ورتا چمانی
پیشکسوتان از راه رسیدند
در عرصه هنرهای نمایشی میخواهد تئاتر باشد یا سینما و تلویزیون و حتی رادیو که سالها پیشتر از تلویزیون مجالی شد برای تولیدات نمایشی که از طریق صدا با مخاطب ارتباط برقرار میکردند، همواره تکیه بر تجربیات پیشکسوتانی مجالی بوده است برای رشد و ارتقای جایگاه هنر.
هرچند در سالیان اخیر ورود بی حساب و کتاب مدرنیته به جامعه و غلبه نگاه مصرف گرایی موجب شده است بسیاری از هنرمندان پیشکسوت به انزوا رانده شوند اما همچنان هستند کارگردانان و تهیه کنندگان اخلاق گرایی که میکوشند با تکیه بر حضور هنرمندان پیشکسوت محصول خلق کنند.
اتفاقا این بها دادن به پیشکسوتان فارغ از اثرات اخروی خود که برآمده از دلگرمی هنرمندان قدیمی و دعای خیر آنها برای جوانترهاست میتواند اسباب آگاهی جوانترها از فن کاری هنرمندان قدیمی را فراهم آورد.
از دیرباز انتقال تجربیات از باتجربهها به تازه از راه رسیدگان به دو صورت اتفاق افتاده است؛ یکی از طریق تبادل تجربیات در مدارس و دانشکدهها و دانشگاهها و دیگری هم از طریق همکاری مستقیم که به نظر میرسد این دومی مفیدفایدهتر باشد به خصوص که حتی میتوان با ثبت کردن ارتباطاتی که جوانان با پیشکسوتان در پشت صحنه دارند آرشیوی تصویری ایجاد کرد برای نسلهای آیندهای که نمیتوانند به طور مستقیم با پیشکسوتان در ارتباطند.
"رفقای خوب"؛ اجتماع بازیگران درجه یک
کم پیش میآید که در آثار سینمایی گروهی از بازیگران درجه یک و حرفهای را ببینیم که سالها در سینما و تلویزیون فعالیت داشتهاند و البته که صاحب آثار درجه یکی هم هستند.
"رفقای خوب" که توسط مجید قاریزاده ساخته شده است اما درام خود را برمبنای حضور تعدادی از بازیگران درجه یک نسلهای گذشته پی ریزی کرده است.
قاریزاده کارگردانی است که سالهاست در سینمای ایران فعالیت دارد و سی سال قبل یک ملودرام پرفروش به نام "پدربزرگ" را با بازی جمشید مشایخی در نقش یک پدربزرگ دوست داشتنی ساخت.
قاری زاده در فیلم تازه اش "رفقای خوب" باز هم جمشید مشایخی را محوریت درام قرار داده است و در کنار وی نیز پیشکسوتانی همچون داریوش اسدزاده، محمد کاسبی، عنایت بخشی، احمدرضا اسعدی و رضا رویگری ایفای نقش کردهاند.
نوید لایقی مقدم، رامین ناصرنصیر، نعیمه نظام دوست، بیتا خردمند، غلامرضا صادقی، صحرا مشایخی، محمدهاشی و ازالیا صادقی دیگر بازیگران "رفقای خوب" هستند.
"رفقای خوب" داستان زندگی یک بازیگر پیشکسوت را روایت میکند که سالهاست جلوی دوربین نرفته است و حالا که بناست مراسم تجلیلی برایش برگزار شود هم هیچ کس از محل زندگیاش خبر ندارد.
اینجاست که رفقای قدیمی این بازیگر که آنها نیز مدتهاست به دنبالش هستند درصدد برمیآیند تا با کمک نوه اش، او را پیدا کنند…
بازیگران زن کار و از جمله نعیمه نظام دوست هرچند نقشهای مکمل فیلم را ایفا کرده اند اما با هدایت درست کارگردان توانسته اند ماندگاری "رفقای خوب" را بیشتر کنند.
"فروشنده"؛ انتقام است، انتقام است، انتقام
"فروشنده" از آن فیلمهایی است که بیشتر از مضمون یا ساختار تکنیکی اثر به واسطه نام کارگردانش اصغر فرهادی و جوایزی که از جشنواره کن گرفت کنجکاوی برانگیز شد.
البته که این کنجکاوی باعث شد مخاطبان بسیاری هم در هفتههای ابتدایی برای تماشای آن مبادرت کنند اما آیا "فروشنده" فیلمی است که میتواند به اندازه آثار قبلی کارگردانش و به خصوص فیلم اسکاری "جدایی..." تأثیرگذار باشد؟
"فروشنده" داستان زن متأهلی را روایت میکند که در خانه شخصیاش به وی تجاوز شده و همسرش به دنبال آن است که متجاوز را به سزای اعمالش برساند و البته در نهایت نیز متجاوز را پیدا کرده و با شکل دادن یک بازجویی کاملا مستقل از قانون شرایطی را فراهم میآورد که متجاوز دو بار تا سرحد مرگ میرود و برمی گردد...
فیلم به لحاظ داستانی اثر بدی نیست و حتی سکانس های بازجویی فیلم که در بخش انتهایی آن قرار گرفته به فیلم ماهیتی مهیج میدهد و آن را تا سرحد یک فیلم معمایی پیش میبرد.
