گفتوگو: محمود سعید
یکی از موضوعاتی که در خصوص آسیبهای اجتماعی باید در نظر گرفته شود این است که آسیبهای اجتماعی در یک پیوستار، شکل میگیرند و دامنگیر جامعه میشوند.
طلاق، اعتیاد، دختران فراری، کودکهمسری و سایر آسیبهای اجتماعی غالباً مسائلی درهمتنیدهاند که تجمیع اینها میتواند منجر به پدیدار شدن بحرانهای بزرگ اجتماعی شوند.
یکی از آسیبهایی که خصوصاً برای دختران وجود دارد، مسئله کودکهمسری است.
چندی پیش مجلس شورای اسلامی با تصویب یک فوریت طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی، به این مسئله وارد شد تا ممانعتهایی از جنس قانون، برای کودکهمسری ایجاد کند.
در این رابطه با خانم سیدهحمیده زرآبادی نماینده قزوین، آبیک و البرز در مجلس شورای اسلامی به گفتوگو نشستم که متن این گپوگفت از نظرتان میگذرد.
خانم زرآبادی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی یک فوریت طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی را تصویب کردند که طی آن خواستار پرداختن هرچه سریعتر مجلس به مسئله ازدواج دختران کمتر از 13 سال و پسران کمتر از 16 سال شدند.
اساساً دلایل ورود مجلس به این موضوع چه بود؟
بحثی که در این زمینه وجود دارد این است که در برخی از مناطق کشور، ازدواج دختران حتی گاهی زیر 10 سال هم اتفاق میافتد بنابراین مجلس به این مسئله وارد شد.
چون در سنین پایین، دختران از نظر روحی، جسمی و اجتماعی آمادگی لازم را ندارند و احتمال دارد در این سنین، بارداری هم پیش بیاید.
از سوی دیگر امکان دارد این دختران دچار آسیبهای اجتماعی و جسمی شوند که این هم میتواند برای آنها خطرناک باشد.
از سوی دیگر در موارد زیادی شاهد هستیم وقتی در سنین پایین مسئله طلاق پیش میآید، چون اینها به سن قانونی هم نرسیدهاند، امکان دارد خیلی از حقوقشان پایمال شود.
در طرحی که فوریت آن در مجلس شورای اسلامی، مصوب شد قرار بر این است که دختران زیر 13 سال و پسران زیر 16 سال بهلحاظ قانونی از ازدواج منع میشوند.
فوریت این طرح تصویب شد و طرح به کمیسیون تخصصی ارجاع داده میشود تا در مورد آن تصمیمگیری شود.
خانم زرآبادی قبلاً هم در قانون مدنی به این موضوع اشاره شده بود که ازدواج زیر 13 سال برای دختران و 16 سال برای پسران ممنوع است.
حال این اصلاحیه و طرح مذکور چه تفاوتهایی با قبل دارد؟
معمولاً اشکالی که در قوانین ما وجود دارد این است که مثلاً ذیل قوانین ذکر میشود که اگر برای مسئلهای دادگاهی اجازه دهد، امکان عمل نکردن به قانون وجود دارد.
قبلاً در قانون آمده بود که ازدواج زیر 13 سال برای دختران و 16 سال برای پسران ممنوع است اما ذکر شده بود که اگر دادگاه اجازه دهد و اذن والدین یا قیّم قانونی باشد، چنین ازدواجهایی مقدور است.
در اصلاحیه مذکور تاکید میشود که ازدواج زیر 13 سال برای دختران 16 سال برای پسران حتی به اذن دادگاه و رضایت والدین و قیّم قانونی مطلقاً ممنوع است.
خانم مهندس مسئله دیگر این است که بخشی از مردم همواره به انحاء مختلف سعی کردهاند قانون را دور بزنند.
تا الان هم، در همین زمینه ازدواجهای زودهنگام و پدیده کودکهمسری، شاهد دور زدن قانون بودهایم. بهنظر میرسد ضمانت اجرایی این دست از قوانین، از خود قوانین مهمتر باشد.
آیا در این زمینه ضمانت اجرایی خاصی در نظر گرفته شده است؟ مثلاً دور زدن این قانون جرمانگاری و مجازاتهایی در نظر گرفته شود.
نکتهای که شما اشاره کردید متاسفانه صحیح است. از طرفی نظارت خوبی روی اجرای قوانین ما وجود ندارد و از سوی دیگر ضمانت اجرایی خیلی قویای برای قوانین ما نیست.
مدل قانوننویسی ما اینگونه است که قانون بیان میکند فلان اتفاقات نباید بیافتد؛ ولی اینکه اگر اتفاق افتاد، چه باید کرد؟
قانون در این زمینه سکوت میکند. میخواهم بگویم که این مشکل قانون طرح ممنوعیت ازدواج زیر 13 سال نیست. در خیلی از قوانین ما این مشکل وجود دارد.
