احمد محمداسماعیلی
رهنما که تا حد زیادی از تلویزیون و نقشهای قابل پیش بینیاش فاصله گرفته است بعد از کار با جلال تهرانی در نمایش «سونات پاییزی» به نوعی متأثر از سبک کاری او پیش رفت اما به دنبال کپیبرداری نبود و کوشید سبک و دیدگاه خاص خودش را خلق کند؛ سبکی که در نمایشهایی از او نظیر «این تابستان فراموشت میکنم» دیدیم.
واکاوی دقیق احوالات زنان و آنالیز رفتارهای زنان دور و بر از جمله ویژگیهای سبک کاری رهنما است.
این پرداختن به حقوق زنان در کار آخر کارگردانی رهنما یعنی «دیگری» شکل جدی میگیرد و دو زنی که باید به ظاهر در مقابل هم قرار بگیرند به خاطر اینکه مرد زندگیشان یک نفر است و به آنها دروغ گفته و توامان با آنها رابطه داشته، با تعامل با یکدیگر تبدیل به زوج زنانهای میشوند که تلاش میکنند تا از مردان خیانت پیشه انتقام بگیرند.
کمدی پرمخاطب «طبقه حساس»، مجموعههای تلویزیونی «پژمان»، «خوب بد زشت» و «غیرعلنی» و نمایشهای «آرسنیک و تور کهنه»، «دورهمی زنان شکسپیر»، «زنانی که به بزها خیره شدند»، «عامدانه، عاشقانه و قاتلانه» و «با من بستنی میخوری؟» از جمله کارهای متأخر رهنما در حوزه بازیگری یا کارگردانی محسوب میشوند.
بهاره رهنما در گفتگو با دنیای زنان درباره تازه ترین فعالیتها و دغدغههای هنریش سخن گفته است.
در دو سه سال اخیر در کنار حضور هرازگاه در سینما و تلویزیون تمرکزتان در تئاتر است. دلیل این مسئله چیست؟
تئاتر جایی است که من در آن حق انتخاب نقشهایم را دارم. نقشهایی که متنوع، جذاب و چند وجهی هستند نصیبم میشود مثل نقشهایم در نمایش «سونات پاییزی» و «دیگری»؛ نقشهایی که ایفایشان فوقالعاده چالشزا بود.
*نکته حائز اهمیت در تئاتر اقتباسهای خوب ادبی از نویسندگان بزرگی نظیر «پینتر»، «مک کنا»، «چخوف» و «سایمون» و غیره است. چیزی که کمتر در سینما یا تلویزیون ما رخ میدهد.
رابطه ادبیات و تئاتر، رابطه موثر و قوی است اما در سینما چنین چیزی کمتر وجود دارد و یکی از راههای نجات سینمای ما از داستانهای ضعیف و مشابه به هم، پرداختن به اقتباسهای ادبی است.
کارنامه بازیگریتان نشان میدهد علاقمند ایفای زنانی هستید که کنشمند و اهل چالش هستند.
از بین نقشهای پیشنهادی بیشتر به ایفای نقشهایی علاقه دارم که به وجوهات مختلف یک زن چه در بُعد اجتماعی و چه در بُعد زندگی شخصی میپردازد.
البته سایر نقشها را بهخصوص در سینما و تلویزیون زیاد بازی کردهام.
امسال و سال قبل با جلال تهرانی در «سونات پاییزی» و «دیگری» همکاری داشتید.
جلال تهرانی در تئاتر کارگردان فوقالعادهای است و سبک و شیوه خودش را دارد. یک جور کارگردان مولف محسوب میشود.
مدتی است که این همکاری ادامه دارد و در حدود سه - چهار سالی است که از نزدیک با جلال تهرانی همکاری دارم و از ایشان بسیار آموختهام.
در نمایش «سونات پاییزی» هم تجربه خوب کاری با ایشان داشتم و این همکاری معانی خیلی از مسائل هنر تئاتر را برایم تغییر داد.
جلال تهرانی در زمینه اجرای نمایش «دیگری» مشاورههای ارزنده وخوبی به من دادند و بهعنوان طراح نور و صحنه در نمایش همکاری داشتند.
شاید خیلی از مخاطبان با دیدن نمایش «دیگری» به تأثیرپذیری من از سبک کاریشان اذعان داشته باشند و از ابراز این مسئله هیچ ابایی ندارم.
