به قلم : دکتر صدیقه رضایی
تحریریه زندگی آنلاین : 6 مرحله آمادهسازی مهارتهای اجتماعی
* تعریف: مهارتی را كه میآموزید توصیف كنید. در این زمینه كه چرا این مهارت ویژه مهم است و چگونه كاربرد آن به ایجاد رابطه كمك میكند، بحث كنید. مهارت را میتوان با استفاده از یك فیلم كوتاه، یك كارتون، یك نمایش عروسكی و یا تذكر دادن به كودك و راهنمایی او به فعالیتهایی كه در گروه همسالان در جریان است، شرح داد. معلم میتواند بگوید: «نگاه كن چطور آن دو دختر در ساختن پازل به هم كمك میكنند. به من بگو آنها به یكدیگر چه میگویند.
* مهارت را الگو كنید: مهارت را به چند جزء شاد تقسیم كنید و خودتان آن را به روشنی شرح دهید یا یك دانشآموز را انتخاب كنید تا این كار را انجام دهد.
* تقلید و تمرین: كودك یك مهارت را در محیطی كه در آنجا آموزش دیده است، امتحان میكند. برای اینكه این امر موفقیتآمیز باشد، باید او را تحریك كرد تا آن مهارت را اجرا نماید و با دقت توجه كند و آنچه را كه معلم شرح میدهد به خاطر بسپارد.
* بازخورد: این مرحله باید اطلاعدهنده باشد: «شما هنوز آن را كاملا یاد نگرفتهاید. باید هنگام صحبت به او نگاه كنید. دوباره سعی كن»، «این بهتر است. شما نگاه كردید و لبخند زدید. خوب است». باز خورد از راه یك ضبط ویدئویی میتواند در بعضی مواقع سودمند باشد.
* فرصتی فراهم كنید تا كودك مهارت به كار بندد: معلم میتواند با توجه به مهارتی كه آموزش میدهد كارهای گروهی كوچك یا فعالیتهای كاری دو به دو ترتیب دهد تا مهارتها در كلاس و یا دیگر مكانهای طبیعی اجازه كاربرد پیدا كنند و تعمیم یابند.
* تقویت متناوب: نمونههایی را كه در آن كودك مهارتها را بدون اجبار، در مواقع دیگر روز یا در هفتههای بعد به كار میگیرد، زیر نظر بگیرید. به او پاداش و تقویتی توصیفكننده بدهید. به پایداری پس از اكتساب توجه كنید. احتمال زیادی وجود دارد كه این رفتارها به محض تثبیت شدن، به وسیله پیامدهایشان مثلا یك تعامل رضایت بخشتر با همسالان پایدار شوند.
بیشتربخوانید:
روش های تشخیص سندروم داون در دوران جنینی
روشهای كمك به رشد مهارتهای اجتماعی كودكان
به هنگام تلاش برای بهبود مهارتهای اجتماعی نامحبوب نباید تنها بر رفتارهایی مانند شروع دعوا، كه ظاهرا آنها را در میان سایر كودكان نامحبوب میكند، متمركز شد، بلكه به طور كلی باید بر رشد مهارتهای اجتماعی تأكید شود، زیرا علاوه بر این رفتارهای آشكار، ممكن است آنها فاقد سایر مهارتهای اجتماعی باشند و طریقه واكنش نشان دادن در موقعیتهای اجتماعی را ندانند.
مشكل اول، شناختن كمبودهای مهارتهای كودك است؛ مهارتهایی كه كمتر به چشم میخورند.
برای این كار باید كودك را هنگام تعامل با همسالان و بزرگسالان به دقت مشاهده كرد، به طوری كه بتوان تشخیص داد كودك در حال حاضر واجد و فاقد كدام مهارتها است. مشاهدهگر باید موقعیت مورد مشاهده را در نظر بگیرد (آیا كودك برای تداوم گفتوگو، پیوستن به یك گروه یا انجام یك بازی تلاش میكند) و از اتفاقاتی كه رخ میدهد، یادداشتبرداری كند تا در صورت لزوم قادر به اقدام اصلاحی باشد. پس میتوان این مشاهدات را در یكی از شش مقوله ذكر شده در فهرست پذیرش طرد طبقهبندی كرد (لذتبخش بودن، شوخطبعی، كاردانی / مهارت، مشاركت جویی / زودجوشی، یاریرسانی) به این صورت، هم میتوان نقاط قوت و ضعف كودك را فهرست كرد و هم برای نقط ضعف تدبیری اندیشید (ویلیام و آشر،1993). بررسی رفتارهای كودكان در جریان بازیهای سازمانیافته روشی مناسب برای پی بردن به مهارتهای اجتماعی آنها است (داج و همكاران، 1986).
