Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 10:07

15
فروردین
نقد و نظری بر فیلم گیجگاه

نقد و نظری بر فیلم گیجگاه

در این فیلم ما با تمام آنچه که کارگردان از حداقل سه دهه سینمای مورد پسندش یعنی سینمای دهه چهل تا هفتاد ایران در ذهن دارد روبرو هستیم، قهرمان‌های سینمای او، ترس‌های خنده دار کودکی و نوجوانی‌اش

به قلم : ساقی سلیمانی - منتقد و پژوهشگر سینما

 

تحریریه زندگی آنلاین : در این فیلم ما با تمام آنچه که کارگردان از حداقل سه دهه سینمای مورد پسندش یعنی سینمای دهه چهل تا هفتاد ایران در ذهن دارد روبرو هستیم، قهرمان‌های سینمای او، ترس‌های خنده دار کودکی و نوجوانی‌اش، تمام اسامی‌ای که در سرش دارد، تمام پوستر فیلم‌هایش، تمام تیتراژهای محبوبش، بازیگران ستاره‌اش و… شاید بهتر است اینطور وصف کنیم که کارگردان با تمام بلیط های در دستش فیلم اول بلندش را ساخته است. این نوعی ادای دین به خود است و معمولاً در ادبیات و سینما از هر صاحب اثری، شخصی‌ترین اثر؛ دلچسب ترین بوده و خواهد بود. آنچه که تجربه شده است برای بازتعریف نیاز به ذوق و سلیقه دارد و اگر این سلیقه به پختگی برسد مخاطبان متفاوتی را به حال خوب دچار می‌کند.

بیشتربخوانید:

جشنواره فیلم کوتاه تهران چگونه از دام حواشی گریخت؟!

 

 

 

 

در سینمای جهان این مورد چگونه است؟

برای من در ارتباط با کمدی شخصی در سینمای جهان؛ «وودی آلن» همیشه اینگونه بود و فکر می‌کنم شاید کسی که همسن و سال او باشد یا در شهر و کشور او زیسته باشد چندین برابر من از «آنی هال» لذت برده است و اگر از اهالی سینمای آنجا باشد و «وودی آلن» را بیشتر بشناسد هم چندین برابر همه مخاطبان لذت می‌برد اما مهم این است این یک شیب رو به بالای جذابیت است و در هر حال کسی رنجیده نمی‌شود.

شاید هیچکس با این حرف موافقت نکند اما این یک تشبیه نبود این یک شباهت حسی است نه شباهت در تمام جنبه‌های این آثار.

 در ابتدای این متن که درباره «گیجگاه» فیلم بلند اول «عادل تبریزی» است، می‌خواهم گریزی بزنم به فیلم دیگری از سالهای اخیر یعنی «سینما شهر قصه» ساخته «کیوان علی محمدی» و این جنس از سینمای قصه گو را که اهانت نمی‌کند اما کمدی شریفی را ایجاد می‌کند و قصد ادای دین به بخشی فراموش نشدنی از سینمای ایران را دارد، قدر بدانم. فیلم‌هایی که از تجربه‌های ملموس شیرین و حتی تراژیک قصه تعریف می‌کنند و حتی مخاطب خاص را مجاب می‌کنند ساده از کنار آنها عبور نکند.

 بیشتربخوانید:

غزل فارسی در سوگ «سایه»

 

 

 

اما گیجگاه از «قهرمان» چه می‌خواهد بگوید؟

در اواخر دهه شصت و با رونق سینمای دفاع مقدس؛ جلوی ستاره سازی با روش‌های سانسوری و ممیزی و در اتفاق‌های تلخ نانوشته گرفته شد و درست زمانی که در ممنوعیت کار برای ستاره‌های دهه چهل، چهره‌ای دیگر به نام «جمشید آریا» یا همان «جمشید هاشم پور» بیش از پیش جای خود را در دل مخاطبان باز کرده بود رسماً جلوی قهرمان سازی در هر بستری جز دفاع مقدس گرفته شد. این شروع یک تراژدی دنباله دار بود و سینما بخش دیگری از مخاطبان قدیمی خود را از دست داد.

در گیجگاه متوجه می‌شویم کارگردان متعلق به همان سلیقه است که قهرمان و ضد قهرمان و هیجانات مرتبط با آن دلیل سینما رفتنش بوده است.

