اغلب بازیگران میانسال معتقدند کمتر فیلمنامه خوبی در سینما و تلویزیون ایران نوشته میشود که آدمهای میانسال دارای شخصیتپردازی درست در آن قرار داده باشند. نظر شما در این باره چیست؟
ببینید، در سالهای اخیر در سینما و تلویزیون کمتر فیلم و یا سریال خوبی ساخته شده است که بخواهیم این مسئله و دلائلش را آسیب شناسی کنیم.
اغلب قهرمانهای آثار جوان هستند و شاید چون در سینما بیشتر مخاطبان جوان اهل فیلم دیدن هستند تهیه کننده و کارگردان با چنین رویکردی به نویسندگان پیشنهاد نوشتن میدهند.
دغدغه بازگشت سرمایه نیز بر خیلی از مسائل از جمله همین فیلمنامه نویسی تاثیرات زیادی داشته است. میشود با برنامهریزی فیلمنامههایی نوشت که شخصیت پردازی قهرمانهای میانسال آن در خط داستانی دراماتیزه شده باشد و این فیلمها مثل برخی از آثار دهه شصت مورد توجه مخاطبان قرار بگیرند.
در همین سالهای گذشته فیلمهایی مثل "خانهای روی آب" و یا "یک بوس کوچولو" بودند که قهرمانهایشان آدمهای باتجربهای بودند و چون دارای تجربه و جهان بینی بودند و سرد و گرم روزگار را چشیده بودند مخاطب میتوانست در خط سیر داستانی فیلمنامه با آنها همراه بشود.
از تازه ترین کارهایتان بگویید؟ گویا اخیرا یک کار سینمایی را هم پشت سر گذاشتید.
در حال حاضر فیلم سینمایی "انتهای خیابان مهر" به کارگردانی کامران قدکچیان را آماده نمایش دارم. کار یک ملودرام اجتماعی است؛ دراین فیلم نقش زن میانسال روشنفکری را بازی میکنم که عشقش را گم کرده است؛
نقشی فوق العاده جذاب و چند لایه! به نظرم قصه "انتهای خیابان مهر" ازبین قصههایی که به دست من رسید از لحاظ فرم، لحن و ریتم متفاوت بود و یک وفاداری در شخصیت زن بود که به شدت سمپاتیک به نظر میآید.
از دوران کودکی تان برایمان بگویید. آیا در آن دوران هم فیلم دیدن برایتان جایگاه خاصی داشت؟
در آن روزگار مثل حالا تولیدات زیادی مخصوص کودکان در ایران نشان داده نمی شد اما فیلم محبوبم درآن دوران "علی بابا و چهل دزد بغداد" بود.
در این سالها هم ایرج طهماسب و حمید جبلی با خلق دو عروسک جذاب کلاه قرمزی و پسرخاله دنیای متفاوتی برای کودکان خلق کردند و من نیز به مانند بسیاری از بزرگسالان دیگر عاشق این عروسکها هستم و با اشتیاق به تماشای "کلاه قرمزی" و رفقایش مینشسستم.
سینمای کودک کیومرث پوراحمد به خصوص در "قصههای مجید" هم برایم همیشه مورد توجه بوده است و دنبالش میکردم و افتخار داشتم در کنار داوود رشیدی در فیلم "تاتوره" کیومرث پوراحمد بازی کنم و تجربه بسیارجذابی برایم بود. به نظرم پوراحمد جزو کارگردانهای صاحب سبک درسینمای کودک به خصوص در دهه شصت و هفتاد بودند.
الان که به گذشته نگاه میکنید و کارنامهتان را مرور میکنید به کدامیک از نقشهایتان تعلق خاطر بیشتری حس میکنید؟
در نزدیک به پنج دهه که به بازیگری مشغولم، تلاش کردهام نقشهایی را بازی کردم که دارای کنش باشند و شناسنامه داشته باشد. حتی این مسئله را در فیلمهایی که در اوایل انقلاب ساخته میشد و حضور زنان، حداقلی بود رعایت کردم.
در آن سالها فیلمهایی مثل "راه دوم" را درکنار ناصر طهماسب و یا "جستجو در شهر" را در کنار جمشید گرگین بازی کردم. در هر دو فیلم زنها هویت داشتند و برای خواسته شان تلاش میکردند.
در "جستجو در شهر" نقش مادر جوانی را بازی کردم که در اوایل انقلاب شوهر و پسر نوزادش را برای زندگی به خارج از کشور ترک میکند و بعد ازچند سال پشیمان میشود و برای دیدن پسرش به ایران میآید و با شوهرش دچارچالش میشود اما درخواستهاش پافشاری میکند.
نقشهایم در سریالهایی مثل "پلیس جوان" و "دریاییها" هم متفاوت و جذاب بودند. نقش "هاجر" در مجموعه "امام علی(ع)" هم یکی از افتخارات کارنامه بازیگریم است که با بازیگران بزرگی مثل داریوش ارجمند در کنار کارگردان توانایی مثل داوود میرباقری همکاری کردم.
یکی از ماندگارترین کاراکترهایتان شخصیت زن ناخدا در فیلم "ناخدا خورشید" ناصر تقوایی است.
بله. زن جنوبی در فیلم "ناخدا خورشید" تقوایی علیرغم حضور کوتاه مدتش در فیلم دارای پست و بلندی است و زن در کنارشوهرش ایستاده و صحنه دو نفره او و ناخدا در شبی که قرار ست فردایش ناخدا با آدمهای تبعیدی به دل دریا بزند واقعا تاثیر گذار و جذاب است.
یکی از کمبودهای سالهای اخیر سینمای ایران فقدان ملودرامهای امیدبخش است. به نظر شما به چه دلیل در سالهای اخیر ملودرامهای جذابی مثل "گلهای داوودی" کمتر ساخته میشود؟
ببینید. دغدغههای فکری مردم که فیلمسازان جزیی از آنها هستند تغییر پیدا کرده است. الان نوع زندگیها تغییر پیدا کرده و زندگی انفرادی جایگزین زندگیهای خانوادگی شده است و رشد شبکههای اجتماعی مردم را به انزوا سوق داده است.
شما اگر در تاکسی و یا اتوبوس سوار شوید ازهر 4 نفر 3 نفر سرشان با گوشیهای همراهشان گرم است. بنابراین نتیجه این میشود که زندگیهای مشترک در اغلب فیلمها به انفرادی بودن سوق پیدا میکند و یکی از زوجین به همسرش خیانت میکند و...
خبری از ساخت ملودرامهای خانوادگی دهههای گذشته نمیشود چون جامعه نیازی به این ملودرامها نمیبیند در صورتی که همچنان بخشی از بدنه جامعه هستند که دور از هیاهوی گوشیهای اندروید و شبکههای اجتماعی زندگی میکنند.
من خودم فقط یک گوشی ساده دارم و بهتر میدانم بهطور مستقیم با آدمها در ارتباط باشم تا از طریق کانالها و گروههای اجتماعی.
برای خواندن بخش اول -گفتگو با پروانه معصومی- اینجا کلیک کنید.