تحریریه زندگی آنلاین : استنباط مادران از بیاشتهایی کودک و قضاوت آنان در این ارتباط همیشه یکسان نیست. بعضی از مادران از بیاشتهایی و عدم رغبت کودک به غذا خوردن شکایت میکنند، در حالی که فرزندشان از رشد مناسبی برخوردار است. دلیل بیاشتهایی بعضی از کودکان آن است که به طور مکرر از مواد غذایی دیگری نظیر بیسکویت، موز و یا میوههای دیگر در فواصل وعدههای غذایی استفاده میکنند، بنابراین زمانی که مادر، غذای اصلی آنان را آماده میکند، نسبت به آن بیمیل و بیاشتها هستند. در این گونه موارد بعضی از مادران از روشهای زیر استفاده میکنند که متاسفانه هیچ کدام هم موفق نیست.
بیشتربخوانید:
راهکارهای درمان بیاشتهایی در دوران بارداری
روش التماس
مادر به هر طریقی سعی میکند که کودک را وادار به خوردن کند. ملتمسانه به او نگاه میکند و میگوید: «این لقمه را به خاطر من بخور، این یکی را به خاطر خاله جان ... این لقمه آخر است، بخور تا به پدرت بگویم چه بچه خوبی هستی».
روش انحراف فکر
برای غذا دادن به کودک او را کنار تلویزیون مینشانند تا کارتون تماشا کند یا اطرافیان شکلک در میآورند و یا صدای حیوانات را تقلید میکنند تا کودک چند قاشق غذا بخورد.
روش پاداش
میگویند: «اگر غذایت را بخوری تو را به پارک میبرم یا برایت بستنی میخرم».
روش تهدید کردن
«اگر غذایت را نخوری، تو را دوست ندارم یا تو را تنبیه میکنم یا همین طور ضعیف و کوچک باقی میمانی».
بیشتربخوانید:
بی اشتهایی و لاغری
روش اجباری
او را بغل میکنند و با باز کردن دهان او، به زور حتی با گرفتن بینیاش، غذا را در دهانش میگذارند که اکثرا هم منجر به استفراغ غذاهای خورده شده میشود.
روش کودک سالاری
والدین، هر ماده خوراکی را که بچه درخواست کند، حتی اگر ارزش غذایی هم نداشته باشد، برایش فراهم میکنند، زیرا آرزو دارند که او چیزی بخورد، حالا هر چه باشد مهم نیست.
همان طور که گفته شد، هیچ کدام از روشهای فوق صحیح نیستند، به خصوص «روش اجباری»
که در این روش کودک حالت دفاعی به خود میگیرد و با بیرون ریختن غذا، تف کردن محتویات دهان، نجویدن، نگه داشتن غذا در دهان و یا حتی استفراغ کردن بعد از بلعیدن اجباری آن، از خوردن غذا امتناع میکند.
در روش کودک سالاری، او پی میبرد که زمان صرف غذا، بهترین موقعیت برای کج خلقی به منظور دستیابی به خواستههایش میباشد.
برخی کودکان 11 تا 30 ماهه اگر همیشه قبل از آنکه گرسنه شوند به آنان غذا عرضه شود، یعنی هرگز اجازه نداشته باشند که خودشان درخواست غذا کنند، معمولا با غذا بازی میکنند، با قاشق آن را به هم میزنند و یا غذا را دور و برشان میریزند.
نکته دیگر که باید به آن توجه داشت این است که اصولا چون کودکان درک درستی از زمان ندارند، در بسیاری اوقات عجلهای هم در غذا خوردن ندارند، ولی متاسفانه استنباط مادر این است که کودک اشتها ندارد و خوب غذا نمیخورد، لذا او را وادار به شتاب در خوردن مینماید، در حالی که بازی کردن با غذا، رفتار طبیعی کودک برای درک محیط دور و بر او است. از طرف یگر، باید به کودک فرصت لازم جهت فراگیری مهارتهای جدید مانند گرفتن فنجان یا قاشق داده شود. معمولا کودکان در سنین 6 تا 7 ماهگی دوست دارند قاشق یا فنجان را، خودشان به دست بگیرند، گرچه در این کار مهارت ندارند، ولی به آن، تمایل دارند، بنابراین با شناخت این تمایلات باید فرصتهای مناسب در اختیارشان قرار داده شود، در غیر این صورت خشمگین شده و اعتراض میکنند.
بیشتربخوانید:
فرمولی برای خوش اشتهایی کودک
خصوصیات فردی کودک
کودکان با یکدیگر تفاوت دارند، بنابراین باید به تفاوتها و خصوصیات فردی آنان توجه نمود، به عنوان مثال، حجم غذای دریافتی در دفعات مختلف و در هر کودک متفاوت است و بستگی به خلق و خوی او دارد. مثلا کودکانی که خیلی آرام هستند بیشتر میخورند، ولی همین کودکان هم ممکن است در یک وعده کمتر و در وعده دیگر بیشتر بخورند، بنابراین مادران نباید انتظار داشته باشند که همیشه بشقاب یا کاسه غذای کودک خالی شود، در حالی که ممکن است چند قاشق و یا حتی 2 تا 3 قاشق در هر وعده، برای یک شیرخوار 6 تا 8 ماهه کافی باشد. به هر حال توسل به زور و فشار هرگز کار مناسبی نیست.
