برلیانت بزرگمهر؛ مشاور ریاست انجمن تغذیه ایران
یکی از بزرگترین مشکلات مادران که مانند کابوسی در زندگی آنان ظاهر شده و آزارشان میدهد، بی اشتهایی و بی میلی کودکانشان نسبت به صرف غذاست.
به چه علت در جهان متمدن امروزی با پیشرفت علم و گسترش دانش تغذیه به سراسر دنیا و حتی به نقاط دورافتاده جهان، این مشکل روز به روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد؟
جالب آنکه در جوامع متمدن و پیشرفته این عارضه شیوع بیشتری دارد. براستی علت چیست؟
اولین گام جهت ورورد به این بحث آن است که به بررسی علل بروز این عارضه نامتعارف و مشکل آفرین پرداخته شود.
با توجه به آنکه کودکان بیش از سایر افراد نیاز به تغذیه کافی و مناسب دارند هر نوع اختلال و اشکال در تغذیه آنان موجب بروز عوارض ناگوار و گاه جبران ناپذیر در شخص میشود، لذا لازمست والدین عزیزبه بی اشتهایی و کم خوری کودکان خود توجه بیشترمبذول نموده و در رفع این اشکال جدی و مهم گامهای مؤثر بردارند.
عوامل مؤثر در بروز بی اشتهایی در کودکان
این عوامل به دو دسته تقسیم میشوند
1- عوامل جسمی: شامل مشکلات سقف دهان، مشکلات دندانها، بروز آفت در دهان، عفونتهای گوارشی، بیماریهای عفونی، تب و ... .
2- عوامل روحی: در اکثر موارد، علت اصلی بی اشتهایی کودکان مربوط به عوامل روحی و مسائل و مشکلاتی است که در کودک ایجاد ناراحتی و آشفتگی روحی مینماید.
عواملی که میتوانند موجب بی اشتهایی در کودک بشوند عبارتند از:
- تولد نوزاد جدید در خانواده
- احساس اجحاف در کودک بعلت کمبود محبت از سوی والدین
- مجازات کودک و تنبیه بدنی در قبال اشتباهات او
- اجازه اظهار نظر ندادن به کودک و بی توجهی به خواستههای او
- تحقیر و سرزنش او و مقایسه او با سایر کودکان
- نبود صمیمیت و نزدیکی کافی بین مادر و فرزند
- اختلاف بین پدر و مادر و یا سایر اعضای خانواده و نبود آرامش در خانواده
- جدایی مادر و پدر از یکدیگر یا فوت یکی از والدین
- وسواس مادر در مورد سلامت و بهداشت کودک
- توجه بیش از حد مادر به تغذیه طفل و در واقع داشتن وسواس درمورد تغذیه کودک و مدام پاییدن او به هنگام غذاخوردن موجب میشود که کودک استقلال خو را از دست بدهدو احساس عدم آرامش بنماید.
راه حل جهت رفع مشکل بی اشتهایی
1- مشکلات جسمی
در ارتباط با سلامت کودک، لازمست مادر توجه کافی و لازم نسبت به سلامت طفل خود داشته باشد.
معمولاً کودک متوجه مشکلات جسمی خود نمیشود و اطلاعات کافی در مورد اختلالات خود ندارد، بههمین علت نمیتواند عوارض جسمی خود را بدرستی ابراز نماید.
در این مورد نقش مادر بسیار مهم است که با هوشیاری مراقب سلامت فرزند خود باشد و بهمحض مشاهده هر نوع عارضه و اختلالی موارد را سریعاً رفع و به درمان آن بپردازد.
اما هرگز نبایستی در این مورد افراط کند و از خود وسواس نشان دهد زیرا اطفال بمحض مشاهده هر نوع وسواس از سوی مادر در مورد خود ممکن است دچار اضطراب و استرس شوند و آرامش خود را از دست بدهند.
هر نوع اختلال و مشکلی در سلامت کودک، باید مورد توجه دقیق قرار گیرد زیرا ممکنست مشکلات سلامت در دوران کودکی، بزرگسالی و حتی سالمندی و تا پایان عمر گریبانگیر شخص باشد و سلامت او را دچار اختلال نماید.
2- مشکلات روحی
ابراز محبت کافی از سوی والدین به کودک مهمترین گام در سلامت روح و روان او بوده و موجب آرامش روحی و فکری در طفل میشود و ضمناً باعث شکل گرفتن شخصیتی سالم و اعتماد به نفس قوی در شخص برای تمام عمر خواهد بود.
خواستههای طبیعی و بحق کودک لازمست در خانواده و توسط والدین برآورده شود. اما بهمان نسبت که توجه لازم و کافی به فرزند ضروریست، تن دادن به خواستههای ناسالم و غیر منطقی او میتواند مضرات زیادی در برداشته و موجب شکل گرفتن شخصیت کاذب و غیر منطقی در کودک شده و باعث شود که با مشاهده کوچکترین مقاومتی از سوی والدین در برابر خواستههای خود دچار خشم و رنجش شدید شود و واکنشهای نامناسب و پرخاشگرانه از خود نشان دهد.
