دکتر لادن گیاهی؛ متخصص تغذیه و رژیم درمانی
بدون شک تمام والدین تلاش بسیار زیادی دارند تا بتوانند بهترینهای تربیتی، آموزشی و بهترین کارهایی را که میتواند سلامتی را برای کودکانشان به ارمغان بیاورد انجام بدهند.
همه والدین معتقدند تغذیه صحیح ارتباط تنگاتنگی با سلامت فرزندانشان دارد، اما این موضوع برای بسیاری از خانوادهها به یک چالش تبدیل شده است.
شاید از هر 5 خانوادهای که صاحب فرزند میباشند، یک خانواده به شدت درگیر چهکنم چهکنمهای تغذیهای است و با مقاومتهای متفاوت بچهها هنگام غذا خوردن مواجه هستند.
این مقاله به شما کمک میکند تا بتوانید برای برخی از این مشکلات پاسخ مناسبی را پیدا کنید.
اهمیت فهم ریشه مقاومتهای بچهها در سنین مختلف برای یافتن راهکارهای اصلاحی
نکتهای که پیش از پرداختن به راهکارهای مقابله با چالشهای تغذیهای باید بدانید این است که ذائقه در انسان بیشتر به صورت اکتسابی شکل میگیرد.
البته جنبههای ژنتیکی نیز در ایجاد ذائقه موثر هستند و جالب است بدانید که تغذیه در دوران جنینی و آنچه که مادر در دوران بارداری میخورد نیز در شکلگیری ذائقه بچه بیتاثیر نیست.
به محض اینکه کودک وارد دنیای غذا خوردن میشود، پیامهایی که به طور مکرر از محیط دریافت میکند، به شدت ذائقه او را شکل میدهند.
وقتی گفته میشود ذائقه اکتسابی است و تحت تاثیر محیط قرار دارد، به ما این پیغام را میدهد که ما باید برای ایجاد هر تغییری صبور باشیم و اگر ما بچه شش ساله بدغذا داریم رفتار ما با او باید با یک بچه دو سالهای که دارای مشکلات غذایی است متفاوت باشد، زیرا او خاطرات بیشتری را از محیط کسب کرده است.
پس در بحث اصلاح چالشهای غذایی بچهها باید سن را مورد توجه قرار داد و با توجه به سن کودک چارهجویی کرد.
در واقع رفتارهای یکسان در سنین 1/5 تا 2 سال با 2 تا 4 سال، 4 تا 6 سال و رفتار غذایی که از یک بچه 6 تا 10 سال میبینیم، معانی متفاوتی دارد.
اگر شما کودک بالای 2 سال دارید، باید بدانید که بسیاری از انتخابهای غذایی او ریشه در تغذیه دوران شیرخوارگی دارید و زمانی که تغذیه تکمیلی برای او شروع شده بود، دارد.
مقاومتهای حسی و رفتاری کمتر بچههای شیرمادر خوار به غذا خوردن
شیرخواران و کودکان زیر 2 سال انعطافپذیری بیشتری برای پذیرش طعم و بافت غذاهای مختلف دارند.
هر چه دامنه بافتها و طعمها در زمان شروع تغذیه تکمیلی محدودتر باشد، ذائقه بچهها به طور محدودتری شکل میگیرد.
بچههایی که با شیر مادر تغذیه شدهاند زودتر با طعمهای مختلف آشنا میشوند، زیرا غذایی که مادر میخورد بر طعم شیر او تاثیرگذار است و باعث میشود بچهها به طور میانبر طعمهای متنوع را تجربه کنند.
توجه به سن در تعبیر رفتارهای غذایی بچهها
والدین بسیاری از رفتارهای کودکان زیر 4 سال را به دوست نداشتن غذا و بد غذایی تعبیر میکنند، در حالی که بسیاری از واکنشهای بچهها به جهت تکامل و کسب تجربه است.
مثلا تف کردن و بیرون انداختن غذا توسط یک بچه 1/5 تا 2 ساله به هیچ عنوان به معنی اینکه نمیخواهد آن غذا را بخورد، نیست.
اگر مادری قاشق را به سمت دهان فرزندش میبرد و او دهانش را محکم میبندد، به معنی آن نیست که واقعا نمیخواهد این غذا را بخورد، بلکه تعابیر دیگری دارد.
