مریم كاظمی؛ روزنامه نگار
کودکان همواره نماد معصومیت و پاکیاند. نماد دنیایی روشن و رنگارنگ بدون هیچگونه آلایش و ناپاکی.
دنیایی که در آن صدای خنده و شادی بلند است، زمین سبزش پر از گل و آسمان آبیاش از غبار و کدورت و تیرگی عاری.
دنیایی ساده و زیبا درست مثل نقاشیهایشان. نقاشیهایی که همیشه یک شکل و یک قصه دارند.
در همه آنها پدر و مادر و خواهر و برادر با لبخند دستهای همدیگر را گرفته و کنار هم ایستادهاند.
بیرون خانهای که از دودکش آن همیشه دود بلند میشود و در آسمان آبیاش خورشید خانم لبخند میزند.
این دنیای زیبا البته این روزها فقط مختص نقاشیهای کودکانه است. دنیای واقعی کودکان حالا چند وقت است پرشده از صدای جیغهایی از درد و نالههایی از سر وحشت و استیصال.
دنیایی سیاه که زخمی بزرگ و ناسور بر چهره دارد. زخمی به نام کودکآزاری که هر روز بر شانههای دختران و پسران بسیاری می شکفد.
زخمی که ریشه در تاریخ دارد اما این روزها دارد دوباره سرباز میکند و چهره ناپسند و کریه خود را دوباره نشان میدهد.
این روزها سطر سطر روزنامهها و ثانیه به ثانیه گزارشهای خبری شبکههای تلویزیونی دوباره پر از نامهایی شده است که هر کدامشان فرشتههایی پاک و معصوماند و قربانی آسیب و ناهنجاری اجتماعی وحشتناک و تلخ کودکآزاری شدهاند.
ستایش، آتنا، علی، فاطمه، بنیتا و .... هرکدام حالا نمادی از معصومیت از دست رفته کودکی و ظهور دوباره پلیدیهای شیطانی در هیات انساناند.
قربانیانی که داستان هرکدامشان، دل جامعه را به درد آورد و موجی گسترده از تأسف و دریغ برانگیخت.
داغی که هر بار با روایت داستان ستایش در پاکدشت یا آتنا در پارسآباد گر گرفت و با قصه کیمیا در کرج و بنیتا در تهران تازه شد تا کودکآزاری حالا کلمه مشترک همه خبرها و پستهای شبکههای اجتماعی و حتی حرفهای روزمره افراد در تاکسی و اتوبوس و پارک و مهمانی باشد.
کودکآزاری در علم جامعهشناسی به هر رفتار و هر نوع اذیت و آزار کودکان و نوجوانان که موجب شود به آنان صدمه جسمانی یا روانی و اخلاقی وارد شود و سلامت جسم یا روان آنان را به مخاطره اندازد، گفته میشود.
البته برخی از این آثار میتواند مصداق ضربه جسمی نبوده و مخفی باشد، مثل خودداری از تحصیل کودکان یا محروم کردن او از غذا، حبس و... .
این رفتارها که البته از منظر قانون جرم بوده و ارتکاب به آن مستوجب مجازات کیفری است.
ولی متأسفانه به خاطر ضعفهای فرهنگی و آگاهی نداشتن خانوادهها، در بسیاری از خانوادهها اتفاق میافتد و به دلیل شرایط ویژه کودکان و پنهان ماندن جرم در بیشتر موارد مخفی میماند.
تأسفبرانگیز آنجاست که بسیاری از خانوادههای ایرانی با توجیه اینکه تنبیه بچهها حق پدر و مادر است در بیشتر موارد خود اولین افرادی هستند که ناخواسته به کودکآزاری دست میزنند.
محققان میگویند بیش از 50 درصد از کودکآزاریها در محیط خانه اتفاق میافتد و بخش فراوانی از آن ناشی از عدم آگاهی و فقر فرهنگی خانوادههاست.
نیم نگاهی به پروندهها و اخبار مربوط به مسئله کودکآزاری نشان میدهد در بیشتر موارد پرجمعیت بودن خانوادهها، شاغل بودن پدر و مادر، فقر فرهنگی و اقتصادی، طلاق و وجود نامادری و ناپدری در خانه و آگاهی ندادن به کودکان در خصوص خطرات محیطی، از جمله مهمترین عواملی هستند که به فاجعههای بزرگی نظیر آنچه در سالهای اخیر در جامعه رخداده منجر میشود.
این مسئله وقتی حادتر میشود که کودک در محیطی خارج از خانه نظیر مهد کودک، مدرسه و یا محله در معرض کودکآزاری قرار میگیرد و به خاطر ترس از سرزنش و یا آگاهی نداشتن در زمینه مواجه با این موقعیتها در این خصوص سکوت میکند و بهراحتی قربانی میشود.
مصداق این برخورد را میتوان در بسیاری از پروندههای سالهای اخیر دید که کودکان در معرض آزارهای جنسی و سوء استفاده و تجاوز قرارگرفتهاند و تنها به خاطر ترس، سکوت کردهاند.
این ترس البته مختص کودکان نیست و در مواردی که خانوادهها نیز در جریان قرارگرفتهاند این سکوت را به خاطر حفظ آبرو به قیمت آزاد گذاشتن متجاوز به جان خریدهاند و در بدترین حالت به نقل مکان دست زدهاند.
این در حالی است که بسیاری از کارشناسان این سکوت را بزرگترین اشتباه خانوادهها و کودکان میدانند که سبب پنهان ماندن جنایت و رهایی متجاوز از چنگال قانون میشود و معتقدند آنچه میتواند برای مقابله با پدیده کودکآزاری مفید باشد نه پنهان کردن مسئله و پاک کردن صورت آن بلکه آگاهی بخشی به کودکان است تا بدانند چگونه باید با این پدیده و متجاوزان برخورد کنند.
در این راه هم علاوه بر خانواده، رسانهها و بهویژه صدا و سیما وظیفهای بزرگ به دوش دارند و باید با فرهنگسازی و آگاهی بخشی به خانوادهها و بهویژه کودکان، آنان را با این پدیده به خوبی آشنا و برای مقابله با آن آماده کنند.