گفتوگو: محمود سعید
اهل اسلامآباد غرب است؛ دومین شهر پرجمعیت استان کرمانشاه که به پایتخت جنگلهای بلوطی شناخته میشود.
همین که زن باشی و اهل یکی از شهرهای محروم، یعنی اینکه با محدودیتهای بسیاری مواجه هستی! اما سارا شیربیگی تسلیم محدودیتها و ممنوعیتها نشده است.
دختر فوتسالیستی که علیرغم همه موانع و مشکلات، بهصورت حرفهای به ورزش پرداخته و اینک در سال 2018 خانم گل مسابقات قهرمانی فوتسال زنان آسیا شده است.
پای درددلهای خانم شیربیگی نشستیم تا او از موفقیتها و مانعها برایمان بگوید. شما نیز این گفتوگوی جذاب را بخوانید.
برای ورود به بحث و سوال ابتدایی میخواستم بپرسم بهعنوان یک زن ورزشکار که در سطح حرفهای هم فعالیت میکنید،
طی این مدت با چه چالشهایی مواجه بودید و اساسا جامعه ورزشی بانوان به چه مشکلات عمدهای دست و پنجه نرم میکند؟
مشکلات بانوان ورزشکار در ایران همانگونه که خودتان میدانید بسیار زیاد هستند. یکی از مشکلاتی که همواره ما با آن دست به گریبان بودیم، بحث عدم بازتاب رسانهای است.
این عدم بازتاب رسانهای، علیرغم اینکه ما حجاب داریم، باعث شده است که هیچ اسپانسری روی ورزش بانوان سرمایهگذاری نکند.
البته اسپانسرها هم حق دارند چرا که متاسفانه ورزش بانوان پخش نمیشود و در معرض دید قرار نمیگیرد. برای همین کسی حاضر به سرمایهگذاری در بخش ورزش بانوان نمیشود.
از سوی دیگر یک سری ممانعتهای فرهنگی و عرفی در ورزش بانوان وجود دارد که همواره گریبانگیر ورزش برای زنان بوده است.
این مسئله خصوصا در ورزش حرفهای بیشتر نمود پیدا میکند و بهنظر من یکی از مشکلات بزرگ در عرصه ورزش زنان هم همین مسئله عرف ناروایی است که متاسفانه در برخی از خانوادهها وجود دارد.
هرچند به نسبت گذشته وضعیت بسیار مطلوب شده است. الان با وجود الگوهای ورزشی موفق در حوزه بانوان، خانوادهها ترغیب میشوند که فرزندان خود را به ورزش تشویق کنند. البته اینها کمی موجمدار است.
یعنی وقتی خانم کیمیا علیزاده در رشته تکواندو مقام آورد اکثر خانوادهها فرزندان خود را به ورزش تکواندو سوق دادند و وقتی ما در رشته فوتسال در آسیا مقام آوردیم، الان بیشتر خانوادهها مایل هستند که فرزندان خود را به ورزش فوتسال هدایت کنند. البته این موضوع در برخی موارد خوب و مطلوب است.
خانم شیربیگی در بحث خروج بانوان ورزشکار از کشور به اذن و اجازه همسر هم تا به حال شاهد مشکلاتی بودیم.
بهنظر شما این مسئله تا چه حدی روی مسائل مربوط به ورزش بانوان تاثیرگذار بوده است؟
بههر حال این موضوع گاهی برای بانوان ورزشکار مشکلاتی را بهوجود آورده است. کما اینکه چند سال پیش در تیم ما برای خانم نیلوفر اردلان چنین مشکلی پیش آمد که بعدا این مسئله حل شد.
اما بهنظر میرسد در این زمینه نیازمند اصلاح برخی از قوانین هستیم. چرا که گاهی یک خانم ورزشکار بیش از 10 سال برای رشتهای وقت میگذارد و در نهایت امر، همه تلاشهایش بهخاطر اجازه همسر بر باد میرود. حالا مگر عمر ورزشی یک نفر چند سال میتواند باشد که همه تلاشهای او منوط به اذن فرد دیگری باشد؟
بهنظر من باید راهکارهایی اتخاذ شود که چنین مسائلی پیش نیاید. البته این موارد تا به حال کم بوده و همانگونه که گفتم طی این چند سال برای تیم فوتسال فقط خانم اردلان دچار این مشکل شده است.
اما همین موارد هم باید بهنوعی حل و فصل شود.
یکی از مسائلی که در عرصه ورزش بانوان مطرح بوده بحث حضور یا عدم حضور و حمایت مسئولان از جامعه ورزشی زنان است. شما چقدر حمایت مسئولان را در رشته خودتان داشتید؟
واقعیت امر تا چند سال پیش حمایتهای مسئولان از ورزش بانوان چندان مطلوب نبود و چنگی به دل نمیزد. اما بعد از آنکه ما در آسیا مقام آوردیم و مسئولان به این باور رسیدند که رشته ما توانایی کسب مدال را دارد و میتواند در جایگاه برتر آسیا قرار بگیرد و خودش را عرصههای جهانی بروز دهد و نشان دهد، نگاه مسئولان ورزشی و فدراسیون تغییر یافت و اینک وضعیت مطلوبی وجود دارد.
