بیستم فروردین ماه هر سال نام مردی از تبار شهیدان فرهنگ و رسانه بار دیگر بر سر زبانها میافتد.
مردی که از جنس برخی فیلمسازان امروزی نبود و حتی مردمیکه سالها صدایش را دوست داشتند، نامش را هم نمیدانستند.
25 سال پیش سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی در فکه جان شیرینش را فدای آرمانهایش کرد و نمیدانست روزی باورها و تفکراتش در ذهن مدیران فرهنگی و هنری کشور کمرنگتر از آنچه تصور میشد نقش خواهد بست.
سید مرتضی آوینی برخلاف دیگران که مبهوت ماهیت سینما بودند و در برابر این جادوی تصویر موضعی منفعلانه داشتند، در قامت یک هنرمند مسلمان به معنای واقعی کلمه که نفسانیات خود را قربانی کرده بود و هیچ چیز جز رضای حق مطلوبش نبود، از موضعی معرفتی، این رسانه را نقد میکرد.
وی ساحت سینما را دکانی برای عرفانهای دروغین، میدانی برای مجال بروز دغدغههای شبه روشنفکران غرب زده و ویترینی برای عموم مردم نمیپنداشت، بلکه سینما را در حد غایی آن به عنوان یک رسانه برای رساندن صحیح و درست مفهوم میخواست و میدانست.
وی در ایدهآلترین مرحله تصور، سینما را برای فیلمهای آبگوشتی – فیلم فارسی که به بهانه تجارت نازلترین ذائقه عموم مردم را هدف قرار میدادند و برای فیلمهای شبه روشنفکری نمیخواست، بلکه رسانهای برای بازگویی، کشف و شهود حقایق نهفته و آشکار در عالم هستی و مفاهیم متعالی الهی انسانی، میپنداشت.
بازخوانی آرا و اندیشههای وی در کتاب آینه جادو امروز میتواند پاسخ تمام سردرگمیها و کجرویهای چند سال اخیر سینمای ایران را بدهد.
آوینی میگوید: «من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران و روشنفکران آشنا نیستم؟! خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم.
من سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالریهای نقاشی رفتهام، موسیقی کلاسیک گوش دادهام.
ساعتها از وقتم را به مباحث بیهوده درباره چیزهایی که نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوهفروشی و تظاهر به دانایی زیستهام. ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام.»
عقب گرد سینمای ایران
نگاهی به تفکر شهید آوینی درباره سینما و قیاس این تفکر با آنچه هم اکنون در سینمای ایران رخ میدهد نشان از فاجعهای دارد که بسیاری از مسئولان دولتی به آن بی توجهند.
به عقیده کارشناسان و فعالان فرهنگی و هنری مدیریت فرهنگی کشور این روزها نه تنها باور آوینی را تقویت نمیکند بلکه با هر کس که برای این باور و تحقق آن تلاش کند هم برخورد میکند.
در حقیقت مدیریت فرهنگی امروز کشور دست کمیاز قبل از انقلاب ندارد. در مدیریت فرهنگی قبل از انقلاب که عموماً وابسته به دربار و اشخاص نزدیک به شاه معدوم مثل «اشرف پهلوی»، «فرح دیبا» و «بنیاد پهلوی» و مانند آنها بود رویکرد، رویکردی صرفاً مبتنی بر تفنن و سرگرمیدر قالب هنر بود.
هنر سینما نیز از این منجلاب بیبهره نبود که فراوانند آثاری که بر پایه خشونت، استعمال مسکرات و مخدرات، سکس و روابط جنسی، رقص و آواز و مواردی از این دست در پی جلب نظر مردم، گیشه و در نتیجه پولهای آن چنانی در جیب تهیه کنندگان و استودیوهای فیلمسازی بودند.
پرداختن به شخصیت زن نیز در فیلمها قابل توجه بود و زنان بازیگر به عنوان سینمای ایران به سیاق همتایان فرنگی با لباس بدن نما برابر دوربین رفتند و نقش جدید زن ایرانی در بازار مصرف را برجسته کردند.
زن مصرفگرای شهری به عنوان تبلور سیاستهای فرهنگی و اقتصادی، روی پرده به نیشخند گرفته شد.
آرایش غلیظ، تجملگرایی و به تن کردن جامههای بدن نما بیش از هر چیزی جلب نظر میکرد. زن دسیسهگر، اهل رقص و آواز یا بدکاره، غایت شخصیتهای سینمایی بود.
با وجود اینکه سینمای ایران پس از انقلاب حیات خویش را مدیون حکم حکیمانه پیر جماران است – ما با سینما مخالف نیستیم بلکه با فحشا مخالفیم – است اما نگاه واقع بینانه به فیلمهایی که در سالهای اخیر ساخته شده نشان میدهد که این سینما متأسفانه نتوانسته پا به پای انقلاب و همگام با آرمانهای والای انقلاب جلو بیاید بلکه با استفاده از فرمولهای غربی جهت ایجاد جذابیت که ملاک کشش در اکثر فیلمهای ایرانی است، سعی در ایجاد فضایی دارد که با لطایف الحیلی، هم از سیستم نظارت و ممیزی عبور کند و دچار کمترین خدشه شود، هم با ایجاد هیجان و جاذبه کاذب از فرمولهای غربی پیروی کند.
درست است که امروزه به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی، فیلمهای ما خالی از مسائل غریزی و شهوانی است اما بسیار خام اندیشانه است که بیندیشیم سینمایی پاک، همگام و همسو با انقلاب داریم.
چه بسیارند فیلمهایی که متأثر از فضای ماهوارهها خواسته یا ناخواسته به تبلیغ روابط نامشروع، خیانت، سیاه نمایی اوضاع کشور و نادیده گرفتن توانمندیها و دست آوردهای انقلاب میپردازند.
استفاده از تجربه آوینی
هر چند به عقیده بسیاری از کارشناسان در حوزه سینمای مستند برنامههای ارزشمندی توسط جوانان خلاق فیلمساز ساخته شده و نمونههای زیادی از این مستندها در جشنواره عمار به نمایش درآمد اما در حوزه سینمای بلند کارشناسان بر این باورند که فاصله زیادی با آرمانهای شهید آوینی و آرمانهای واقعی انقلاب وجود دارد.
حجتالاسلام عباس محسنی، کارشناس فرهنگی حوزه علمیه و عضو هیات مدیره موسسه فرهنگی ولاء منتظر قم درباره باورهای شهید آوینی «دنیای زنان» گفت: هنر شهید آوینی بهره گیری از تجربهها و تفکرش برای استفاده صحیح از سینما بود.
هنر او در خدمت انقلاب بود و مجموعه روایت فتح حاصل همین تفکر بود. وی با اشاره به توانمندی شهید آوینی در موضوعات تئوری در کنار محورهای عملی اظهار کرد: آوینی اهمیت فراوانی برای ارزشهای انقلاب قائل بود و معتقد بود انقلاب حرکت اثرگذاری برای همه جهان دارد.
او با شناختن ذات سینما برای تحقق اهداف انقلاب اسلامیتلاش میکرد. به گفته این کارشناس فرهنگی که سالها مسئولیت مرکز نشر اثار شهید آوینی را بر عهده داشته یکی از مهمترین دغدغههای شهید آوینی سیطره غرب بر تمدن بشری بود و به تمام اتفاقات دنیا با رویکرد حکمت نگاه میکرد.
وی تاکید کرد: برای اینکه سینمای امروز مسیر خود را بیابد باید فعالان این بخش با بهره گیری از تجربیات و باورهای شهید آوینی در مسیر تعالی سینما گام بردارند و با عبور از راهی که شهید آوینی رفته است افقهای تازهای از سینمای متعهد را بگشایند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: شهید آوینی سینماگری اندیشمند و ممتاز بود. هر چند نمیتوان انتظار داشت همه سینماگران اندیشمند و همه اهالی اندیشه، سینمایی باشند اما لااقل میتوان تجربهها و باورهای شهید آوینی را چراغی برای سینمای ایران دانست.
فیلم خوب و بد
رفتارهای غیر استاندارد در سینمای امروز ایران بسیاری از فعالان فرهنگی و هنری را نگران کرده و آنان معتقدند که که امروزسینمای ایران به هرقیمتی سعی دارد برای خود مخاطب کسب کند.
محمد مهدی خالقی، کارگردان مستندسازدرباره «شهید آوینی و مؤلفههای سینمای انقلاب» گفت: شهید آوینی در بحث مخاطب اعتقاد به همین مباحثی دارد که در سینمای امروز ما هم وجود دارد و ما در این چهار سال اخیر با موج فیلمهای فارسی مواجهه شدهایم و با این موج ما درگیر شدهایم به گونهای که در سال گذشته از 30 فیلم پرفروش، 18 فیلم طنز بوده است که 90 درصد آنها برخی از شاخصههای فیلم فارسی را دارند که شامل ابتذال کلامیاست و بدحجابی و بی حجابی و استفاده از موسیقیهای مبتذل را دارند و قصههای سطحی و کلیشهای دارند که شاخصههای فیلم فارسی است وی ادامه داد: آوینی میگوید که سینمای مردمیمطلوب ما، سینمایی است که هم دارای ارزشهای انسانی و هم واجد مفاهیم متعالی و معنوی و انقلابی باشد و هم از نظر تکنیک و فرم در همه چرخهها از کارگردان گرفته تا فیلمنامه نویسی و همه تکنیکهای سینما آنقدر توانمند باشد که بتواند براساس مفاهیم متعالی مخاطب را به سینما بکشاند چرا که سینما وقتی به وجود آمد یکی از پایهها و شاخصهای اصلی سینما، مخاطب است.