بیشتربخوانید:

دوبله ایران در و پیکر ندارد

 

 

 

 سینما شهرفرنگ

«عادل تبریزی» در مصاحبه‌های بسیاری در همین باره تاکید می‌کند که تا دهه هفتاد سینما بر سر سفره مردم بود و دقیقاً با همین جمله از حسرت‌های سینمای بدون قهرمان یاد می‌کند. این صحبت‌های تبریزی را وقتی به تجربه‌های شخصی‌ام ربط می‌دهم کاملاً مجاب به موافقت با این موضوع می‌شوم. مثلاً پدربزرگ من به بچه‌های تپل می‌گفت «امیرو» و برای توجیه رد کردن خواستگارهای خاله‌هایم می‌گفت: «طرف چیزی شبیه شیر علی قصاب بود»، برای اینکه نمی‌توانست مادرش را به مکه ببرد او را برد تا فیلم «محمد رسول الله» را پیش از انقلاب ببیند. سینما جاری بود در زندگی افراد. پدرم که می‌خواهد از «جمشید آریا» بگوید و یا هر فیلم دیگری صحبت کند می‌گوید فلان فیلم را در «سینما شهر فرنگ» دیدم. مثلاً من می دانم بیش از همه سینماها او در شهری که جوانی‌اش را سپری کرد به سینما شهر فرنگ می‌رفت.

من درست برعکس «تبریزی» با سینمای مخاطب خاص عاشق سینما شدم اما او توانست من را مجاب کند پای فیلمش بنشینم و لذت ببرم حتی اجازه مقاومت و سخت گیری را از تو می‌گیرد و گویا در زمان تماشای فیلم به تو گوشزد می‌کند که ببین تو هم این تجربه را نداشتی؟ آیا آن را درست نشان ندادم؟ خودش را و تو را محک می زند و به عنوان مثال در مورد خاص کلاس کاراته می‌توانم اعتراف کنم در دوره‌ای من هم تجربه‌اش را داشتم و این باعث شد تمام لحظات طنز آلود فیلم به ذهنم متبادر شود و تبریزی در مقام منتقد گارد من را شکست.

بیشتربخوانید:

در حاشیه و متن سریال «سووشون» چه گذشت

 

 

 

 کات به مثلث‌های عشقی سابق بر این

از کسل کننده ترین اتفاق‌های سینمای به اصطلاح اجتماعی و خانوادگی و در واقع ساده انگارانه آپارتمانی سالهای اخیر، همین روابط عاطفی مثلثی و مسئله خیانت و دو زن و یک مرد و این رویکرد کسالت بار است که در این فیلم دوباره به کلیشه‌های قدیمی‌اش بر می‌گردد و حالا در شرایطی است که خودش انگار دست به شکستن کلیشه‌های رایج فعلی می زند و بازی‌ها برای پرداختن به این روابط در «حامد بهداد» و «باران کوثری» و صحت مثلث موفقی را رقم زده. «باران کوثری» انگار جای درستی قرار گرفته و نقشش را می‌شناسد که این را می‌توان به کارگردانی و بازیگردانی موفق اثر هم ربط داد. اگر نخواهم موردی بپردازم به دلیل تعدد بازیگر و نقش در این فیلم باید بگویم در کل گویا هر کسی در جای درست قرار دارد و از منظر من نقشی آزار دهنده نیست بلکه تمامی نقش‌ها جذابیت دارند از «بنفشه خواه» که فیلم کرایه می‌دهد گرفته تا تک تک نقش‌های بسیار کم رنگ‌تر فیلم جا افتاده‌اند.

 

 اما «جمشید آریا»

آن چیزی که برای تبریزی بسیار مهم بود و باید هم با احتیاط به آن می‌پرداخت «جمشید آریا» بود. چطور باید قصه‌ای می‌نوشت که حضور «جمشید آریا» در آن یک کلاژ ناشیانه و زورکی به چشم نیاید؟ آیا در این کار موفق عمل کرد؟

 

دکتر «فردین هاشم پور»

پرداخت به نوع حضور و شخصیت پردازی برای این شخصیت در «گیجگاه» شاید برای تبریزی سخت‌ترین مسئولیت بود، بازتاب چندین حس با هم در یک شخصیت و اشاره‌های محترمانه به نقش‌های «جمشید آریا» و نوشتن ماجراهایی پیرامون شخصیت برای رساندن او به قهرمان قدیمی‌اش کاری بود که تبریزی بدون دستپاچگی و گویی از پس بارها بازسازی در ذهنش به مرحله اجرا رساند.

