محترم صفدریسلطانی
حادثه در جشن تولد
بهنوش بختیاری بازیگر ماجراجویی است.
این ماجراجویی که میشود به آن تجربه گرایی هم گفت باعث میشود این بازیگر فارغ از آن که بخش عمدهای از اوقات خود را صرف صفحه اجتماعیش و ارتباط مستقیم با مخاطبان کند در حیطههای مختلف از منشیگری صحنه تا بازیگری تلویزیون در نقشهای تیپیکال و حضور در شبکه خانگی با تله فیلمهای معروف به شانه تخممرغی تا بازی در محصولاتی متفاوت در سینما و حتی حضور در تحریریه یک مجله را تجربه کند.
بختیاری قابلیتهایی دارد که او را به گزینه اصلی بسیاری از کارگردانان برای ایفای نقشهایشان بدل میکند.
از جمله این قابلیتها صفحه اینستاگرام پرمخاطبش است که بسیاری از فیلمسازان به آن به عنوان کانالی برای معرفی و به اصطلاح پرزنت محصولات خویش مینگرند.
طبیعی است که اگر بختیاری بازیگر فیلمی خاص شود این صفحه تبدیل میشود به محملی برای پرزنت آن فیلم خاص و به این ترتیب با یک تیر دو نشان زده شده و هم بهنوش در فیلم خاص ایفای نقش کرده و هم به واسطه صفحهاش برای آن فیلم جلب مخاطب کرده است.
بهنوش بختیاری با ماجراجویی کامل از همه پیشنهادات متفاوت در سینما و تلویزیون استقبال میکند.
شاید برای همین است که به ناگاه میکوشد با خرق عادت از خود در یک درام جوانانه خوش ساخت به نام «من» ظاهر شود و از طرف دیگر درگیر یک مجموعه کودک به نام «محله گل و بلبل» شده و کاراکتری به نام «خانم چمنی» را خلق کند که در افول رسانه ملی تبدیل میشود به یکی از شخصیتهای محبوب کودکان.
جشن تولد پردردسر
ماجراجویی بهنوش بختیاری در هفتههای گذشته با حضور او در یک جشن تولد به اوج رسید.
این جشن تولد نه از آن تولدهای معمولی که همه ما در آنها شرکت کردهایم و نه جشن تولدی منشوری که برای حاضران دردسرساز باشد بلکه جشن تولد یکی از زیرمجموعههای یک رسانه اصولگرا بود.
این رسانه اصولگرا که اغلب گاردش در برابر محصولات پرمخاطب و دارای جاذبههای بصری بسته بوده، جشن تولد یکی از زیرمجموعههایش در حیطه طنز را با دعوت از بهنوش بختیاری و امیرحسین مقصودلو (امیر تتلو) به سیبل انتقادات تبدیل کرد.
البته که میتوان اینطور تحلیل کرد بهنوش به مانند بسیاری دیگر از محافلی که از وی دعوت میکنند در این جشن تولد هم حاضر شده فقط و فقط برای آنکه ادای احترام کند به آنها که او را دعوت کرده و بنا داشتهاند از او تقدیر کنند اما روی دیگر سکه این جشن تولد عقبه رسانه موردنظر است.
نمیشود از یک طرف رسانهای حتی به پیشواز فیلمی اکران نشده از سینماهای کشور برود و آن را مصداق هرزهنگاری بداند و از آن طرف برخی محصولات مجاز سینما و شبکه خانگی را با لفظ ولنگار فرهنگی بنوازد و از آنسو برای گرم کردن تنور یک جشن تولد ساده از همانهایی استفاده کند که جزیی از همان فیلم و سریال هستند.
شاید بهنوش بختیاری خودش هم گمان نمیکرد این حضور برایش حاشیههای فراوانی درست کند و حضورش در آن به تیتر یک بسیاری از رسانههای سیاسی بدل شود.
اما اگر بهنوش پیشبینی این حجم از حاشیه را میکرد باز هم در چنین محفلی حاضر میشد؟
سخت میتوان به این پرسش پاسخ مثبت داد آن هم با روحیات ماجراجویانه بهنوش بختیاری.
بهنوش به واسطه سردبیری مجله «دیدهبان» هم که شده قاعدتا از خط مشی رسانهای که به جشن تولد مورد بحث دعوتش کرده بود خبر داشت و یا حتی اگر هم خبر نداشته در اینباره با همکارانش در رسانهاش گپ زده و از آنها اطلاعات گرفته.
پس اینکه فرض کنیم او بدون دانستن درباره هویت گردانندگان پا به آن محفل کذایی گذاشته، غلط است.
