روزنامه اعتماد درباره «پولکهگردانان» و آیینی که در روستای شیشوان عجبشیر برپامیشود، نوشت: «شب عاشورا در روستای «شیشوان» به اشک و آه و آتش آغشته است. میدان مسجد جامع روستای شیشوان، شب عاشورا و حلقههایی از آتش که در دل شب میچرخند و میچرخند و با نور خود به جان تاریکی و ظلمات ظلم دشنه میزنند. این تصویر بیمانند فقط از آن این روستا در استان آذربایجان شرقی است. توپهای آتشین که در دست عزاداران حسینی با نوای «یا حسین(ع)» به چرخ میآید، پولکه نام دارد و «پولکه تولاماخ» یا «پولکهگردانی» عنوانی است که به این آیین سنتی داده شده است. پولکهها توپهایی هستند که با پارچههای کهنه ساخته شدهاند. این پارچهها با مفتول و میله محکم میشوند و از قبل آنها را در نفت یا گازوییل میخوابانند تا زمان مراسم کاملا آتش بگیرند. گرداندن یک رشته آتش عظیم در شب عاشورا و میان نوای «شاخسی واخسی» (شاه حسین وای حسین) عزاداران و ضرباهنگ زنجیرها چه حال و هوایی دارد؟
یکی از پولکهگردانان در گفتوگو با «اعتماد» برای گفتن حال و هوای این کار جملهای را به ترکی میگوید: «دملی دویور.» یعنی: «گفتنی نیست و در کلام نمیگنجد.»
یک عمر پولکهگردانی
«از وقتی چشم باز کردم عاشورا به رنگ پولکهگردانی بود.» محمدرضا زاهدی بیش از ۵۰ عاشورا را در روستای شیشوان به چشم دیده و حالا رییس هیات امنای مسجد جامع روستاست. خاطرات کودکیاش در تار و پود پارچههای پولکه در هم تنیده است و آن یک سالی را به خاطر دارد که شب عاشورای شیشوان از نور جرقههای پولکه محروم ماند و در تیرگی فرو خفت. محرم آن سال اما نقطهای تعیینکننده در تاریخ شیشوان شد. درس عبرتی که اهالی آن را هرگز فراموش نکردند. آن سال، سالی بود که «طاغوت به نام مبارزه با خرافات خواست تیشه به ریشه اعتقادات ما بزند. مردم به ناچار یک سال پولکه نگرداندند و سال بعد سیل عظیمی روستا را نابود کرد.» سیل که میآید، زندگی پیر و جوان را آب میبرد. صدمات سیل به قدری بالاست که مردم مجبور میشوند، محل استقرار روستا را به کل تغییر دهند و آن را از مسیر سیلاب خارج کنند.
اما این تنها کاری نیست که مردم روستا انجام میدهند: «مردم خودشان را توبیخ میکنند که تمام این بلایا به دلیل آن پولکهای بود که سال قبل به آتش کشیده نشد.» این اتفاق نقطهای را در تاریخ این روستا رقم میزند؛ تاریخی که بعد از آن مردم با جان و دل مراسم پولکهگردانی را هر سال باشکوهتر از سال پیش اجرا میکنند. اگر تا قبل از این سیل ۴۰ تا ۵۰ نفر از اهالی روستا در این مراسم شرکت میکردند، بعد از سیل ۲۰۰ تا ۲۵۰ نفر عهدهدار حلقههای آتش میشوند. «از هر خانوادهای در روستا دو یا سه نفر برای چرخاندن پولکهها میآیند، یعنی پولکهها را تمام خانوادهها میچرخانند.»
آقای سرابی یکی از پولکهگردانان به «اعتماد» میگوید، در آن زمان دولت وقت خواستار توقف مراسم بود اما همان سال مردم پولکههایشان را گرداندند: «بین سالهای ۵۰ تا ۵۲ بود، دقیق خاطرم نمانده اما مدرسه میرفتم. پولکهگردانی ممنوع بود و مجازات داشت اما مردم راضی نبودند.»