الان در اردوهای تیم ملی مسئولان حضور پیدا میکنند و سعی دارند مشکلات تیم را شناسایی و برطرف کنند.
بنابراین در مجموع از حضور و حمایت مسئولان ورزشی و فدراسیون راضی هستم و امیدوارم که این حمایتها تداوم داشته باشد.
سوال دیگری که میخواستم طرح کنم در رابطه با وضعیت مالی بانوان ورزشکار است. در عرصه ورزش مردان حمایتهای مالی گستردهای صورت میگیرد.
تا جایی که برخی از آقایان ورزشکار بعد از طی دوران ورزش حرفهای خود، به سرمایهگذاری میپردازند. آیا در عرصه ورزش بانوان حمایتهای مالی و دستمزدها قانعکننده است؟
متاسفانه در عرصه ورزش زنان چنین وضعیتی حاکم نیست و کمتر تیمی حاضر است که دستمزدهای آنچنانی به ورزشکاران زن بدهد و گاهی این دستمزدها کفاف هزینههای جاری و روزمره ورزشکاران زن را هم نمیکند.
مثلا الان در رشته ما در بهترین حالت سقف قراردادها برای یک فصل از 50 میلیون تومان تجاوز نمیکند که این رقم هم صرف هزینههای ایاب و ذهاب و حضور در یک شهر دیگر برای همراهی تیم میشود.
الان در بخش آقایان یک ورزشکار آماتور برای هر فصل بالای 50 میلیون تومان قرارداد میبندد در حالی که در ورزش بانوان بهصورت حرفهای، این رقم، سقف قرارداد ما است که این رقم را هم فقط چند بازیکن میتوانند داشته باشند یعنی برخی از قراردادها بسیار پایینتر از این ارقام است.
خانم شیربیگی این رقم سقف 50 میلیون تومان را چه کسی یا چه نهادی تعیین کرده است؟ آیا ممنوعیتهایی در این زمینه وجود دارد؟
خیر. کسی چنین سقفی را تعیین نکرده است. بلکه خود باشگاهها بیشتر از این رقم را قرارداد نمیبندند. یعنی برخی از تیمها که علیالظاهر وضعیت مالی مناسبی دارند، بیش از 50 میلیون قرارداد نمیبندند.
هرچند این ارقام سال به سال بیشتر میشود اما در قیاس با ارقام قرارداد ورزش آقایان بسیار کمتر است و بهنظر میرسد باید در این زمینه هم مساعدتهایی صورت پذیرد.
حضور مربیان ورزشی آقا برای بانوان هم همواره یکی از چالشهای اساسی بوده است.
بهنظر شما مربیان ورزشی آقا در رشته شما و سایر رشتههای ورزشی چه تاثیری در سطح ورزش دارد؟
چون همیشه نه تنها در ایران، بلکه در جهان ورزش آقایان بهلحاظ کیفی و حتی کمّی، نسبت به ورزش بانوان برتر بوده است بنابراین بهنظر من حضور یک مربی ورزشی آقا میتواند توان ورزشی بانوان را ارتقا دهد.
بالاخره این مسئله بدیهی است که ورزش آقایان نسبت به ورزش زنان گسترش زیادی داشته است و البته رشته ما هم یک رشته مردانه شناخته میشود.
برای همین مربی آقا میتواند با انتقال دانش فوتسال به بانوان باعث موفقیت بیشتر باشد. زنان ورزشکار ما در ایران استعدادهای خوبی دارند و اینگونه نیست که توانایی بهکارگیری تکنیکها و تاکتیکهای منتقلشده را نداشته باشند.
بنابراین بهنظر من باید از حضور مربیان مرد در رشتههای ورزشی استقبال شود یا لااقل یک مشاور و آنالیزور آقا تیم را همراهی کند و مسائل مربوط به ورزش را به عرصه ورزش بانوان منتقل کند تا بانوان هم خودشان رفتهرفته رشد و ارتقا پیدا کنند. الان سرمربی تیم ملی فوتسال بانوان، خانم مظفر است اما یک آقا هم بهعنوان آنالیزور تیم را همراهی میکند.
در مجموع بهنظر من حضور مربی آقا میتواند در انتقال دانش ورزشی تاثیر مثبتی برجای بگذارد. لااقل در رشته ما که اینگونه است و سایر رشتهها را اطلاع دقیقی ندارم.
خانم شیربیگی شما از شهر اسلامآباد غرب هستید. شهری که با کمبودها و محرومیتهای زیادی مواجه است و طبیعی است که در چنین فضایی امکان رشد در ساحات مختلف سختتر میشود.
