فریبا متخصص گفت:
وقتی من میدانم بسیاری از کسانی که برنامههای ما را در رادیو میشنوند نابینا هستند، برایم لذتبخش است که کاری برایشان انجام بدهم و به عشق این که آنها ما را میشنوند این کار را میکنم.تقریباً «فریبا متخصص» را همه میشناسند. او هنرپیشه با سابقهای است که فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۶۰ با تئاتر آغاز کرد و بعد از آن هم در اوایل دهه 60 پایش به تلویزیون باز شد. در سریالهای بسیاری حضور داشته که از جمله آنها میتوان به گالشهای مادربزرگ، وزیرمختار، مزد ترس، همسایهها، باغ گیلاس، آوای فاخته، تولدی دیگر، در چشم باد، به کجا چنین شتابان، رهایم نکن و... اشاره کرد و یکی از بازیهای درخشان خود را در شهرزاد به نمایش گذاشت. اما شاید خیلی هم ندانند که این هنرپیشه محبوب و مردمی، در همه این سالها و درحالی که جلوی دوربین بوده، در رادیو هم حضور فعالی داشته و به تازگی از رادیو بازنشسته شده است. اما بازنشستگی برای او مفهومی ندارد و همچنان با عشق در رادیو فعالیت میکند و هرقدر هم بگویند دیگر این روزها تعداد افرادی که برنامههای رادیو را گوش میدهند، زیاد نیستند، او نمیپذیرد و البته برای این حرف هم دلیل محکمی دارد.
فریبا متخصص به تازگی هم تندیس جشنواره، لوح تقدیر و جایزه نقدی در بخش جایزه ویژه هیئت داوران را در بخش کارگردانی برای نمایش «بر ذمه زمین» در نخستین جشنواره نوایش از آن خود کرد.
البته این هنرمند که بیشتر هم در رادیو نمایش فعالیت میکند، معتقد است در حال حاضر شرایط به صورتی است که مردم مانند گذشته حوصله گوش کردن به نمایشهای رادیویی بلند مدت را ندارند و دوست دارند در کمترین زمان ممکن به نتیجهگیری برسند و درباره جشنواره نوایش با موضوع نمایشهای کوتاه رادیویی نیز عنوان داشت: اصولاً جشنوارههایی که درخصوص نمایش کوتاه رادیویی باشد را دوست دارم؛ چرا که به دلیل زمان کوتاهشان، فرصت گوش کردن را به مخاطب میدهند.
همچنین معتقدم که ۸۰ درصد یک نمایش خوب رادیویی، متن آن است؛ چرا که اگر متن حرفی برای گفتن داشته باشد مطمئناً میتواند با بازی هنرمندان قابل شنیدن شود، دومین مسئله ریتم و ضرباهنگ خوب است و این که هر چه داستان به زندگی خودمان نزدیکتر باشد، باورپذیرتر میشود.
بخش مردمی جشنواره «نوایش» میتواند موقعیت مناسبی باشد برای کسانی که دوست دارند تواناییشان را در زمینه تولید نمایشهای کوتاه رادیویی محک بزنند.
خانم متخصص شما کدامیک از مدیومهای تئاتر، تلویزیون، سینما و یا رادیو را بیشتر دوست دارید؟
خانه اول من همواره تئاتر است. چرا که کارم را از تئاتر شروع کردهام و بعد از آن به سمت تلویزیون و در ادامه هم به رادیو آمدم. اما به دلیل این که استخدام صدا و سیما بودم علاوه بر حضور در تلویزیون در رادیو هم حضور داشتم و برنامه اجرا میکردم.
جالب است که در تمام این سالها علیرغم فراز و فرودهایی که برای رادیو پیش آمده و روی کار آمدن رسانههای جدید، شما همچنان با عشق در رادیو فعالیت میکنید و حتی حضور در پروژههای مختلف سینما، تلویزیون و نمایش خانگی منجر نشده که رادیو را کنار بگذارید.