آقای سرابی میگوید فقط به خاطر سیل مردم سراغ پولکهگردانی نرفتند. به نظر او بیش از ۱۰۰ سال این آیین سینهبهسینه و نسلبهنسل منتقل شده است و این آیین را کسی نمیتواند از آنها بگیرد: «پدران و مادران به ما آموختند محرم یعنی عزا، محرم یعنی لباس سیاه، محرم یعنی دستهزنی و سینهزنی، محرم یعنی پولکه تولاماخ. ما با این آیین بزرگ شدیم همان طور که پدرها و پدربزرگان و اجدادمان با این آیین بزرگ شدند.»
سرابی از ۸ سالگی پولکهها را در شب عاشورا به چرخ درآورده است. در پاسخ این که آیا این پولکهها برای قد و قامت کودک ۸ ساله بزرگ نیستند، میگوید:«دو نوع پولکه هست. کیچیک پولکه و بویوک پولکه. کیچیک پولکه یعنی پولکه کوچک، این پولکه را بچهها میتوانند بگردانند، مراسم هم با کیچیک پولکهها آغاز میشود تا فرزندانمان این راه و رسم را ادامه دهند.»
آیین پولکهگردانی روستای شیشوان عجبشیر به همراه ۸ آیین عاشورایی دیگر استان آذربایجان شرقی به ثبت ملی رسیده و سرابی از این اتفاق خشنود است: «ثبت آیین برای ما دلگرمی است اما ما خودمان تلاش میکنیم. فرزندانمان این آیین را در سینههای خودشان ثبت کنند، آنجاست که دیگر سیلی نمیتواند این عشق حسینی را از آنها بگیرد.»
آداب پولکه گردانی
پولکهگردانی در چرخاندن حلقههای آتش خلاصه نمیشود. نماز ظهر تاسوعا را که میخوانند، مردم شیشوان آماده مراسم میشوند. مردم ۸ محله روستا جز اهالی محله خرمنگاه در دستههای عزاداری سینهزنان و نوحهخوان به سمت میدان اصلی روستا حرکت میکنند و تا زمان غروب تمام دستهها به این میدان، واقع در محله «خرمنگاه» میرسند. نوجوانان با «کیچیک پولکهها» یا همان پولکههای کوچک آغازگر مراسم هستند و همزمان با اجرای آنها سینهزنان محله «خرمنگاه» مشعلی را به میان میدان میآورند و بر پایههای چوبی قرار میدهند. این مشعل تا انتهای مراسم روشن نگه داشته میشود. سپس نوبت گرداندن پولکههای بزرگ میشود. وزن این پولکهها به ۱۰، ۱۵ و حتی ۲۰ کیلوگرم هم میرسد. هر پولکه را یک نفر و به مدت ۱۵ دقیقه میچرخاند. دو نفر کنار او میایستند؛ یکی سطل آب را به دست میگیرد و دیگری آب روی آتشگردان میریزد تا خنک بماند. در این میان هم فریادهای «اوت توتدی یا حسین» به معنای «آتش گرفت یا حسین!» از میان جمعیتی که میدان را سیاهپوش کردهاند، به گوش میرسد. ۴ الی ۵ نفر در گود پولکهها را میچرخانند و ۲۰ الی ۳۰ نفر هم از آنها مراقبت میکنند. پولکهها که خاموش میشوند، نوبت مراسم «شاخسی، واخسی» یا «شاه حسین» میرسد. عزاداران به صف میشوند، چوبی را در دست راست میگیرند و دست چپ را روی کمر کناردستی میگذارند. چوبهایی که پایین میآید همه یک صدا میگویند: «شاخسی» و چوبهایی که تا بالای فرق سر بالا میآیند، فریاد «واخسی» یعنی «وای حسین» در میدان طنین میاندازد. اینجاست که زن و مرد، پیر و جوان بر مصیبت کربلا گریه میکنند، نه فقط آنها بلکه «سو آغلار، قاتیل آغلار، خنجر آغلار» یعنی «آب گریه میکند، قاتل گریه میکند، خنجر گریه میکند.»
