«شماره پیراهن بازیکنان پرسپولیس و استقلال برای فصل جدید مشخص شده است. بر این اساس بنا شده فصل آینده پیراهن شماره ۱۰ این دو تیم به ترتیب در اختیار فرشاد احمدزاده و مهدی قائدی قرار بگیرد؛ انتخابهایی که با واکنش گسترده و بعضا منفی هواداران دو تیم همراه شده است. فرشاد احمدزاده بهخاطر معاملهای که در پایان لیگ هفدهم با پرسپولیس کرد و این تیم را در کشاکش محرومیت تنها گذاشت، بهشدت از چشم هواداران افتاده و بهنظر میرسد ترمیم رابطه او با پرسپولیسیها نیاز به گذر زمان دارد. در استقلال هم رسیدن شماره خاص ۱۰ به مهدی قائدی بحثبرانگیز شده؛ چراکه این بازیکن دو فصل کامل در استقلال توپ زده و نهتنها دستاورد فنی خاصی برای آبیها نداشته، بلکه بیشتر با حواشی عجیب و غریبش شناخته شده است. در این میان اما اظهار نظر جواد زرینچه، باب یک فصل جدید را گشود؛ جایی که سرپرست آبیها گفت: «با دادن شماره ۱۰ به قائدی خواستیم به او انگیزه بدهیم.» حالا فرصت خوبی برای طرح این سوال است که آیا بار معنایی شماره پیراهن میتواند به یک بازیکن هویت بدهد یا ممکن است تاثیری معکوس داشته باشد؟ در این مورد بهنظر میرسد فوتبال ایران سالهاست که راه را اشتباه پیموده است.
قربانیان ظاهرگرایی
امیدواریم ترفند استقلالیها در اعطای پیراهن شماره ۱۰ به مهدی قائدی برای انگیزهبخشی به او به نتیجه برسد و بالاخره شکوفا شدن این استعداد جوان فوتبال ایران را ببینیم اما تا بهحال بازیکنان بسیار زیادی در فوتبال ایران وجود داشتهاند که زیر بار فشار شمارههای خاص صدمه دیدهاند. در همین استقلال شماره پیراهن فرهاد مجیدی چنین نقشی بازی میکند. بعد از بازنشستگی فرهاد، خریدهای گرانقیمتی مثل بیتسعید و بختیار رحمانی پیراهن شماره ۷ را پوشیدند تا شاید تبدیل به ستارههای بعدی استقلال شوند اما اتفاقا فشار روانی مضاعف این مسئولیت باعث شد آنها خیلی زودتر از ریل خارج شوند. بعد از فرهاد این شماره فقط به مامه تیام وفا کرد که او هم خارجی بود و از مناسبات فوتبال ایران آگاهی نداشت؛ اتفاقی که استقلالیها امیدوارند برای شیخ دیاباته هم رخ بدهد.
از قضا در پرسپولیس هم پیراهن شماره ۷ همین شرایط را دارد. لباسی که علی پروین بهواسطه آن به سلطان فوتبال ایران تبدیل شد، در این سالها بر تن بسیاری از بازیکنان پرسپولیس رفته اما بهجای این که باعث سعادت و کامیابی آنها شود، وارثان پیراهن پروین را زمین زده است. از حمید علیعسکری و سروش رفیعی تا محمد، پسر خود پروین ازجمله کسانی بودند که اگر نگوییم قربانی طلسم شماره ۷ شدند، حداقلش این است که نتوانستند کمک خاصی هم از این پیراهن پرافتخار بگیرند. موضوع ساده است. وقتی یکی مثل بختیار رحمانی پیراهن فرهاد مجیدی را میپوشد، آستانه تحمل و مدارا با او پایین میآید و همه انتظار دارند خیلی زود جای خالی اسطوره آبیها را پر کند. این مساله قطعا فشار مضاعفی را متوجه بازیکن جدید میکند و ممکن است او را به نقطهای برساند که دیگر نتواند این فضا را تحمل کند.
بازیکن به شماره شخصیت میدهد
در نقطه مقابل اما خیلی از قدیمیها و استخوان خردکردههای دنیای فوتبال عقیده دارند این بازیکن است که میتواند به شماره پیراهن شخصیت بدهد. در حقیقت در بسیاری از مواقع، شمارههای معمولی با درخشش فوق تصور بازیکنان تبدیل به شمارههای ویژه شدهاند؛ همانطور که علیپروین و فرهاد مجیدی با شمارههای ۷ پرسپولیس و استقلال چنین کردند. نمونههای دیگری هم داریم، البته مثلا فرشاد پیوس که شماره ۱۷ پرسپولیس را تبدیل به یک پیراهن ماندگار و باشخصیت کرد، هرچند در ادامه راه عمده کسانی که این لباس را به تن کردند نتوانستند فشار ناشی از وارث پیوس بودن را تحمل کنند. در یک مثال خفیفتر، محسن مسلمان نیز طی چند سال گذشته پیراهن شماره ۷۷ را به تن کرد و با نمایشهای خوبش باعث شد چند بازیکن دیگر در تیمهای متفاوت لیگ برتری مایل به استفاده از این شماره شوند.
پیراهن شماره ۲۰ پرسپولیس و استقلال هم زمانی بر تن مهدی هاشمینسب و بهروز رهبریفرد بود، دست کم در همان مقطع زمانی شرایط مشابهی پیدا کرد. این تازه غیر از ارزشآفرینی مضاعف ستارهها برای شمارههای کلاسیک است؛ کاری که مثلا مهدی مهدویکیا با پیراهن شماره ۲ کرد، کریم باقری با شماره ۶ انجامش داد و نسلی از بزرگان پرسپولیس در پیراهن شماره ۸ از عهده چنین ماموریتی برآمدند. در هر صورت نکته کلیدی این است که بازیکن بتواند بهطور مستقل و چشمگیر، کیفیت بازیاش را نشان بدهد. در این صورت مهم نیست چه شمارهای به تن میکند، چون بعد از مدتی همان شماره تبدیل به پیراهنی خاص خواهد شد. با این وجود هیچ عجیب نیست که اهالی فوتبال ایران با علاقه ابدیشان به ظاهرگرایی همچنان در پی مسائلی از این دست باشند.»
منبع: دنیای اقتصاد