*در نمایشهایی که سالهای قبل اجرایش کرده بودید با ساختار قصهگو و رئالیستی مواجه بودیم اما با نمایش اخیر فضای متفاوتی را حداقل به لحاظ اجرایی و نوع بازی مینیمال بازیگران ارائه کردید؟
در نمایش «دیگری» از فرم رئالیستی کارهای گذشتهام تا حدی دور شدهام.
این نمایش از یک فضای ظاهراً زنانه شروع میشود و از آن گذر میکند و در دنیایی که خشونت فراگیر شده است موجود لطیفی مثل زن این خشونت را بازتاب میدهد.
این درواقع تئوری آینه است و «ژاک لاکان» روانشناس محبوب و معاصر فرانسوی فمینیسمها در این رابطه تئوری جالبی دارد؛ یک تئوری مبتنی بر اینکه آدمها در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و از همدیگر تقلید میکنند.
من اگر دیگری را حذف کنم از یک جایی بعدتر نفر دیگری من را حذف میکند.
در نمایش «دیگری» یک جور مدرنیته و ظواهرش را به چالش کشانده اید؟
نکتهای که زنهای نمایش «دیگری» را نابود میکند و آنها را تبدیل به آدمهای عجیب و کمی ترسناک میکند چیزی است که مدرنیته به ماها تحمیل کرده است و این برای زنان نمایشم چالش زا است.
برخی در نمایش «دیگری» شما را متهم به داشتن نگاه فمینستی کردند.
در ابتدای شروع نمایش این حس به مخاطب منتقل میشود اما به تدریج و در ادامه نمایش نگاه درست، منطقی و واقع بینانهای به جنسیت مرد هم وجود دارد و یکسویه قضاوتی انجام ندادهام چون از قضاوت یکسویه بیزارم.
موضوع اعمال خشونت بر زنان و اینکه خشونت بر زنان تأثیر گذاشته است و زنان هم متقابلاً این خشونت را بازتاب میدهند، تم مهم کارم است.
البته در برخی از اجراها ممکن بود آقایانی از دیدن نمایش عصبانی شوند اما با کنجکاوی نمایش را تا به انتها دیدند و متوجه شدند نگاه فمینیستی یکسویهای در کار وجود ندارد.
با دیدن نمایش «دیگری» ارجاعاتی در نمایش کشف میشود و به نظر میرسد نقشی که بازی میکنید خیلی از وجوهات شخصیتی شما را دارد؟
اینطور نیست. در تمام زندگی مردی نبوده که بتواند من را قال بگذارد. اگر چنین کاری انجام بدهد همین واکنش زن نمایش را خواهم داشت!
در هر صورت آدمها خصوصیات و قصههای شبیه به هم زیادی دارند و این شاید باعث بروز چنین ذهنیتی شده باشد.
سال قبل هم در نمایش زنانه «زنانی که به بزها خیره میشوند» تجربه خوبی با ایوب آقاخانی داشتید.
در تفکرات تئاتری و ادبیات نقاط مشترک زیادی با ایوب آقاخانی دارم.
ایوب آقاخانی جزو نادرترین کارگردانان مرد تئاتر ایران است که دنیا و دغدغه زنان را خوب میشناسد.
آثار زیادی درباره مشکلات و دغدغههای زنها توسط نویسندگان زن نوشته شده که توأم با نگاه زنانه است اما موقعی که این نوع متنها را یک مرد مینویسد از بیرون با قضاوت منصفانهتری روبه رو میشود و نمی شود انگ طرفداری و جانبدارانه یک جنسیت از جنسیت خودش را به نویسنده اثر زد.
آیا برای کامل شدن شخصیت «توکا» در نمایش پیشنهاداتی هم در تمرینات ارائه کردید؟
همین طور است. من و نگار فروزنده ایدههایمان را مطرح میکردیم.
ایوب آقاخانی کاملا اجرای یک نمایش را به شکل کار گروهی نگاه میکند و اگر کار نکته مثبتی دارد، آن را به کل گروه تعیمم میدهد و اگر نکات منفی وجود دارد همه مسئولیتش را جمعی میدانست و نه فردی.
بنابراین کار با ایوب آقاخانی لذت بخش است. معتقدم توکا شخصیت جذابی در قالب یک زن میانسال شاغل و فعال دارد و اولین بحران زندگیش عبور از سن چهل سالگی است و بحران بعدی بحث ازدواج دوم است و به همین تلاش میکند با اتکا به تجربیاتش از این بحرانها عبور کند.