آموزش مهارتهای اجتماعی، روشی برای بهبود مهارتهای اجتماعی دانشآموزان است. آموزش مهارتهای اجتماعی بر پایه آن اصل قرار دارد كه مشكلات كودكان در مهارتهای اجتماعی غالبا به این دلیل ایجاد میشود كه كودكان نمیدانند در موقعیتهای اجتماعی چه كار كنند و میتوان كودكان را برای غلبه بر این مشكلات آموزش داد و به همین دلیل این روش مستلزم آموزش مستقیم مهارتهای اجتماعی ضروری است.
ویلیام و آشر (1993) یك جلسه آموزش سه قسمتی پیشنهاد میكنند. قسمت اول به صحبت مربی (یك بزرگسال پاسخگو، مثلا معلم كودك) درباره نحوه تعامل بهتر با همسالان اختصاص دارد. هنگام انجام این كار معلم باید بر آنچه كودك «باید» انجام دهد، متمركز شود، نه بر آنچه كه «نباید» انجام دهد.
بیشتربخوانید:
آزمایش های غربالگری لازم برای مادران باردار
تست ها و غربالگری های لازم در دوران حاملگی
قسمت دوم شامل تكرار و تمرین فعالیت با كودكان دیگر است. در نهایت نیز مربی و كودك میتوانند كاربرد مفاهیم اجتماعی را در خلال آن فعالیت مورد بحث قرار دهند. آموزش مهارتهای اجتماعی نباید تنها به توصیف مهارت و توجیه اهمیت آن بپردازد، بلكه باید نحوه انجام، زمان و دلیل انجام آن را تشریح كند و نمایش دهد. تكرار و تمرین مهارت ضروری است (بروفی، 1996). گاهی مفید است كه یك مهارت قبل از اینكه در زندگی واقعی به كار برده شود، به صورت بازی نقش، تكرار و تمرین شود. الگوسازی رفتار مطلوب توسط معلم یا سایر متخصصان در مدرسه میتواند به درك كودك از رفتار جامعهپسند، كمك كند.
به عقیده ویلیام و آشر (1993) در روش آموزش مهارتهای اجتماعی چهار مفهوم باید آموزش داده شوند: همكاری (برای مثال نوبت گرفتن، تقسیم مواد و ارائه پیشنهاد در جریان بازیها)، مشاركت (برای مثال شركت كردن، شروع كردن، توجه كردن در جریان بازی)، ارتباط (برای مثال صحبت كردن با دیگران، پرسیدن، صحبت كردن درباره خود، مهارتهای گوش دادن، برقراری تماس چشمی و به كار بردن اسم كودكان دیگر) و اعتباریابی (برای مثال، توجه كردن به دیگران، گفتن چیزهای خوب به دیگران، لبخند زدن، ارائه كمك و پیشنهاد).
ممكن است هر یك از كودكان به آموزش اضافی در حوزههای خاص نیز نیاز داشته باشند، مثلا ممكن است برخی از كودكان به دلیل نداشتن مهارتهای اساسی مورد نیاز در بازیها یا ورزشها، از بازیها یا فعالیتهای گروهی كنار گذاشته شوند. آموزش این مهارتها میتواند به چنین كودكانی در هماهنگ شدن با گروههای همسال كمك كند.
بیشتربخوانید:
غربالگری سندرم داون
به غیر از مهارتهای ویژه اجتماعی، كارهای دیگری نیز وجود دارند كه معلمها میتوانند برای كمك به كودكان نامحبوب كلاس انجام دهند. اولین كار این است كه معلم سعی كند كارهای ذوقی، علایق یا استعدادهای كودك نامحبوب را پیدا كند و با تشویق وی به آوردن اشیای مربوط به كار ذوقی به كلاس یا دادن اجازه معرفی و صحبت كردن درباره كار ذوقیاش، آشكارا او را تبلیغ نماید. این اقدام موجب تثبیت موقعیت كودك به عنوان خبره یك كار میشود و اعتبار وی را در گروه تقویت خواهد كرد. همچنین دادن یك نقش مسئولیتی در كلاس به كودك به افزایش مقبولیت او در میان همسالان كمك میكند، اما به خصوص در میان نوجوانان باید از عنایت ویژه به فرد (عزیز دردانه معلم شدن) اجتناب شود (لاوُیی، 1997).