 بیشتربخوانید:

ابلق بی رحمی تحمل ناپذیر خالق اثر است

 

 

 

بازی گرفتن از هنرمند نوجوان فیلم

چهره شیرین و نوجوان فیلم «علی راد»؛ سینما را می‌شناسد، صورتش اکت دارد و حالت‌هایی که از پس احساسات مختلف نشان داده در پس ذهن مخاطب رسوب می‌کند و آینده درخشانی را می‌توان برای او متصور بود. با قصه همراه شده و می‌توان نوع بازی او را متأثر از کارگردانی دانست.

 

 طراحی

در طراحی صحنه و لباس و طراحی نور و صدای اثر؛ تماماً سعی شده سینمای مد نظر تبریزی جریان داشته باشد و شاید بی ربط نباشد اگر بگوییم اثر به صاحب اثر منگنه شده است اما خروجی آن توانسته با چند نسل سمپاد ایجاد کند.

 

 طراحی پوستر

جای پرداختن به طراحی پوستر در نقد منتقدان ما بسیار خالی است اما می‌توان گفت گرافیک و طراحی و هنرمندان این عرصه در تمام این سالها سیر صعودی داشته‌اند و در مورد این فیلم ارتباط تنگاتنگ حتی پوستر فیلم با آن فونت گرافیکی مشخص که یادآور فیلم‌های مورد علاقه تبریزی است هوشمندانه بود.

 

 انتخاب اسامی

او می‌داند چه می‌خواهد و برای گفتن از شخصیت‌هایش آنجا که پای انتخاب اسامی افراد به میان می‌آید به قدری از اسامی عوامل فیلم و باز تمام آنچه در سرش نماد واقعی و بیرونی دارند استفاده می‌کند که حتی با همین کار طنز اتفاق می افتد.

 

 کمدی می‌تواند اهانت آمیز نباشد

آنچه در مجموع محتوای کمدی برای گیجگاه اتفاق افتاد، تفاوت او با بسیاری از آثار به ظاهر طنز دهه اخیر سینمای ایران است، آثاری که باعث شد منتقدین اعتراض‌های پیگیر خود را تا مرز رده بندی سنی فیلم‌ها ادامه دهند که البته فایده چندانی ندارد و فیلم‌ها در دسترس عموم است. شوخی‌های جنسی و سخیف اصرار بر متن‌های دم دستی و…

اما در ادبیات و سرزمینی که همیشه نوعی طنز در زندگی مردم مخصوصاً با اتفاق‌های ملموس اجتماعی و سیاسی وجود داشته آیا نمی‌شود کمدی جذاب‌تری ارائه کرد؟ آیا نمی‌شود به مخاطب از نظر حسی نزدیک شد تا مخاطب عام سینما هم سینما را بی فاصله از تجربیات شخصی‌اش و با حس نزدیک‌تری بخواهد؟

من فکر می‌کنم تبریزی موفق بوده در ایجاد این جنس طنز که از جنس جامعه است از دل جامعه است و دوربین او و «کوهیار کلاری» هم سطح با آدم‌هایش حرکت می‌کند. این خودش نشان از زاویه دید او به جامعه دارد.

این فیلم بدون تردید شروع خوبی برای او بود در سینمای بلند و دلایل موفقیت اش می‌تواند بیش از اینها که برشمردیم باشد راه خودش را باز می‌کند و برای جمع زیادی از مخاطبان لحظات شیرین و صمیمی خلق می‌کند، اگر در وضعیت اکرانی غیر کرونایی عرضه شود می‌توان پیش بینی کرد که در فروش هم بسیار موفق خواهد بود.

برچسب ها: سینما، سینمای ایران، ادبیات، فیلم، طنز، فیلم ایرانی، عادل تبریزی، فیلم گیجگاه، فیلم بلند، سینمای دفاع مقدس تعداد بازديد: 163 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز