ورتا چمانی
خواهران منصوریان، چرا پدر را بخشیدند؟
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به واسطه شرایطی که بر ورزش بانوان حاکم شد تا سالها حضور زنان ورزشکار با دوری مطلق از حاشیهسازی رسانهای و خبری شکل میگرفت و در میادین جهانی هم بانوان به زحمت در چند رشته محدود حضور داشتند.
اولین حضور کاریزماتیک و تا حدی جنجالی خانمهای ورزشکار لاله صدیق در مسابقات اتومبیلرانی بود؛ چهرهای که به واسطه جذابیت ظاهری و نوع مصاحبههایش در کانون خبرهای ورزش اتومبیلرانی قرار گرفت و حتی فیلمساز ایرانی مقیم آمریکا اسی نیکنژاد بعد از بازگشت به ایران قرار شد فیلمی براساس شخصیت او بسازد که نیمه کاره متوقف ماند.
خواهران منصوریان هم چهرههای جذاب و کاریزماتیکی از یک ورزش خشن و تا حدی مردانه به نام ووشو هستند.
سه خواهری که از پایینترین طبقه اجتماعی وارد ورزش قهرمانی شدند و البته زندگی شخصیشان هم به دلیل ترک خانواده توسط پدر، سوژه جذابی برای رسانهها بود؛ این سه خواهر بعد از مدتها در برنامه «ماه عسل» با پدرشان مواجه شدند و حین روایت تراژیک زندگیشان با بزرگواری پدر را بخشیدند.
«صفر تا سکو» روایت سینمایی زندگی این سه خواهر قهرمان است؛ فیلمی که همراه با این سه قهرمان از بدبختیهای وارده بر زندگیشان گرفته تا تلاش برای موفقیت و بالا رفتن در رشته ووشو را به صریحترین و قابل باورترین شکل ممکن تصویری کرده است. «صفر تا سکو» از جمله فیلمهای زنانهایست که روایتش را از احساسات گرایی افراطی نمیگیرد و به جایش تمرکز میکند بر واقعیات زندگی این سه خواهر تا الگویی مناسب را پیشروی جوانانی بگذارد که مدام از کمبود امکانات مینالند.
سحر مصیبی کارگردان «صفر تا سکو» بانوی فیلمسازی است که از دهه هشتاد سابقه کار در سینما در حوزه دستیار کارگردانی و ساخت فیلم کوتاه و مستند را دارد.
سحر مصیبی در گفتگویی بیتعارف با «دنیای زنان» درباره روند سینمایی کردن زندگی سه بانوی قهرمان حرف زده است.
چرا «صفر تا سکو»؟ فیلمی درباره سه قهرمان زن با حضور تیم تولیدی کاملاً زنانه!
چند سالی است با مهتاب کرامتی به واسطه فیلمهایی که بازی میکرد و من در آنها به عنوان دستیار کارگردان حضور داشتم مراوده و شناخت داشتم و از حدود 3 سال قبل به واسطه تهیه یک تلهفیلم همراه با مهتاب کرامتی و وطهورا ابوالقاسمی تهیه کنندگان، با خواهران منصوریان آشنا شدیم.
در آن تلهفیلم الهه و شهربانو منصوریان بازی کردند و بعد از آن، این آشنایی ادامه پیدا کرد و منجر به رفت و آمد شد.
در طی این رفت و آمدها و دیدن وضعیت زندگی آنها و گذشتهای که داشتند، این ایده به وجود آمد که زندگی این سه خواهر میتواند سوژه خوبی برای ساخت یک فیلم در زمینه مستند باشد، چرا که مستند، بیشتر با زندگی واقعی ارتباط دارد.
از سختیهای کار بگویید. به خصوص که حین ساخت مستند مجبور شدید همراه با این سه خواهر به نقاط مختلف ایران سفر کنید.
بله، کار بسیار سنگینی بود چرا که مراحل فیلمبرداری در زمانهای متفاوت و فضاهای متفاوتی بود؛ حضور در محل زندگی کاراکترهای اصلی فیلم، محل تمرین آنها و مسابقاتشان، متفاوت با فیلمهایی بود که تا به حال ساخته بودم و از این لحاظ نیز با توجه به مستند بودنش بودجه زیادی نیاز داشت.
علیرغم اینکه رشته ووشو در ایران چندان شناخته شده نیست اما خود خواهران و زندگیشان جذابیتهای زیادی برای تبدیل شدن به فیلم را داشت.
سوای ورزشکار و مدال آور بودن این سه خواهر، زندگی و کاراکتر شخصیشان هم فوق العاده جذاب بود.
هر کدام از این سه خواهر علیرغم اشتراکات زیادی که با هم دارند خیلی با یکدیگر متفاوت هستند و به لحاظ شخصیتی خیلی از هم دور هستند و همین بود که لحن کار را دراماتیک میکرد.
در هر صورت دیدن سختیها و خاص بودن شخصیت اجتماعی خواهران منصوریان موجب شد تا چنین ایدهای پیدا کنم، در بُعد داستانی براساس داستانی که نوشته میشود فیلم جلو میرود و در این راه گاهی به ناامیدی میرسی، اما در این فیلم چنین احساسی نداشتم؛ با واقعیات روبرو بودیم، با آدمهای فیلم در فضایی واقعی و حقیقی زندگی کردیم و با آنها غمگین و یا شاد میشدیم.
احساسات همه واقعی و واکنشها طبیعی بود و فکر میکنم همین مسأله موجب شد تا بیننده ارتباط بهتری با آن برقرار کند.