بله. کاملاً درست است. من از سال 68 به رادیو آمدم و در حقیقت استخدام رادیو هستم. حدود 30 سال است که در رادیو فعالیت کردهام و الان هم باید باشم. الان هم با این که بازنشسته شدهام ولی هنوز کار میکنم و تا زنده باشم در خانه خودم که رادیوست کار میکنم. از نظر من رادیو یک صنعت و یک فن است وقتی آدم آن فن و تخصص را یاد میگیرد دیگر ماجرا فرق دارد و کار خیلی لذت بخش میشود. البته که من اعتقاد دارم ما هنوز و بعد از این سالها هنوز جا برای یادگرفتن داریم و در این مسیر هنوز باید تلاش کنیم.
خانم متخصص موضوع مهمی که در میان بیشتر هنرمندان رواج دارد این است که بیشتر آنهایی که از رادیو پایشان به تصویر باز میشود و شناختهتر میشوند، و یا در پروژههای مهم حضور پیدا میکنند، دیگر رقبتی به رادیو ندارند و ترجیح میدهند تصویر را ادامه بدهند. چرا این اتفاق میافتد؟ درآمد باعث این موضوع میشود؟ یا شهرت و یا هردو؟
ببینید. تصویر و رادیو هر دو از هم جدا هستند و دو مقوله جدا را تشکیل میدهند که اتفاقاً اصلاً ربطی به هم ندارند. مثلاً تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو هرکدام مدیوم خاص خودشان را دارند و اصلاً نمیتوانید اینها را با هم مقایسه کنید. هرکدام منجر به تجربهای خاص میشوند که در دیگری تکرار ناپذیر است.
و قابل مقایسه با یکدیگر نیست؟
قطعاً. وقتی من میدانم که بسیاری از کسانی که برنامههای ما را در رادیو میشنوند نابینا هستند، برایم لذتبخش است که کاری برایشان انجام بدهم و به عشق این که آنها ما را میشنوند این کار را میکنم. در همین زمینه هم تلاش میکنم آن چیزی که خودم هنگام اجرا در ذهنم نقش میبندد، را جوری ادا کنم که برای نابینایان هم قابل درک و تجسم باشد و بتوانند همان را در ذهنشان تصور کنند. این موضوع برایم بسیار اهمیت دارد که این عزیزان هم برای خودشان و در ذهن خودشان این تصویر را بسازند و آن را لمس کرده و تجربه کنند. ما به عنوان هنرمند نمیتوانیم تنها در یک مدیوم سینما یا تلویزیون کار کنیم و یا فقط رادیو. این حداقل برای من غیر ممکن است. واقعیت این است که من به عشق خیلی از آدمهایی که در خانه هستند، توی ماشین نشستهاند، یا حتی کسانی که در نقاط دوردست کشورمان به شبکههای تلویزیونی دسترسی ندارند و فقط شنونده برنامههای رادیو هستند، کار میکنم. این برایم خیلی لذتبخش است و تمام تلاشم را میکنم که شنونده برنامههای من، بتواند با آن ارتباط نزدیکی بگیرد و خود را در آن ببیند.
به همین دلیل هم فعالیت در رادیو را در سه دهه ادامه دادهاید؟
بله. به نظر من بازی در نمایشهای رادیویی این امتیاز را برای بازیگر دارد که میتواند هر روز با یک دنیای جدید رو به رو شود، دنیایی که پراز شخصیتهای متفاوت است. در تصویر هم همین است.
شما با ایفای هر نقش دنیای جدیدی را تجربه میکنید و در این مسیر به نظرم بازیگر باید شجاعت داشته باشد که از ایفای هیچ نقشی نترسد.
من دیدهام که خیلی از بازیگران برای این که حالت چهرهشان در حین بازی جلوی دوربین دفرمه نشود از گریه کردن واقعی ابا دارند و همین هم منجر میشود که مخاطب کار را پس بزند.
درحالی که اعتقاد دارم یک بازیگر باید عین موم بتواند در قالب هر نقشی فرو برود و بتواند آن را دربیاورد. من هر نقشی که جای کار داشته باشد و شناسنامه داشته باشد را بدون در نظر گرفتن این که نقش یک آدم روستایی با قیافه معمولی و یا نقش یک زن شیک و روشنفکر خوش لباس است را بازی میکنم و تمام تلاشم اول این است که مخاطب بتواند با آن ارتباط برقرار کند.