شرارههای آتش در گلستان حسینی
«اگر فرزندم بخواهد با کبریت بازی کند شاید بگویم مواظب باش اما اگر برود پولکه بچرخاند خیالم راحت است. میدانم چیزی ورای نگرانیهای من از او مراقبت میکند.» یکی از اعضای برگزاری این مراسم در گفتوگو با «اعتماد» میگوید که خانوادهها از شرکت فرزندانشان در این مراسم واهمهای ندارند حتی نذر میکنند که پسرانشان را بفرستند برای پولکهگردانی. او به شرطی گفتوگو میکند که نامش ذکر نشود زیرا: «ما در روستایمان بینام و نشان نذر میدهیم حتی از چند و چون نذر مادرمان هم خبر نداریم، گرداندن پولکه هم نذر ماست، نیازی به درج نام نیست.»
از ۴ سالگی حلقههای آتشین پولکه را چرخانده است. ۴ سالگی سن کمی برای گرداندن این حلقههای عظیم آتش نیست؟ نه به نظرش نیست. گرداندن یک رشته آتش عظیم در شب عاشورا و میان صدای شاخسی واخسی عزاداران و نوای زنجیرها چه حال و هوایی دارد؟ برای گفتن حال و هوا جملهای را به ترکی میگوید: «دملی دویور.» یعنی: «گفتنی نیست و در کلام نمیگنجد.» اما تمام فرزندان روستا پولکه نمیگردانند، بعضی از خانوادهها نذر میکنند که فرزندانشان در این کار سهیم باشند. کاسهای آب به دستشان میدهند تا پولکهگردان را احاطه کنند، فاصله باید حفظ شود تا از اخگرهای آتش در امان باشند، اگر احیانا ذرهای از اخگر آتش به لباس کسی بنشیند این بچهها سریع آب کاسههایشان را روی شخص میریزند تا خنکای آب داغ آتش را بخواباند. اما آیا تاکنون این آیین سوزان خطری به همراه داشته است؟ «جای نگرانی نیست، ما حافظی به عظمت امام حسین(ع) بالای سر داریم.»
نکته جالب اینجاست که چرخیدن حلقههای آتش و مصون ماندن مردم برایشان چندان جای تعجب ندارد. آنها قوت قلب دارند که این آتشها به جانشان آسیبی نخواهد رساند و آتشی که به نام سالار شهیدان در آسمان شب بچرخد، بلای جان آنها نخواهد شد. با این حال به نظر زاهدی برخی از پولکهگردانان مبتدی توجه نمیکنند که نباید از پارچه پلاستیکی در حلقهها استفاده شود و در این صورت ممکن است تعداد اخگرها بیشتر شود و احتمال آسیب بالا برود اما برای رعایت جوانب احتیاط هم پلیس حضور دارد، هم آتشنشان اما «خدا را شکر در این ۵۰ سال اتفاق ناگواری رخ نداده است.»
پولکه گردانی از کجای تاریخ ریشه میگیرد؟
آتش نماد نور حقیقت و معنای عاشوراست اما برای پیشینه این رسم به خصوص دلایل و ارجاعات متعددی گفته شده است. یکی از این ارجاعات مستند به کتاب «دمع السجوم» نوشته «عباس قمی» برمیگردد. در این کتاب گفته میشود که شب عاشورا حضرت حسین(ع) پس از این که از یاران خود میخواهد تا «برخیزید و آب بنوشید که آخرین توشه شماست، وضو سازید و غسل کنید و جامههای خود را بشویید که کفن شماست.» دستور میفرمایند که سراپردهها نزدیک هم برپا شوند و در پشت خیمهها گودالی کنده و با هیزم و نی فراوان پوشانده شود تا آنها را آتش بزنند که لشکر از پشت خیمهها نتازد. از این رو آتش توپهای پولکه میتواند یادآور همین آتشی باشد که شب عاشورا برپا شد. از طرف دیگر پولکه را نمادی از آتش گرفتن خیمهها یا نشانه مشعل زنجیری مختار است که در زمان قیام خود با چرخاندن آن به یارانش علامت خروج داد. شاید بتوان به این روایتها موارد دیگری هم افزود اما «آقای سرابی» یکی از اهالی روستا که پولکهگردان هم هست علاوه بر این که به «اعتماد» میگوید از روایت مختار بیخبر است، آتش را نشانه پاکی و مبرایی این خاندان مطهر و به طور کل نشان حقطلبی سیدالشهدا و یاران راستینش میداند: «نور آتش شب را روشن میکند، همانطور که حقطلبی خاندان پیامبر(ص) روزی جهان را روشن خواهد کرد.»