برخی از فیلمسازان که فیلم کوتاه و مستند میسازند آن را محملی برای ساخت فیلم سینمایی خودشان میدانند. آیا شما هم چنین رویکردی دارید؟
نه، نگاهم اینگونه نیست. اگر بازهم موضوعی جذابی به نظرم بیاید براساسش فیلم مستند میسازم و لزومی نمیبینم موفقیت یک مستند را پلهای کنم برای ساخت فیلم بلند داستانی.
در برخی از مستندهای پرتره کارگردان با سوژهاش درگیری و اختلاف فکری پیدا میکند مثل مستندی که بر اساس زندگی «لنی ریفنشتال» فیلمساز زن آلمانی ساخته شد و در جایی از فیلم، ریفنشتال با کارگردان وارد بگو ومگوی سختی شد و این مسئله باعث جذابتر شدن ساختار مستند شد. آیا برای شما هم چنین چالشهایی در حین کار به وجود آمد؟
در این سه سال که درگیر تولید «صفر تا سکو» بودیم، یک جور عضو خانواده این سه خواهر شده بودم و در جاهایی در فیلم، خانواده یادشان میرود دوربینی حضور دارد و از آنها فیلمبرداری میکند و طبق روال روزمره زندگی میکردند.
در این مدت چالشهایی بین ما و سه خواهر به وجود نیامد. البته درباره یک سری از مسائل مدتها بحث میکردیم ولی این اختلاف نظرها خیلی سریع حل میشد.
آیا با فیلمنامه دکوپاژ شده کار میکردید و یا طبق شرایط موجود کار جلو میرفت؟
اصولاً فیلم مستند فیلمنامه به مفهوم کلاسیکی ندارد؛ کار به سمت کار گروهی پیش رفت و شرایط پیش آمده باعث میشد ساختار فیلم شکل بگیرد. در خیلی جاها هم غافلگیر میشدیم.
از غافلگیریهای کار بگویید.
در میانههای فیلمبرداری بودیم که نام الهه از تیم ملی ووشوی بانوان خط خورد و خیلیها با توجه به شکست ناپذیر بودنش از این مسأله تعجب کردند.
ممکن است این خط خوردن بر اساس سیاستگذاری فدراسیون ووشو انجام شده که شاید هم اشتباه نباشد اما قهرمانی که پنج سال پشت سرهم مدال میآورد خط خوردنش چالش بزرگی را به همراه دارد و من در آن شرایط فکر میکردم عاقبت فیلم چه خواهد شد و چه روندی خواهد داشت.
خوشبختانه همه چیز در مسیری پیش رفت که کار به سرانجام مطلوب برسد.
*حضور خواهران منصوریان در برنامه «ماه عسل» و بخشیدن پدر، باعث جذابیت بیشتر شخصیت آنها شد. این هم کمکی بود به مستند شما.
این سه خواهر در نبود پدر سختیهای زیادی متحمل شده بودند و به قول خودشان تا قبل از حضور در اردوی ووشو روی تختخواب نخوابیده بودند و به هر حال هر اتفاقی که حول آنها شکل میگرفتن مخاطب را ترغیب میکرد در جهت تماشای «صفر تا سکو».
شما اگر جای خواهران منصوریان بودید پدر را میبخشیدید؟
اگر من جای خواهران منصوریان بودم ممکن بود پدر را نبخشم اما این سه خواهر خیلی بخشنده بودند.
هر موقعی که خودم را جای این سه خواهر قرار میدادم هیچ توجیهی برای رفتار پدرشان پیدا نمیکردم که این همه سال بدون هیچ دلیلی خانواده را ول کرده بود و رفته بود...
دلیل این بخشش را از سه خواهر پرسیدید.
هر یک از سه خواهر برای بخشیدن پدری که مدتها خانواده را رها کرده بود، استدلال خاص خودشان را داشتند و باید برای تصمیمشان احترام قائل شد.
البته قبل از حضور در «ماه عسل» در حین فیلمبردای «صفر تا سکو» در این مورد صحبت شده بود و پس زمینه این کار را داشتند.
به عنوان یک هنرمند شما چقدر توانستید در زندگی این سه خواهر تأثیرگذار باشید.
من از این سه خواهر مسائل زیادی را آموختم و مهم اینکه برای رسیدن به هدف از تحمل هیچ سختی ابایی نداشتند.
به هر حال حضور گروه ما روی این سه خواهر تأثیراتی داشت؛ در اوایل کار الهه به من گفت قبل از آشنایی با ما هر موقع میخواسته فیلم ببیند میرفته و فیلمهای کپی قاچاق میخریده ولی الان دیگر چنین کاری انجام نمیدهد زیرا متوجه شد که برای تولید یک فیلم گروه سازنده چه سختیهایی تحمل میکنند.
این تغییر در ادبیات گفتاری آنها در مصاحبههایشان هم قابل مشاهده است.
بله، آنها به تدریج به بازی در جلوی دوربین و نوع حرف زدن متفاوتتر خو گرفتند و حالا دیگر سیر و سلوکی تازه را در پیش گرفتهاند.
احتمالاً با اقبالی که به سوی «صفر تا سکو» آمده وسوسه بازیگر حرفهای شدن هم به سراغ خواهران منصوریان آمده است.
چند پیشنهاد داشتهاند که هنوز تصمیم نگرفتهاند و البته در این زمینه با من هم مشورت میکنند.