اما مهمترین مشکل فیلم در شخصیت پردازی اثر است و آن هم شخصیت پردازی کاراکتر متجاوز؛ در فیلم با پیرمردی روبرو هستیم که دچار ناراحتی قلبی است و حتی با باقی ماندن در فضاهای تنگ و تاریک به تنگی نفس میافتد اما کارگردان که نویسنده متن هم بوده همین پیرمرد بیمار را به عنوان متجاوزی معرفی میکند که نه فقط به راحتی یک بانوی متأهل را مورد تجاوز قرار میدهد بلکه به سرعت هم از صحنه تجاوز میگریزد!!!
ترانه علیدوستی بازیگر اصلی زن داستان است. زنی که در فیلم به او تجاوز میشود و بعد در تمام طول فیلم این اثرات شوم تجاوز است که بر روح او مستولی میشود و نمیگذارد یک لحظه راحت زندگی کند.
علیدوستی سعی زیادی کرده که تصویری نسبتا واقع گرا از زنی که چنین آسیبی متحمل میشود را ارائه دهد که در این بین شاید پارهای انگارههای روشنفکری که بناست همسرش را از پیگیری متجاوز بازبدارد باعث غلتیدن کاراکتر زن فیلم به نوعی فانتزی سازی شده است.
"اروند"؛ حدیث دلاوری
زنان همواره در دوران بحران است که تواناییهای ویژهای از خود نشان میدهند.
در دوران هشت سال دفاع مقدس هم کم نداشتیم مادران و همسرانی که با گذشتن از همه عطوفت و علاقهای که به فرزندان و همسران خود داشتند بی کمترین چشمداشتی آنها را روانه جبههها کردند و بعدتر هم وقتی با شهادت یا مفقودی یا جانبازی عزیزان خود روبرو شدند نه تنها کمترین گلایهای نکردند بلکه کوشیدند با صبر و صبر و صبر یادآور آموزههای اخلاقی بانوان بزرگ اسلام باشند.
"اروند" از جمله فیلمهای دفاع مقدسی سالیان اخیر است که هرچند شخصیت اصلی آن یک جانباز اعصاب و روان است اما درام فیلم که دو تکه است و پارهای در گذشته و پارهای در حال میگذرد بی حضور زنان پیش نمیرود.
"اروند" از یک طرف قصد دارد شرح ایثار جوانانی را نشان دهد که از همه چیز خود گذشتند تا قوای بعث را سرجای خود بنشانند و از طرف دیگر مروری دارد بر دلدادگیهایی که همین جوانان در زندگی واقعی خود تجربه میکردند.
سعید آقاخانی به زیبایی هرچه تمامتر نقش جانباز اعصاب و روانی را بازی کرده که مرور خاطراتش است که باعث میشود به گذشته پرتاب شویم و نظاره گر دلاوریهای رزمندگانی باشیم که در عملیات کربلای چهار حضور یافتند و از همه مهمتر غواصانی که چندی قبل، تازه پیکر برخی از آنان به وطن بازگردانده شد.
پانته آ پناهیها منشی صحنه سابق سینمای ایران که در سالهای اخیر بازیگری را تجربه کرده در "اروند" نقش همسر این جانباز اعصاب و روان را به خوبی ایفا کرده و کوشیده با تمرکز بر بازی حسی و البته الهام از فداکاریهای جانانه همسران جانبازان شرایطی را فراهم کند برای ارائه تصویری ماندگار از همسران جانبازان در تاریخ سینمای ایران.
از طرف دیگر طناز طباطبایی در نقش دختر این جانباز هم به نوبه خود کوشیده شرایطی را فراهم کند برای بهتر دیده شدن زندگی خانوادگی این جانبازان و سختیهایی که آنها تحمل میکنند و دم نمیزنند.
"ربوده شده"؛ مصائب شهرت
"ربوده شده" را کارگردانی به نام بیژن میرباقری ساخته است که فارغ از حضورش به عنوان کارگردان دوم فیلم پرهزینه "محمد رسول ا..(ص)" آثاری اغلب دارای درونمایه هنری مانند "دوزخ برزخ بهشت" و "روز برمی آید" را در کارنامه دارد. "ربوده شده" هرچند از منظر تکنیکی باز هم نگاه هنری میرباقری را در خود دارد اما از منظر داستانی اثری انسجام یافتهتر نسبت به تجربیات قبلیاش است.
مهمترین عامل این انسجام آن است که فیلمنامه "ربوده شده" برآمده از یکی از اتفاقاتی است که در سالهای اخیر برای هدیه تهرانی سوپراستار زن سینمای ایران رخ داد.
سرقت لپ تاپ این هنرمند و البته سوء استفادههای سارق بود که سبب ساز وقوع مشکلات فراوان برای این بازیگر شد.
در "ربوده شده" نیز همین سرقت لپ تاپ بازیگر معروف است که دردسرساز میشود منتها در اینجا به جای هدیه تهرانی این نیکی کریمی است که نقش اصلی داستان را ایفا کرده است.
کریمی خیلی موثر کوشیده اضطرابها و تشویشهایی که به واسطه سرقت در زندگی یک چهره مشهور ایجاد میشود را به نمایش بگذارد و مطمئنا این تسلط بر اجرا برآمده از زندگی واقعی خودش به عنوان بازیگر است.
"ربوده شده" سعی زیادی میکند که تصویری از مصائب و دردسرهایی که به واسطه شهرت در زندگی آدمیان ایجاد میشود را به نمایش بگذارد و در این زمینه نسبتا موثر عمل میکند.