حالا اگر در نظر بگیریم که او میدانسته به کجا میرود و با اینحال از این حضور استقبال کرده چه تحلیلی میتوان درباره بهنوش ارائه داد؟
بهنوش بختیاری برخلاف بسیاری از هم صنفان خود آدمی نیست که دنبالهروی جریانات سیاسی و احزابی باشد که میخواهند هنرمندان را به پیاده نظام خویش بدل کنند شاید برای همین است که هیچ گاه در اعلام حمایتهای انتخاباتی و ارائه لیستهای فلهای که در ایامی همچون انتخابات ارائه میشود ردپایی پررنگ از او نبوده.
این بازیگر سعی میکند اگر هم نظری دارد به طور انفرادی و از طریق صفحه اجتماعیش آن را بیان کند تا اینکه به بازنشر توئیتها یا هاشتگهایی بپردازد که جریانات سیاسی از همتایان او میخواهند.
بر این اساس راحتتر میتوان درباره چرایی حضور بهنوش در جشن تولد مورد بحث به نتیجه رسید.
او بی آنکه گوشاش بدهکار افکار و نظرات منفی که درباره چنین محافلی ارائه میشود باشد به جشن تولد مذکور رفت و تقدیر شد و هدیهاش را هم گرفت تا اعلام کند در تصمیمگیری مستقل است و ابایی ندارد از اینکه حتی دعوت آنها که مدام سینمای متکی بر چهرههایی همچون او را کوبیدهاند قبول کند.
این میتواند یک راه درست باشد اگر آگاهانه پیموده شده باشد اما این مسیر وقتی کاملتر میشد که بهنوش همزمان با حضور در این مراسم وقتی روی سن میرود نقدی هم کند بر برگزارکنندگان چنین مراسمی که چرا مدام بر محصولاتی که او و همکارانش ایفای نقش میکنند، برچسبهای منفی میزنند اما به هنگام جشن که میشود از آنها برای حضور و بازار گرمی دعوت میکنند.
بهنوش اگر فقط یک جمله انتقادی در این باره بیان میکرد قطعا اتفاق پیش آمده را نه تنها دارای بار معنایی منفی نمینمود که آن را به یکی از مهمترین نقاط مثبت زندگیش بدل میکرد.
از فیلمهای کودک تا تیپهای تکراری
بهنوش ماجراجو فارغ از آن که همچنان در سینما پرکار است چندین فیلم آماده اکران هم دارد.
از جمله این آثار فیلم کودکانه «قهرمانان کوچک» و دو فیلم «مرداد» و «نیم» هستند.
در «قهرمانان کوچک» بهنوش یک بار دیگر وارد دنیای کودکان شده است و کوشیده کودک درون همواره زنده اش را در مسیر سرگرم سازی مخاطبان به کار گیرد.
بهنوش پیشتر تجربه این کار را در «دزد و پری» و «عملیات مهدکودک» و البته «محله گل و بلبل» داشته است و انصافا موفق هم بوده است و حالا باید دید «قهرمانان کوچک» به هنگام اکران در سینما چقدر جلب توجه میکند.
در میان دو فیلم «مرداد» و «انزوا» که در هر دو بهنوش نقش مکمل ایفا کرده است نمیتوان گفت کدام یک محصول بهتری است.
نمایش «انزوا» در جشنواره فجر سی و پنجم نشان از آن داشت که کارگردان جوان فیلم هنوز به اسلوب حرفهای سینما اشراف ندارد و سعی زیادی دارد حسی به نام ایجاد تعلیق که باید در درام خود را نشان دهد را با قطعهای ممتد دوربین در مخاطب ایجاد کند.
البته از جایی به بعد هم مخاطب دست او را میخواند و نمیتواند با این همه تقطیع بیدلیل کنار آید.
بهنوش بختیاری در «انزوا» نقش زنی سنتی از طبقه پایین جامعه را ایفا میکند؛ نقشی که قطعا برای بهنوش چالش چندانی برای ایفا نداشته است چون آن قدر از این تیپ زنها دیدهایم که شاید رفتارشان فوت آب شده باشد.
البته که کارگردان میتوانست ماجراجویی بهنوش را زمینهای کند برای پرداختی تازه از چنین زنانی که البته این اتفاق نیفتاده است.
«بهمن» از آن آثاری است که در کنار تلاش فرمی برای مدرن بودن سعی میکند از سبک داستانگوی مینیمال متأثر باشد.
در این فیلم بهنوش تلاش زیادی نشان داده تا در کنار رعنا آزادی وربخشی کمتر دیده شده از تواناییهاش را ارائه دهد.