رکسانا خوشابی؛ کارشناس ارشد مشاوره
چند روز پیش فیلم مصاحبهای با جوانان را دیدم که در آن از آن جوانان در باره معیارهای انتخاب دوست سوال میشد. به نظر شما عمده معیارها چه بودند؟
خیلی متاسف شدم که بیشترین معیارها، به وضعیت مالی و اقتصادی خوب، به امکان استفاده یا سوءاستفاده افراد از همدیگر (که البته آن را بدین صورت مطرح نمی کردند و به نوعی در لابه لای کلمات آنها مستتر بود) و به مدل اتومبیل و مارک لباس ها مربوط میشد!
از خودم پرسیدم چه اتفاقی افتاد که معیارهای انتخاب دوست، از زمانی که من نوجوان بودم تا به امروز، تا به این حد تغییر و تحول پیدا کرده است؟
در آن زمان، معیارها تا حد زیادی متفاوت بودند. سادگی، صداقت و بیریایی، محبت واقعی و مشابه اینها در دوستیها حرف اول را میزدند.
گرچه در زمان حاضر نیز هنوز افرادی هستند که در دوستی، همین معیارها را جستجو میکنند اما متاسفانه اغلب دوستیها برای والدین جوانان و نوجوانان و حتی کودکان، نگران کننده است و گله و شکایتهای والدین، از دوستان فرزندانشان، تمامی ندارد.
بسیاری از آنها با فرزندان نوجوان و حتی جوان خود بر سر انتخاب دوست یا معاشرت با دوستان ناباب یا نامناسب بگومگو دارند.
از طرفی نوجوانها هم در بسیاری موارد، به همین چیزها کشش دارند، به لباسهای غیرعادی، مدهای جدید و عجیب، دوستان آزاد و رها که هر کاری دلشان میخواهد انجام میدهند و خلاصه کشش آنها به سمت چیزهایی است که در زندگی خود ندارند یا از آنها منع شده و نسبت به آنها کنجکاوند و آنها را نشانههایی از بزرگ شدن، پیشرفت، آزادی و مستقل بودن میدانند و در عین حال در مورد آن چیزها آگاهی و اطلاعات صحیحی نداشته و آموزشی دریافت نکردهاند.
ارتباط والدین با فرزندان
میتوانیم بگوییم که در اصل بیشتر کشمکشهای والدین با دوستان و رفت و آمدهای فرزندان، از اینجا ناشی میشود که ارتباط خوب و مناسبی بین والدین و فرزندان وجود ندارد و بدبختانه به جای اعتماد و امنیت، بیاعتمادی بین آنها حاکم است و والدین از ابتدا، به جای روشهای عقلانی و صمیمانه از روشهای زورمدارانه با فرزندانشان استفاده کرده، یا آنها را زیاده از حد خودخواه و لوس بار آوردهاند.
نحوه انتخاب دوست
بدبختانه اغلب ما به عنوان والدین، نه تنها آموزش صحیحی در انتخاب دوست، به فرزندان خود نمیدهیم و معلوم نیست طبق کدام قانون ناگفتهای انتظار داریم فرزندمان وقتی به سنین نوجوانی و جوانی رسید، در انتخاب دوست، موفق عمل کند، بلکه خود ما هم آموزش صحیحی برای انتخاب دوست دریافت نکردهایم.
نکته دیگر هم این است که اصولاً آموزش دوستیابی باید از سن پایین شروع شود نه سنین نوجوانی. اگر کمی دقت کنیم متوجه میشویم کودکان دبستانی نیز به سمت همکلاسیهای خود جذب میشوند.
و گرچه نمیتوان اسم این جذب شدن را از همان ابتدا دوستی نامید اما خود این جذب شدن منجر به همنشینی و مصاحبت، و سپس یادگیری از گروه و فرد همسال شده و تأثیر خود را برجای خواهد گذاشت.
دوستی بیشتر کودکان دبستانی اتفاقی است، یعنی در روزهای اول، هر کس که روی نیمکت مجاور نشسته باشد کاندید دوستی آنها میشود و رد و بدل کردن یک پاک کن یا مدادتراش این رابطه را عمیقتر میکند.