برعکس کودکان فعال به دلیل توجه بیشتر به محیط اطراف خود، به حجم کم، ولی دفعات بیشتر غذا، نیاز دارند.
گاهی اشتهای کودکان هم مانند بزرگسالان نسبت به غذاهای مختلف و یا وعدههای غذا، متفاوت است، مثلا ممکن است نسبت به صرف صبحانه بیاشتها باشند، به خصوص بعد از یک سالگی اگر شب زیاد شیر خورده باشند، ممکن است صبح برای صبحانه اشتهای زیادی نداشته باشند و یا گاهی عصرها که فعالیت زیادی کرده و خسته هستند و یا به دلیل یک حمام طولانی، خوابآلود شدهاند، چون بیشتر به خواب نیاز دارند، کمتر غذا میخورند.
بیشتر بخوانید:
فواید گندم پرك شده در صبحانه کودک
رفتار والدین
وسواس والدین و توسل به هر کاری برای این که کودک بیشتر غذا بخورد و اشتغال ذهنی آنان برای هر چه بیشتر شدن وزن کودک، یکی از مشکلات است. عدم توجه والدین به تاثیر وراثت، محیط، خلق و خو و رفتار کودک، نیازهای او و صرفا توقع داشتن یک بچه درشت و چاق، موجب میشود تصور کنند که با فشار آوردن و به زور غذا دادن به کودک میتوانند به آرزوی خود برسند. گاهی نیز وسواس به خرج میدهند که بچه باید حتما فلان مقدار گوشت یا سبزی یا شیر و مواد نشاستهای را بخورد، بنابراین اطلاعات و برداشتهای نادرست، موجب اصرار بیش از حد والدین و فشار بیمورد بر کودک میشود. مادر میگوید: «چرا بشقاب غذای تو خالی نشده، تو که چیزی نخوردی، این همه زحمت کشیدم و برایت غذا درست کردم، لب نزدی».
این فشارها علاوه بر آثار سوئی که بر روح و روان کودک باقی میگذارد، چه بسا موجب خدشهدار شدن روابط والدین و فرزند همه میگردد، در عین حال اغلب بینتیجه بوده و یا حتی ممکن است نتیجه معکوس هم بدهد.
گاهی اوقات تلاش بیش از حد والدین برای برقراری نظم و انضباط در موقع غذا خوردن و به اصطلاح رفتار صحیح داشتن سر سفره غذا برای کودکی که دوست دارد با غذایش بازی کند، منجر به حالت تنفر از غذا خوردن میشود. گاهی عوامل دیگر مانند اضطراب زیاد مادر به دلیل فشار ناشی از کار، عجله برای رفتن به سر کار، مشغله فراوان و یا احساس گناه به واسطه این ذهنیت که مادر خوبی نیست و به دلیل کار زیاد از فرزندش غافل شده است، موجب میشود که برای غذا خوردن کودک تلاش و وسواس بیش از حد داشته باشد تا بتواند «احساس مادر بودن» را که تصور میکند کامل نیست در خود ایجاد نماید.
علاوه بر مواردی که ذکر شد گاهی عوامل دیگری نظیر اصرار به جدا کردن کودک از بازی یا چیزی که دوست دارد، ولی مجبورش میکنند که آن را رها کند و غذا بخورد یا اصولا عدم رضایت کودک از موقعیت خود در خانواده، عدم محبت کافی و به موقع والدین، همچنین استرس و تنش حاصل از رفتار پدر و مادر با یکدیگر، خوردن غذاهایی که دوست ندارد و یا غذایی که بقیه اعضای خانواده هم اظهار میکنند که دوست ندارند و او هم یاد میگیرد که دوست نداشته باشد، غذاهای یک جور و یکنواخت و یک مزه، بدون تغییر رنگ و بو، همه میتوانند بر اشتها و غذا خوردن کودک اثر بگذارند و باعث مقاومت وی شوند که متاسفانه برخی اوقات منجر به اعمال فشار بیشتر از طرف مادر و افزایش نگرانی و تشویش او از غذا نخوردن کودک میشود.
همه این عوامل باید مورد توجه قرار گیرند و برای رفع آنها تلاش شود و شیوه مطلوبی برای تغذیه کودک انتخاب گردد تا غذا خوردن برای کودک یک تجربه شیرین و دلچسب و برای مادر سبب آرامش خیال و انگیزه بیشتر برای تهیه غذاهای مناسب و متنوع باشد.