این هم باعث میشود، تخلف، فساد و موارد جرم بهصورت زیرزمینی اتفاق بیافتد. در این حالت، هم شناسایی افراد مجرم سختتر است و هم برخورد با فرد مجرم.
در برخی از موارد میتوان جرمانگاری کرد و مجازاتهایی برای آن در نظر گرفت.
ولی در این قانونی که موضوع ازدواج مطرح شده، باید در نظر داشت که بههرحال ازدواج یک قرارداد دوطرفه اجتماعی است که در حوزه مسائل شخصی قرار میگیرد و بهنظر میرسد زیاد نمیتوانیم روی این تخلف قانونی، جرمانگاری داشته باشیم که اگر کسی این کار را انجام داد با فلان مجازات مواجه شود.
مزیتی که طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی دارد این است که ازدواجهای زودهنگام بهصورت رسمی ثبت نمیشوند و حقوقی که با ازدواج برای طرفین ایجاد میشود، قابل پیگیری نیست و این خودش یک عامل بازدارنده است.
حالا امکان دارد برخی از دفترخانههای ثبت ازدواج و طلاق، بتوانند خطبه عقد را جاری کنند اما ثبت رسمی در دفاتر صورت میپذیرد و اگر اینها از این کار منع شوند، بازهم بهنوعی بازدارندگی رخ میدهد.
خانم زرآبادی مسئله عمدهای که در این زمینه وجود دارد این است که معالاسف برخی از خانوادهها خودشان بهدلایلی، آگاهی کافی را در این زمینه ندارند و این فقدان آگاهی باعث میشود که دست به چنین کارهایی بزنند.
شاید کار قانونگذار نباشد اما میتوان در کلیات و جزئیات طرح این مسئله را قید کرد که هزینههایی برای آگاهسازی خانوادهها منظور شود تا خود خانوادهها به این کار راغب نباشند؟
در این زمینه باید ذیل مباحث آموزشی کار کرد. این موضوع را شاید ما نتوانیم روی اصلاحیه این قانون اضافه کنیم ولی این پیشنهاد میتواند در طرحهای مرتبط اضافه شود.
یک نکته آموزشی هم در این زمینه وجود دارد؛ متاسفانه دخترانی که در سنین پایین ازدواج میکنند، یک مشکل دیگر علاوه بر فقدان آمادگی روحی، جسمی و اجتماعی دارند و آن مشکل این است که عموماً این دختران از امر تحصیل محروم میشوند.
یعنی در مدارس روزانه نمیتوانند تحصیل کنند. از طرفی غالب این ازدواجها در شهرستانها و مناطقی اتفاق میافتد که از نظر امکانات آموزشی در سطح بسیار پایینی قرار دارند و عموماً مدارس شبانه وجود ندارد که این دختران بتوانند در آنجا به ادامه تحصیل بپردازند در این شرایط حتی با درصد بسیار کم، موضوع تربیت به افرادی سپرده میشود که خودشان آموزشهای ابتدایی را ندیدهاند در واقع تربیت بهدست کسانی سپرده میشود که خودشان نیاز به تربیت دارند.
الان در قوانین ما این موضوع هست که وقتی دختران ازدواج میکنند باید به مدارس شبانه بروند!
اگر مدرسه شبانهای هم وجود نداشته باشد، این دختران مجبور به ترک تحصیل میشوند. پس نکته مربوط به آموزش هم اینجا نمود پیدا میکند که متاسفانه ما راههای خیلی محدودی برای آموزش به این قشر داریم و این باعث میشود که نسل به نسل این پدیده ادامه یابد.
خانم زرآبادی من نظرات موافقان و مخالفان طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی را مرور میکردم که آقای امیرآبادی فراهانی، نماینده محترم قم، مطالبی را در مخالفت با طرح بیان کرده بودند و به یک نکته کلیدی هم اشاره داشتند که این طرح با شرع مقدس، منافات دارد.
نظر شما در قبال این گزاره چیست؟
من نمیدانم منابع ایشان در رابطه با شرع مقدس چیست؟!
در شرع، ازدواج یکی از مستحبات مؤکد است. یعنی اگر کسی ازدواج نکند، فعل حرامی انجام نداده است بنابراین نمیتوان گفت که شرع گفته است که ازدواج در فلان سن باشد یا نباشد.
ازدواج در شرع جزو مستحباتی است که تاکید زیادی هم روی آن شده ولی اینکه حتماً باید در سن خاصی ازدواج رخ بدهد، شرع وارد نشده است.
من فکر میکنم در خیلی از مواقع، این را عرف تشخیص میدهد.
در خیلی از مناطق یک دختر 9 ساله از نظر جسمی، امکان دارد جثه خیلی نحیفی داشته باشد و از نظر آمادگی روحی و سایر پیشنیازهایی که برای ورود به زندگی مشترک هست، در سطح بسیار پایینی باشد؛ بهدلیل اینکه دختر 9 ساله چون در عالم کودکی زندگی میکند، خیلی از ویژگیهای مذکور را ندارد ولی امکان دارد در یک منطقه یا کشور دیگر، یک دختر 9 ساله از نظر جسمی، قوی باشد.