بنابراین ابراز محبت و صمیمیت نسبت به فرزند لازمست منطقی و در حد تعادل باشد تا در عین حالیکه او رااز مهر و عطوفت سیراب میکند موجب تخریب شخصیتی و میل خود را حق خود دانستن در او نشود.
چنانچه کودک بهر علتی متوجه شود که تغذیه او برای مادر و پدر و سایر اعضا خانواده اهمیت فوق العاده داشته و کم اشتهایی او آنان را بشدت ناراحت میکند، از این امر (غذاخوردن) بعنوان حربهای جهت رسیدن به تمام خواستههای خود و یا به زانو در آوردن و تسلیم کردن والدین در برابر خود، استفاده مینماید.
تولد نوزاد جدید در خانواده بعلت آنکه توجه مادر را بیشتر به نوزاد معطوف مینماید، میتواند موجب بروز نا خواستنی بودن در کودک شود که نتیجه آن بروز بی اشتهایی عصبی در اوشود.
جهت شکل گیری شخصیتی سالم و مستحکم در کودک، لازمست محیط خانواده آرام، صمیمانه و به دور از هرنوع جدال و تشنج باشد.
وجود اختلاف بین والدین یا اعضا خانواده موجب احساس نا ایمنی و اضطراب در کودک میشود که از عواقب آن بی اشتهایی و عدم تمایل به صرف غذا توسط کودک میباشد.
بی اعتنایی و ایجاد شکاف عاطفی بین والدین (بخصوص مادر) و کودک باعث بروز احساس نامطلوب بودن و محبوب نبودن در او میشود و این احساس منجر به عوارض روان تنی از جمله بی اشتهایی و عدم رغبت نسبت به صرف غذا در او میگردد.
گاه کودک نخوردن غذا و تظاهر به بی اشتهایی را بعنوان وسیلهای جهت جلب توجه والدین استفاده میکند. ابراز خشونت به کودک و تنبیه بدنی یا عاطفی او توسط والدین، عوارض بسیار نامطلوبی در او ایجاد کرده و میتواند منجر به لجبازی، بی احترامی به اطرافیان و حتی ابراز خشونت و هتاکی نسبت به والدین و سایر اعضاتوسط کودک شود که از عوارض آن بروز بی اشتهایی عصبی یا تظاهر به بی اشتهایی و امتناع از غذاخوردن برای انتقام گرفتن از والدین و تخلیه روانی در او است.
جدایی والدین از یکدیگر یا از دست دادن یکی از والدین از عواملی است که می تواندضربه روانی شدیدی به کودکان وارد سازد و باعث آزردگی شدید اطفال و احساس تنهایی و از دست دادن پشتیبان در آنان میشود.
این حالت منجر به احساس ترس، ناایمنی و ناامیدی در کودکان میگردد و یکی از عوارض و عدم تمایل به صرف غذا و کم اشتهایی یا حتی بی اشتهایی مطلق میباشد که میتواند لطمات جبران ناپذیری به سلامت آنان وارد سازد.
تحقیر و سرزنش کودک بعلت بروز هر اشتباه یا رفتار نا مناسب از سوی او می تواندحس لجبازی، انتقامجویی، خشونت یا افسردگی را در او تثبیت کرده و منجر به رفتار نامناسب و نیز عوارض نا مطلوب از قبیل بی اشتهایی و امتناع از خوردن غذا در او بشود.
مقایسه کودک با اطفال دیگر (خواهر و برادر، اطفال فامیل و دوستان و همکلاسانشان) عملی بسیار ناشایست است که موجب احساس حقارت و بی ارزشی در او شده و ایجاد بی اشتهایی عصبی در کودک میکند.
توجه داشته باشیم که بجای تحقیر فرزندمان بعلت رفتارهای نامناسب بهتر است توانمندیهای اورا کشف کرده و به تحسین آن بپردازیم.
این امر موجب تشویق کودک به استفاده از تواناییهای خود شده و به شکل گرفتن شخصیت آرام، منطقی و مستحکم در او میانجامد.
بخاطر داشته باشیم که هرگز برای خوردن غذا به کودک نباید آوانس دهیم.
باین معنا که نبایستی این احساس را در او ایجاد کنیم که بازاء خوردن غذا او را به خواستههایش خواهیم رساند و اگر بهمقدار کافی غذا بخورد تمایلاتش را برآورده خواهیم کرد زیرا در این صورت غذاخوردن بهمنزله حربهای جهت به زانو در آوردن والدین و يا توسط کودک بکار خواهد رفت.
توجه داشته باشیم که تغذیه مناسب، کافی و متنوع موجب حفظ سلامت جسمی و روحی کودک شده و به رشد، قدرت یادگیری و مقاومت او در برابر بیماریها کمک زیادی خواهد کرد.
بنابراین ایجاد محیط آرام و امن و پر از مهر و محبت و در عین حال منظم و با دیسیپلین صحیح میتواند به تغذیه صحیح کودک کمک فراوان بنماید.