یادتان باشد کودک شما در هر سنی که باشد، محبت کردن در موقع غذا خوردن بسیار بسیار مهم است.
خشونت و صداهای بلند را کنار بگذارید. در مورد بچههای خیلی کوچکتر، مادر باید همپای بچه باشد.
یعنی شما نمیتوانید کنجکاوی یک بچه را متوقف کنید و از او انتظار داشته باشید که بنشیند و غذا بخورد، بلکه باید با او همراه و همسو باشید.
این اتفاق ممکن است تا سن 2 تا 2/5 سالگی ادامه داشته باشد، اما از سن 3 سالگی به بعد کمکم میتوان قانونمندیهای بیشتری را برای بچه گذاشت، چون میتوانیم از او انتظار داشته باشیم روی کاری که انجام میدهد، تمرکز داشته باشد، ولی برای یک کودک 1/5 تا 2/5 ساله که بسیار کنجکاو است، شما نمیتوانید او را در آن لحظه منع و به غذا خوردن تشویق کنید، چون قطعا به آن کار گرایشی نشان نخواهد داد.
ضمنا همانطور که اشاره شد، یادتان باشد در مورد بدغذایی، مقداری از مقاومت به خود غذا برمیگردد. خیلی اوقات به رفتارهای حین غذا دادن مربوط است.
چالشهای غذایی در بچهها عمدتا یا چالشهای حسی است که مربوط یه بافت، دما و طعم غذاست یا چالشهای رفتاری و یا ترکیبی از هر دو که با مشاوره دقیق میتوان آن را ریشهیابی کرد.
اگر بچه شما غذایی را خوب نمیخورد باید ببینید که به جنبههای حسی آن غذا برمیگردد یا به مسائل رفتاری تا بتوانید راهکار مناسب را برای اصلاح آن داشته باشید.
مهمترین نکته این است که شما نباید خیلی بر روی چالشهایی که جنبه حسی دارند فشار وارد کنید و نباید سعی در تغییر ناگهانی آنها داشته باشید، بلکه این امر باید کاملا به صورت تدریجی صورت بگیرد.
در کنار صبر داشتن خلاقیت والدین مهم است. یادتان باشد برای ما مهم است که بچهها در طی روز میوه، سبزی، لبنیات و پروتئین حیوانی استفاده کنند، اما مهم نیست که اینها را در قالب چه غذایی میخورند.
اصلا مهم نیست که کودک شما گوشت را به چه شکلی میخورد، اگر گوشت را به شکل چرخکرده استفاده میکند، لطفا به او اصرار نکنید که گوشت را حتما به صورت تکه شده در خورشت بخورد.
مهم این است که آن پروتئین حیوانی به بدن کودک برسد، حتی میتواند گاهی به صورت مخلوط شده در داخل سوپ باشد.
ممکن است بچه شما مرغ را داخل تهچین خیلی خوب بخورد، ولی مرغ را به صورت پخته نخورد.
ممکن است مرغ را به صورت ساندویچ مرغ یا برگر مرغ، خوب بخورد، ولی به صورت جوجه کباب نخورد.
شما نباید بر خوردن یک ماده غذایی به یک شکل خاص تا زیر 5 سال اصرار زیاد بورزید.
برای خلاقیت خیلی خوب است که والدین گاهی اوقات از کتابهای آشپزی کودک استفاده کنند تا بدون اینکه بخواهند مواد غذایی خیلی جدیدتری را بخرند، با همان مواد غذایی قبلی غذاهای متنوعی را درست کنند.
اگر شما فرصت کافی برای آشپزی و تهیه غذاهای سالم ندارید، نمیتوانید به بهبود چالشهای غذایی کودکان غلبه کنید.
بعضی از بچهها عادت دارند مرتب به همراه غذایشان از مایعات استفاده کنند.
این کودکان احتمالا وقتی که تحت استرس هستند و زمان کوتاهی برای غذا خوردن دارند، این واکنش را بیشتر تکرار میکنند، برای اینکه میخواهند غذا سریعتر پایین برود و فرصت انجام کارهای دیگر را داشته باشند.
این چالش بیشتر چالش رفتاری است تا چالش حسی.