بنابراین باید در این زمینهها عرف را در نظر بگیریم.
حالا در قالب عرفی که ما داریم زیر 13 سال را باید کودک حساب کنیم چون فرد قبل از این سن، از منظر رشد عاطفی، جسمی، ذهنی و روحی چندان به تکامل نرسیده است و همه اینها پیشنیاز یک ازدواج محسوب میشوند.
اینکه ما اصرار کنیم که ازدواج در سنین پایین یا بالا رخ بدهد، نمیتواند تضمینکننده پایداری یک ازدواج باشد. چیزی که بهنظر من مهم است اینکه آرامش و پایداری زندگی مشترک و همچنین یک زندگی آگاهانه اتفاق بیافتد که غالباً بهدلایل مختلفی که عقل و منطق هم آن را تأیید میکند در سنین پایین این موضوعاتی که عرض کردم اتفاق نمیافتد.
یعنی غالباً دختران زیر 13 سال پیشنیازهای ازدواج را ندارند. باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که مسئله طلاق در سالهای اولیه زندگی و برای کسانی رخ میدهد که در سنین پایین ازدواج کردهاند.
خانم مهندس در قیاس با قوانین سایر کشورها که اکثرشان 18 سالگی را سن قانونی ازدواج اعلام کردهاند و سنین پایین را با شروط سختی اجازه دادهاند، بهنظر میرسد 13 سالگی چندان هم سن مطلوبی برای ازدواج دختران نیست.
ولی بههر حال این شروع خوبی است.
در کشور ما کار کردن در حوزه زنان بسیار سخت است و مقاومتهای زیادی در برابر این وجود دارد و ممکن است این مقاومتها و مخالفتها هم هیچ پشتوانه منطقیای هم نداشته باشند.
الان هم خیلیها ایراد میگیرند که شما چرا سن قانونی برای ازدواج دختران را بیشتر از 13 سال در نظر نگرفتهاید؟
ببینید قوانینی که تصویب میشود باید از سوی جامعه پذیرش هم داشته باشد.
ما در برخی از موارد، جامعه خیلی بستهای داریم و در حوزه زنان بهیکباره نمیتوان تغییرات بزرگ ایجاد کرد و این تغییرات باید تدریجی باشد.
مهمترین عاملی که میتواند به تغییرات در حوزه زنان سرعت ببخشد این است که از نظر آگاهی جامعه را ارتقا بدهیم و این هم مستلزم این است که یک برنامه منسجمی برای افزایش آگاهی وجود داشته باشد.
خانم زرآبادی سوالی را میخواستم از حضورتان بپرسم که پاسخ این را نه از جایگاه نماینده مجلس، بلکه از جایگاه یک کنشگر اجتماعی از شما میخواهم.
بهنظر شما اساسیترین دلایلی که ما با پدیده کودکهمسری مواجه هستیم چه چیزهایی است و علاوه بر پیامدهایی که در ابتدای بحث فرمودید، چه پیامدهای دیگری میتوان برای این امر در نظر گرفت؟
پدیده کودکهمسری در یکسری فرهنگهای خاص نمود بیشتری دارد. گاهی این یک فرهنگ منطقهای است و گاهی هم دلایل مادی دارد.
البته در گذشته این پدیده زیاد بود اما رفتهرفته کم شده است. گاهی در مناطقی با یک فرهنگ خاص مواجهیم که اگر دختران مثلاً بعد از 10 سالگی ازدواج کنند، با مشکلات عرفی عجیبی روبهرو میشوند.
دلایل دیگری مثل اعتیاد هم ذکر شده که من اینها را هم ذیل همان دلایل مادی در نظر میگیرم.
مهمترین عاملی که در ازدواج هست این است که ما میخواهیم نسلی را تربیت کنیم که در آینده، امور کشور و منطقه را در دست بگیرند و مسیر رشد و تعالی جامعه را ادامه بدهند.
وقتی فردی خودش هنوز به هیچ کدام از بلوغهای مد نظر در زندگی مشترک نرسیده است، قاعدتاً نمیتواند در تربیت نسلی موفق باشد که آن نسل توانایی ادامه مسیر توسعه و تعالی جامعه را داشته باشد.
روی این نکته تاکید دارم که اینها خودشان مراحل تکوین آموزشی و آمادگیهای روحی و جسمی لازم را ندارند، پس چگونه میتوانند دست به تربیت نسل بعدی بزنند؟
این با شکست مواجه خواهد شد.
گاهی کسانی که تجربه کافی ندارند و در مسیری که هم پیش روی آنها گذاشته میشود، دچار آسیبهای فردی زیادی هم میشوند، بنابراین فرد آسیبدیده توانایی چندانی ندارد و از سوی دیگر این آسیبهای فردی به نسل بعدی منتقل میشود و همان نسل، بهصورت ناخواسته این آسیبها را همراه خود دارد.