در مورد كودكان پیشدبستانی، پذیرش آشكار كودك توسط معلم ممكن است مفید باشد، زیرا احتمالا این رفتار توسط دانشآموزان تقلید خواهد شد (لاوُیی، 1997).
كار مشاركتی در گروه اگر چه مستلزم مهارتهای اجتماعی مطلوب در دانشآموزان است، میتواند به رشد این مهارتها نیز كمك كند. وا داشتن كودكِ طرد شده به كار كردن با همسال دارای موقعیت خوب در كارهای دو نفری میتواند مقبولیت وی را افزایش دهد، اما معلم ابتدا باید اطمینان یابد كه این كودك توسط همكلاسی ِدارای موقعیت بهتر پذیرفته میشود.
همگروه كردن دانشآموزان دارای مهارت اجتماعی پایین با دانشآموزان دارای مهارت اجتماعی بالا، هم در كار مشاركتی گروهی و هم در بازیها میتواند به آنها كمك كند كه از طریق مشاهده همسالان توانمندتر از لحاظ اجتماعی، مهارتهای اجتماعی را فرا گیرند (كمپل، 1992، لاویی، 1997).
برخی از كودكان طرد شده پرخاشگرانه رفتار میكنند، زیرا از مهارتهای دیگری برای حل تعارض برخوردار نیستند. این كودكان باید روشهای متفاوتی برای مواجهه با تعارض یاد بگیرند (مثل نوبت گرفتن یا مشاركت) كه میتوان هم از طریق فعالیتهایی مثل بازی نقش و مباحثه كه در آنها راههای دیگر ارائه میشود، این كار را انجام داد. وقتی این مهارتها آموخته شدند، ممكن است هنوز لازم باشد كه معلم در آغاز، هنگام بروز اختلاف در كلاس بلافاصله كودك را راهنمایی كند (كمپل، 1992).
برای اینكه كودك طرد شده همیشه آخرین نفرِ برگزیده برای بازی نباشد، معلم میتواند از روش انتخاب تصادفی برای گروهبندی كودكان استفاده كند.
برخی از پژوهشها نشان میدهند كه كودكان نامحبوب و طرد شده به خوبی ِهمسالان محبوب قادر به تفسیر هیجانها و عواطف دیگران نیستند و بنابراین نسبت به عواطف دیگران واكنش نامناسب نشان میدهند. میتوان با دادن نشانههایی درباره هیجانها و عواطف دیگران به این كودكان (مثلا، به سارا نگاه كن. تصور میكنی كه او به چه چیزی فكر میكند؟ به نظر تو آیا به خاطر كاری كه تو انجام دادهای خوشحال است؟)
بیشتربخوانید:
حقایقی در خصوص سندروم داون
برخی از مهارتهای اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست
* مهارت تفکر انتقادی: منظور از تفکر انتقادی، انتقاد کردن از گوینده یا نویسنده یا خبر و نتیجه نیست، بلکه منظور نقد درست مطلب از طریق تحلیل قضایا و یافتن رابطههای علت و معلولی و کشف نکتههای مثبت و منفی مرتبط با موضوع است. وقتی فرد از مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشد، میتواند با سبک و سنگین کردن نقاط قوت و ضعف هر موضوع و در نظر گرفتن همه جوانب ممکن، بهترین قضاوت و داوری را نسبت به آن ارائه کند.
* مهارت تصمیمگیری: این مهارت به مهارت تفکر انتقادی وابسته است که خود به مهارت فردی در تحلیل قضایا وابسته است. تحلیلهای درست، فرد را به شناخت درست نقاط قوت و ضعف رهنمون میشود و این شناخت درست در جای خود به تصمیمگیری صحیح فرد کمک میکند. فرد ماهر در این مرحله کسی است که بتواند با توجه به تحلیل درست موضوعات، رخدادها و پدیدهها و قضایا و در نظر گرفتن تمام جوانب مثبت و منفی مرتبط با موضوع، به تصمیمی منطقی و درست و عقلانی برسد.
* مهارت حل مسأله: مسألهها را از راههای گوناگون میتوان حل کرد. بسیاری از مسألهها را افراد گوناگون یکسان حل میکنند. یعنی از راهی آشنا، یاد گرفته شده و سهلالوصول استفاده میکنند، اما ضرورت آموزش و یادگیری قرن بیست و یکم، این است که افراد برای جستوجوی راههای بِکر و خلاق و منحصر به فرد تربیت شوند. یافتن راهحلهای خلاق برای حل مسائل اجتماعی، موجبات پیشرفتهای اجتماعی را فراهم میکند. جستوجوی راههای بکر و خلاق برای حل مسائل، نشاط و شادی و ارضای فرد را نیز موجب میشود و خود انگیزی برای یادگیریهای بعدی را به وجود میآورد.