یعنی این یک محدودیت مضاعف برای یک زن ورزشکار بهحساب میآید. شما چگونه بر این مشکلات فائق آمدید که توانستید در سطح آسیا بهخوبی بدرخشید؟
همانطور که خود شما هم اطلاع دارید امکان رشد در شهرهای دورافتاده بسیار کم است.
من نمیخواهم بگویم که دوستان دیگر که ساکن شهرهای باامکانات بیشتر هستند، زحمت زیادی نکشیدند اما این مسئله برای من یک محدودیت بیشتر بود البته این محدودیتها باعث تلاش بیشتر میشود و خود من بهخاطر این محدودیتها تلاشم را زیاد کردم تا به چیزی که میخواهم و علاقه داشتم برسم در واقع محدودیتها عامل موفقیت من بود چرا که باعث شدند من تلاشم را روز به روز بیشتر کنم.
هرچند من با کمبود امکانات زیادی هم روبهرو بودم. گاهی بهتنهایی سر تمرین میرفتم و کسی نبود که من با او تمرین کنم چون خصوصا در شهرهای کوچک و متوسط محدودیتهای بیشتری برای ورزش بانوان وجود دارد.
البته خانواده من مخالف ورزش نبودند و مادرم بیشتر نگران سلامتی من بود و همیشه نگران بود که در تمرینها و مسابقات آسیب نبینم.
اوایل همیشه با پدرم سر تمرین میرفتم و با او هم برمیگشتم اما اینگونه نبود که «باید و نباید» برای من تعریف کنند و بگویند که مثلا نباید ورزش کنی. بنابراین من بخش زیادی از موفقیتهای ورزشی خودم را مدیون خانواده و پدر و مادرم هستم هرچند محدودیتهای خیلی زیادی داشتم و دارم اما دست از تلاش برنداشتم.
گویا شما به ورزش راگبی هم علاقهمند بودید و در این زمینه فعالیت داشتید. چه شد که راگبی را رها کردید و وارد فعالیت ورزشی در زمینه فوتسال شدید؟
درست است. من دو سال عضو تیم ملی راگبی بودم و به این رشته ورزشی هم علاقهمند بودم. اما چون طبق قانون کسی نمیتواند همزمان در دو رشته عضو تیم ملی باشد و من هم بیشتر به فوتسال علاقه داشتم از تیم ملی راگبی جدا شدم و وارد فوتسال شدم.
البته راگبی هم بهنوعی برای ما ورزش فصلی بود و همیشه بهصورت متمرکز نمیشد تمرین کرد بنابراین تصمیم گرفتم فوتسال را انتخاب کنم.
خانم شیربیگی در زمینه تحصیلات هم ورزشکاران با مشکلاتی مواجه هستند. شما با این مشکلات روبهرو شدید؟ و اگر برایتان مقدور است،
وضعیت تحصیلی خودتان را هم بفرمایید.
قطعا من هم در زمینه ادامه تحصیلات در کنار ورزش حرفهای با مشکلاتی رودررو بودم. اما سعی کردم بهنوعی بین این دو توازن برقرار کنم. بهنظر من تحصیلات را باید ادامه داد و من همواره سعی کردم که این مسئله را مد نظر داشته باشم هرچند بهواسطه حضور در لیگ یا تیم ملی موانعی سر راه هست.
من الان کارشناسی تربیت بدنی دارم و خیلی هم دوست دارم که کارشناسی ارشد و بالاتر را هم ادامه دهم اما چون بهواسطه حضور در تیم ملی و لیگ نمیتوانم بهطور منظم در کلاسها شرکت کنم، نتوانستم ادامه دهم و از طرفی دانشگاه پیامنور هم به ورزشکاران سهمیه قهرمانی نمیدهد.
اگر ما بتوانیم از سهمیه دانشگاه پیامنور استفاده کنیم حتما تحصیلاتم را ادامه خواهم داد چون بالاخره حضور در کلاسهای درس دانشگاه پیامنور مثل دانشگاههای دیگر نیست.
بهعنوان سخن پایانی از آرزوهایتان بگویید. چه آرزویی برای ورزش بانوان و خصوصا تیم ملی فوتسال بانوان ایران دارید و از سوی دیگر برای خودتان در عرصه ورزش چه آرزویی میکنید؟
من هم آرزو دارم که ورزش بانوان در کشور با جدیت دنبال و محدودیتهای بانوان در عرصه ورزش کمتر شود.
برای تیم ملی فوتسال بانوان هم آرزوی موفقیت در آسیا را دارم و آرزومندم که سطح جهانی هم جزو تیمهای برتر شود که واقعا تیم ملی فوتسال بانوان ایران این قابلیتها را دارد که بتواند در عرصههای جهانی هم بدرخشد.
برای خودم هم هر آرزویی داشته باشم در کنار تیم ملی است. یعنی اگر تیم ملی خوب باشد من هم بهخوبی میتوانم بازی کنم.