کنید، اما دو تا تعریف مختلف برای آن شئی داشته باشید؟
نگران نباشید اینها مواردی هستند کاملا طبیعی و برآمده از زاویهی نگاه شما. اما بر میگردیم به سوال اصلی:
ضمیر خودآگاه چیست؟
پاسخ ساده و شفاف به این پرسش این است که هنوز به طور دقیق نمیدانیم ضمیر خودآگاه چیست. گر چه در طول تاریخ بشر، بسیاری از دانشمندان، فلافسه، روانشناسان و بیولوژیستها سعی کردهاند تعاریف خودشان را در مورد ضمیر خودآگاه ارائه دهند، اما هنوزیک تعریف یکسان و واحدی برای ضمیر خودآگاه وجود ندارد.
فقط یک نفر در این دنیا وجود دارد که میتواند به شما بگوید ضمیر خودآگاه شما چیست، و آن شخص خود شما هستید. بله خود شما. هر شخصی خودش نسبت به ضمیر خودآگاه خودش آگاهی کامل دارد و نیازی ندارد کسی آنرا برایش توضیح دهد.
همینکه میدانید میتوانید تصمیمهای خودتان را بگیرید، یا هر لحظه تصمیمتان را عوض کنید، همینکه علاقهمندیهای شخصی خودتان را دارید، همینکه توانایی حل مشکلاتی که برایتان رخ میدهد را دارید و میتوانید راه حل جدید پیدا کنید، همه و همه در واقع کاری است که توسط ضمیر خودآگاهتان دارد انجام میشود.
ضمیر خودآگاه، اساسیترین بخش مغز و ساختار فکری ما را تشکیل میدهد. عملکرد آن بسیار پیچیده است و جالب اینکه برای هر شخصی نیز متفاوت است. برای همین هنوز تعریف واحدی برای بخش خودآگاه مغز وجود ندارد. ما در عین حالیکه هر روز و هر لحظه از این بخش استفاده میکنیم نمیتوانیم آنرا به صورت همگانی تجزیه تحلیل کنیم.
ضمیر خودآگاه
وقتی قصد دارید یک تعریفی از یک شئی ارائه دهید، اولین کاری که نیاز است انجام دهید این است که به دقت به آن جسم نگاه کنید. نگاه شما از یک زاویهی دید مشخص است و اگر فقط از همان زاویه آن جسم را تعریف کنید یک تعریف تک بعدی است. اما اگر شئی را بچرخانید تا زاویههای دیگرش را هم ببینید، در نهایت بهتر میتوانید به یک تعریف کامل و شفافتری از آن شئی برسید. این کار توسط بخش خود آگاه مغز انجام میشود.
بخش خود آگاه، در مغز قرار دارد و توانایی این را دارد که در آنِ واحد، چندین و چند محاسبه را باهم انجام دهد و به یک یا چند نتیجه برسد. ضمیر خود آگاه شما، تمام دادهها و اطلاعاتی که در محیط اطرافتان هست را جمعآوری میکند و سپس این دادهها را به جریان میاندازد، آنگاه بر اساس برآیندی از این دادهها، عملکرد و تفکرات شما را شکل میدهد.
به عبارتی دیگر، شما از طریق یکسری ورودی، به بخش خودآگاه مغزتان مقداری داده میدهید و سپس خروجی آن میشود اعمال و افکارتان و احساسات شما. در واقع اگر یک فکر خاصی به ذهنتان برسد نتیجهی عملکرد همزمان چندین و چند دادهی مختلف است که در بخش خودآگاه به صورت یک نسخه در آمده و حالا یک فکر واحد را تشکیل داده است.
فرض کنید قصد دارید یک روز را با بیخیالی کامل سپری کنید و اصلا به هیچ چیز فکر نکنید و مغزتان را به کار نیاندازید. اما غیر ممکن است. مغز شما حتی در تنبلترین روزها نیز، بیشتر از ۵۰۰ کالری انرژی مصرف میکند. این مقدار معادل ۲۰ در صد از کل انرژی بدن در طی یک روز است و شما چه بخواهید چه نخواهید، این میزان انرژی مصرف میشود بدون اینکه حس کنید مغزتان دارد فعالیت میکند.