* مهارت برقراری ارتباط: زندگی اجتماعی بدون برقراری ارتباط ممکن نیست. اگر ارتباطات اجتماعی درست نباشد، انواع و اقسام مشکلات چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی امکان بروز مییابند. لازمه تعامل درست و سازنده با دیگر افراد اجتماع، شناخت درست در چند بعد است: 1- شناخت خود؛ 2- شناخت دیگران؛ 3- شناخت پدیدهها و واقعیتهای اجتماعی. شناخت در هر یک از این سه زمینه، نیازمند یادگیری و آموزش درست و ممارست در تمرین آموختهها است. شناخت واقعبینانه از مسئولیتها، وظایف و حقوق خود، شناخت حقوق و مسئولیتهای دیگران، شناخت شرایط، امکانات و پیشزمینهها و پس زمینههای بروز اتفاقات و پدیدهها، لازمه اساسی و پایهای برقراری ارتباط درست و مناسب است.
دیگر لازمههای برقراری ارتباط درست
الف) همراهی و همدلی؛ توجه به دیگران، نظر، افکار و ایدههای آنها، گوش سپردن به گفتههای آنان و نزدیک شدن با آنها از نظر فکر و روش کار، با جمع بودن، کنار جمع بودن و با جمع کار کردن، همه صورتهایی از همدلی و همراهی است. همکاری و اشتراک مساعی در انجام کارها از مهارتهای بایسته امروزی است. لازمه همکاری و اشتراک مساعی پیشبینی هیجانات ناشی از کار جمعی، تنشهای احتمالی و کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات است. همدلی حاصل نمیشود، مگر با شناخت آسیبها و آفتهای برقراری آن و پیشبینی راههای مسالمتآمیز و سازنده.
ب) شناخت آفتهای ارتباط: هر نوع ارتباطی سه جزء دارد: برقرار کننده ارتباط، فرستنده پیام و گیرنده. هر نوع ارتباط، با ابزاری معین قابل برقراری است. ممکن است گفتوگو ابزار برقراری ارتباط باشد و یا هر رسانهای که محمل ارتباط قرار گیرد. آن چه مهم است، سلامتی برقراری ارتباط است. سلامتی ارتباط همیشه به وسیله آفتهایی چند تهدید میشود؛ آفتهایی مثل: خشونت، خشم، حسد، رقابت ناسالم، زیادهخواهی، خودخواهی و خودپسندی، یکجانبهنگری، قدرتطلبی، یکهتازی، نادیده گرفتن افکار، ایدهها و نظرهای مخاطب و نادرست استفاده کردن از ابزارهای ارتباطی. سلامتی ارتباط هم به صبوری و بردباری، سعه صدر، گذشت، ایثار، رعایت حقوق دیگران، صمیمیت و مهربانی، مشارکت و تشریک مساعی نیاز دارد.
* مهارت رقابت مثبت و سازنده: احساس رقابت در همه موجودات زنده وجود دارد. رقابت غریزهای برای اثبات وجود است و میتواند هم نتایج خوب و هم نتایج بد به بار آورد؛ البته تا جایی که به خودنمایی و خودبینی مبدل نشود، مثبت و خوب است. به طور کلی، رقابت عامل مهم در نظامهای آموزشی است، زیرا هر نظام آموزشی مایل است بهترینها را گزینش کند و امتیازاتی را برای آنها قائل شود.
همین تمایل و همین الزام به گزینش، رقابت را برای گرفتن امتیاز بیشتر شدیدتر میکند. گاهی هم وجود شرایطی مثل ظرفیت کم و تقاضای زیاد، رقابت را الزامآور میکند. نوع شدت یافته رقابت وقتی است که با زیادهخواهی، رعایت نکردن حقوق دیگران و پرخاشگری همراه شود. صاحبنظران تعلیم و تربیت درباره ترغیب یا تکذیب رقابت در مدارس توافق ندارند. بعضی معتقدند که رقابت ضد همکاری گروهی، تعاون، وحدت، یکدلی و یکرنگی و مشارکت و تشریک مساعی است.
اما گروه موافق معتقدند که رقابت بخشی از فرهنگ است و از آنجا که انتقال فرهنگ یکی از وظایف آموزش و پرورش است، بنابراین رقابت هم که جزئی از فرهنگ است، باید مورد توجه قرار بگیرد.