خالقی افزود: اگر فیلمیبتواند این قابلیت را داشته باشد که مخاطب را به سالن سینما بکشاند و بتواند آن چیزی را که آوینی معتقد است که بخشی از سینما صنعت باشد یعنی تولید و توزیع ومصرف باشد و چرخه کامل باشد و بتواند پول خودش را دربیاورد و فقط متکی به بودجه دولتی نباشد و سینمایی که متکی به بودجه دولتی باشد مثل فوتبالی است که متکی به بودجه دولتی باشد و نباید اینطوری باشد چرا که در آمریکا سینما به عنوان یکی ازمنابع درآمدی به حساب میآید و در ایران به عنوان یکی از منابع هزینهای است و ما برای سینمای خودمان هزینه میکنیم در حالی که در سینماهای شاخص دنیا اینگونه نیست.
این فیلمساز تاکید کرد: آیا فیلمیکه میلیادرها تومان فروش داشته است فیلم خوب است و یا باید دید با چه ابزاری این فیلم فروخته است.
اگر با رقص و آواز و مسائل مبتذل و خشونت و مسائل جنسی و هر دلقک بازی که تصور کنی که خلاف شرع و انسانیت است 20 میلیارد تومان فروخته باشد این فیلم، فیلم خوبی نیست.
مقابله برخی با تفکر آوینی
عباس احمدی، یک فیلمساز عضو انجمن سینمای جوانان ایران در این زمینه به «دنیای زنان» گفت: در حال حاضر برخی از دستهای پشت پرده با تفکری که شهید آوینی داشت و برخی در سینمای کنونی به آن پایبندند مقابله میکنند و حتی اجازه فعالیت به جوانان مؤمن و انقلابی در عرصه هنر و سینما نمیدهند.
وی با اشاره به بیانات مقام معظم رهبری که گفتند پیام انقلاب اسلامیباید به دنیا صادر شود تاکید کرد: یکی از ابزارهای مخابره این پیام، سینما است و سینما باید در خدمت ارزشها باشند تا بتوان این پیام را به دنیا منتقل کرد.
این فیلمساز جوان تصریح کرد: در حال حاضر برخی با همان تفکری که شهید آوینی را مورد هجمه قرار میدادند، ادامهدهندگان راه شهیدان آوینی و جوانان مؤمن و انقلابی فعال در این بخش را مورد هجمه قرار میدهد و فضایی را در سینما پیاده میکنند که آن را بهکلی از مسیر و هدف اصلیاش منحرف میکند.
احمدی با اشاره به برخی هجمههایی که علیه آخرین ساخته حاتمی کیا در ماههای اخیر رخ داد افزود: چرا باید جوی بر سینما و عرصه هنر و فیلمسازی حاکم باشد که کمتر کسی یا بهتر بگویم هیچکس جرات این را نداشته باشد که فیلمی در مورد دفاع مقدس، انقلاب، ارزشهای انقلاب و مقاومت بسازد یا در آن ایفای نقش کند و یا اگر هم فیلمیدر این مورد ساخته شود آن فیلم و عواملش و یا بازیگری که در آن فیلم بازی میکند مورد تهاجم موجی از توهینها، سرزنش و تخریب از همه طرف واقع میشود و آن بازیگر را بایکوت میکنند.
وی بابیان اینکه مسئله ما فقط حمایت از امثال فیلم بهوقت شام و کارگردان آن نیست تصریح کرد: مسئله ما مبارزه با تفکر مخالف با اهداف و آرمانهای انقلاب است، مسئله ما مبارزه با تفکری است که از فیلمهایی که به تخریب نظام میپردازند حمایت کرده و به فیلمهایی که در آن به ارزشهای انقلاب، ظلم به مسلمانان و... پرداخته میشود توجهی نمیکند.
مسئله ما مبارزه با تفکری است که مظلومیت و قتلعام مردم سوریه و عراق را کمدی میداند. باید این جو حاکم بر سینما شکسته شود و به حول و قوه الهی و با کمک سربازان و جوانان انقلابی در حوزه هنر و سینما و امثال حاتمی کیا محقق خواهد شد.
احمدی اظهار کرد: رسالت صداوسیما یاریکردن انقلاب درراه رسیدن به اهداف و آرمانهایش میباشد و به فرموده بنیانگذار انقلاب اسلامی صداوسیما یک دستگاه تربیتی است.
مطالبه ما جوانان و فیلمسازان انقلابی در راستای جامه عمل پوشیدن به این بیان امام (ره) از رسانه ملی این است که راه را برای به نمایش درآمدن برنامهها، فیلمها و مستندهای این قشر از جوانان باز کند و به آنها فضای عمل بیشتری داده شود.
بههرحال سینمای فعلی ایران در ابتذال و نابسامانی غوطهور شده و با آنچه آوینی نزدیک به 3 دهه پیش از سینما میگفت فاصله چشمگیری گرفته است. به نظر میرسد مسئولان فرهنگی هم تمایل چندانی ندارند تا این روند در کشور اصلاح شود چراکه هرروز شرایط تولید برنامههای سخیف در سینما هموارتر میشود و تولید برنامهها و فیلمهای ارزشی با تنگناهای بیشتری مواجه میشود.
باید امیدوار بود جوانان فیلمساز دغدغه مند پایکار بیایند و سینمای ایران را از بیراهه نجات دهند.