این نوع فعالیتهای مغزی و بدنی، بخشی از عملکرد ضمیر خودآگاه است که شما آنها را حس نمیکنید. اگر قرار بود آنها را حس کنید واقعا عذاب آور بود.
ضمیر خودآگاه
هر یک حواس پنجگانه ما یک ورودی برای وارد شدن دادههای مختلف به مغز است. حس چشایی، بینایی، لامسه، شنوایی و بویایی، پنج ورودی اطلاعات به مغز هستند. اما این همهی قضیه نیست. بسیاری از دادههایی که به ضمیر خودآگاه ما وارد میشوند به صورت غیر مستقیم است یعنی تجربیات شخصی خودمان نیستند، بلکه تجربیات یا دانش دیگران است که از طریق مطالعه یا دیدن و شنیدن در اختیار ما قرار میگیرد.
چگونگی جمعآوری دادهها در ضمیر خودآگاه و واکنش مغز
فرض کنید کنار پنجره نشستهاید و در حال تماشای بچهای حین بازی هستید سپس متوجه میشوید یک نور سفید در اطراف بچه در حال حرکت است. این نور از پنجرهی مقابل توسط یک آینه که در دست یک فرد دیگر است تابانده میشود. اما شما منبع نور را نمیبینید و فقط خود نور را میبینید. حالا با توجه به اینکه شما واقعیت را نمیدانید به نظرتان ضمیر خودآگاه شما چگونه این اتفاق را پردازش میکند و چه توضیحی برای آن میآورد؟ اگر قبلا این تجربه را به ضمیر خودآگاه مغزتان منتقل کرده باشید حالا هم حدس میزند که باید یک آینه باشد. در غیر این صورت، ممکن است ضمیرخودآگاهتان بر اساس تجربههای قبلی که دارد، پاسخهای بسیار مختلفی به دست آورد و از نظر خودش هم منطقی باشد.
گفتیم چشمهای انسان دریچهی مهمی ست برای ورود دادهها به مغز. قرنیه چشم شما حتی در صورتیکه سعی کنید نگاهتان را روی چیزی متمرکز کنید ۴بار در ثانیه حرکت لرزشی دارد تا بتواند تصاویری که به صورت عکس دریافت میکند را به فیلم تبدیل کند و به هم ربط دهد. این یعنی همان چیزی که ما میبینیم و نام واقعیت را بر آن میگذاریم.
مکانسیمی که باعث میشود این تصاویر به صورت سه بُعدی و شفاف دیده شود در مغز است. شبیه به این است که مغز ما مرتبا در حال چیدن قطعات یک پازل کنار همدیگر، و کامل کردن پازل به صورت یک تصویر نهایی است. در طی این پروسه، مغز از طریق چشم، دادههای بسیار زیادی را دریافت میکند، اما آنچه که شما هر بار میتوانید ببینید فقط همان چیزی است که رویش متمرکز شدهاید.
برای مثال آیا در زمان کودکی، از تاریکی میترسیدید؟ ترس از مکانهای تاریک در زمان بچهگی، یکی از ترسهای شایع کودکان است. این ترس به دلیل این است که در سن کودکی، هنوز میزان دادههایی که به ضمیر خودآگاه وارد شده بسیار کم است و مغز فقط بر اساس آنچه که در همان زمان میبیند واکنش نشان میدهد که خب قطعا واکنش طبیعی مغز در برابر تاریکی، ترس است.
همانطور که گفته شد، ضمیرخودآگاه شما، با توجه به اطلاعاتی که به آن داده میشود، فکر کرده و تصمیم میگیرد، سپس واکنش نشان داده و باعث بروز احساسات مختلفی در شخص ایجاد میشود.
دادههایی که به ضمیر خودآگاه وارد میشود، از طریق تجربه شخصی خودتان یا آموختن از سایرین، به دست میآید. هرچه دانش شما بیشتر شود، ضمیر خودآگاه نیز میتواند قطعات بیشتری از یک پازل را کنار هم بچیند؛ بنابراین بخش خود آگاه مغز، طبق دستورالعملهایی که وارد آن میشود فعالیت میکند و پس از مدتی نیز تمامی این دادهها را به بخش ناخودآگاه منتقل میکند.
منبع: مجله قرمز