در سالهای بعدی در دبستان، کودک ممکن است جذب کودک زرنگتر، باهوشتر، قویتر یا مهربانتر کلاس بشود و او را برای دوستی انتخاب کند. برخی از کودکان هم دوستانی را که از نظر رتبه درسی به آنها شباهت دارند انتخاب میکنند.
یعنی در انتخاب دوست به شباهتها توجه میکنند. در هر صورت، کودک نیازمند آموزش است. متأسفانه ما همین حداقل را هم به کودکان خود (که نوجوانان چند سال بعدند) آموزش نمیدهیم و او را بدون آموزشی درست و عاقلانه، در بین انواع گرگ ها و بره ها رها میکنیم، اما به محض این که دیدیم فرزندمان دارد طعمه دوستان ناباب میشود وارد میدان شده و یا میخواهیم صرفاً با پرخاش و اعتراض، او را نجات دهیم یا خود، وضعیت نابسامان دوستیهای او را بپذیریم و به اصطلاح کوتاه بیاییم.
در عین حال همه ما میدانیم که بسیاری از اعتیادها، کارهای ناباب و بزهکاریها و خلاف های اجتماعی با پیشنهاد یا مساعدت یک یا چند دوست آغاز میشود!
آموزش ساده انتخاب دوست به کودکان
سعی کنید از همان کلاس اول دبستان به کودکانتان یاد بدهید که با چه کودکانی دوستی کنند و از دوستی با چه کودکانی بپرهیزند.
از همان ابتدا بدون این که سختگیری کنید به کودکان خود بگویید با این همکلاسیها دوست نشوید:
همکلاسیهایی که هرگز حاضر نیستند به دیگران کمک کنند و وسایل خود را به آنها قرض بدهند.
همکلاسیهایی که قلدری میکنند، زور میگویند و نظر خود را به دیگران تحمیل میکنند.
همکلاسیهایی که خودخواهند و زیاد پز میدهند یا لاف میزنند.
همکلاسیهایی که حرفهای بیادبانه میزنند، تف میکنند یا کارهای زشت انجام میدهند یا فحش میدهند یا دروغ میگویند.
همکلاسیهایی که با اکثر بچهها دعوا و مشاجره راه میاندازند.
همکلاسیهایی که حواس دیگران را سر کلاس پرت میکنند و نمیگذارند دیگران درس را یاد بگیرند.
همکلاسیهایی که بچههای دیگر را آزار میدهند، کتک میزنند و مدام اذیت میکنند.
همکلاسیهایی که به حرف معلم، ناظم و اولیای مدرسه گوش نمیکنند.
همکلاسیهایی که مدام دروغ میگویند.
همکلاسیهایی که زیاد راجع به وسایل، اسباب بازیها، خوراکی ها و ... صحبت میکنند یا پز میدهند.
همکلاسیهایی که ...
همچنین به کودکان خود یاد دهید که با چنین کودکانی میتوانند دوست شوند:
کودکان مؤدب و راستگو و خوش رفتار و مهربان
کودکانی که در مواقع لازم به حرف آنها گوش داده و به آنها کمک میکنند.
کودکانی که قوانین مدرسه یا بازی را مراعات میکنند.
کودکانی که اهل مطالعه کتاب داستان هستند.
کودکانی که آنها را به کارهای بد تشویق نمیکنند.
کودکانی که زورگو و قلدر نیستند و در عین حال زیاده از حد ساکت و غیراجتماعی هم نیستند.
کودکانی که کارهای زشت نمیکنند، پرخاش نمیکنند و دیگران را آزار نمیدهند.
توجه داشته باشید که هر یک از شما با توجه به شرایط زندگی و خواستههای خانوادگی خود میتوانید موارد فوق را تکمیل کنید و برای فرزندتان در هر مورد، مثالی ملموس و عینی بزنید.
برای مثال بگویید محمد، همکلاسی راستگو، مؤدب و خوشرفتاری است. با کسی دوست بشو که مثل محمد باشد.
یا مریم، دختر لوس و زورگویی است، با کسی دوست شو که مثل مریم نباشد، چون ذهن کودک در این سنین، برای یادگیری نیاز به مثالهای عینی دارد.