مقاومتهای غذایی گاه ریشه در شرایط روحی و روانی مادر دارد
یکی از عوامل بسیار مهمی که زمینهساز چالشهای غذا خوردن بچهها است و به آن دامن میزند، وضعیت روحی افراد خانواده و به ویژه مادر است.
وقتی مادران از نظر روحی سر حال نیستند و مادر دچار افسردگی و بیحوصلگی است، بچهها با مشکلات غذایی بیشتری مواجه هستند، بنابراین خیلی وقتها برای اینکه مشکلات غذایی بچهها را رفع کنیم، تمرکز را روی خود بچهها نمیگذاریم، بلکه تمرکز را روی مادر میگذاریم و سعی میکنیم که راهکارهایی به مادر بدهیم که موقع غذا دادن به بچه اضطراب و نگرانی منتقل نشود و مادری که افسرده است، قطعا نمیتواند صبوری کافی را برای بهبود رفتارهای غذایی بچه داشته باشد.
جلب مشارکت در مراحل مختلف غذا خوردن
بچهها به خوبی میدانند که غذا خوردن آنها برای والدین بسیار مهم است، بنابراین خیلی اوقات امتیازها و خواستههایشان را سر غذا خوردن از والدین میگیرند و در واقع میخواهند که جلب توجه بیشتری را به دنبال آن داشته باشند.
اگر شما به این امر آگاه نباشید، بچه شما حتی وقتی مثلا 15 - 17 ساله هم شود، تا زمانی که یک ظرف میوه جلوی او نگذارید، شروع به میوه خوردن نمیکند.
در این سن شاید شما فکر نمیکنید که فرزندتان برای جلب توجه این رفتار را دارد، اما این رفتار در ضمیر ناخودآگاه او شکل گرفته است.
یکی از راههایی که بچهها از طریق مقاومت با غذا خوردن نخواهند جلب توجه کنند این است که آنها را در امر انتخابهای غذایی و تهیه غذا مشارکت دهیم.
گاهی از کودک خود بخواهید تا او برای شما میوه پوست بکند یا برایتان سالاد درست کند.
این موارد اگر در سن 4 تا 6 سالگی و یا در نهایت تا 7 – 8 سالگی شکل نگیرد، شما دیگر نمیتوانید از یک بچه 15 ساله انتظار داشته باشید که در این کارها با شما مشارکت کند.
پس به طور خلاصه میتوان گفت چالشهای غذایی بچهها یا چالشهای حسی است که مربوط به بافت، طعم و دمای غذا است.
تغییر در این زمینهها باید با صبوری و خلاقیت صورت بگیرد. تغییرهای ناگهانی اتفاق نمیافتد.
اگر بچهای ماده غذایی را با بافت و شکل خاصی میخورد، به هیچ عنوان اصرار به تغییر بافت یا شکل آن به صورت دیگر نکنید.
مهم این است که گروههای مختلف غذایی در طی روز دریافت شود. نکته بعدی این است که اگر چالشهای غذایی بچهها، چالشهای رفتاری است، این رفتارها به مرور زمان شکل میگیرند و بعد در ضمیر ناخودآگاه بچهها ثابت میشوند، بنابراین باید دانست که همیشه مشکلات غذایی مربوط به خود غذا نیست، بلکه بسیاری از مشکلات غذایی به رفتارهای غذایی که با بچهها مخصوصا از سنین 2 تا 6 سالگی انجام شده، برمیگردد.
نکته مهم دیگر آن است که همواره باید هوشیار باشید که فرزندتان برای خوردن مواد غذایی سالم از شما برای تهیه خوراکیهای ناسالم و بی ارزش امتیاز نگیرد.
مثلا اگر میخواهیم به کودکی که سبزی نمیخورد، سبزیجات بدهیم، نباید به او بگوییم اگر سبزی را خوردی، من به تو شکلات میدهم.
بهترین کار این است که به فرزندان خود آموزش صحیح دهیم و آنان را از 6 سالگی مسئول سلامت خودشان کنیم و به جای اینکه به فرزندمان با کلام در مورد غذا خوردن آموزش دهیم با رفتار غذایی صحیح آموزش دهیم.
والدین الگوی غذایی فرزندانند، هم به طور مستقیم و هم بطور غیر مستقیم.
بیشتر بخوانید: