Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 05:22

25
شهریور
رفتار‌های ویرانگر والــدیــن!

رفتار‌های ویرانگر والــدیــن!

زمانی که صحبت از تربیت فرزند و رفتار با او می‌شود، والدین دچار ابهام و سردرگمی می‌شوند. رفتار با فرزند پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که اگر مطالب ظریف آن را ندانید به راحتی آسیب‌های جدی‌ای به او وارد می‌کنید که اثرات آن در آینده آشکار می‌شوند.

د‌كتر پروانه صفایی مقد‌م - روانشناسی بالینی

 

تحریریه زندگی آنلاین : زمانی که صحبت از تربیت فرزند و رفتار با او می‌شود، والدین دچار ابهام و سردرگمی می‌شوند. رفتار با فرزند پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که اگر مطالب ظریف آن را ندانید به راحتی آسیب‌های جدی‌ای به او وارد می‌کنید که اثرات آن در آینده آشکار می‌شوند.

 

چند رفتار اشتباه که به ذهن و روان فرزندان شما آسیب می‌رساند

فرزند خود را دائما کنترل نکنید

به جای کنترل کردن و محدود کردن او، مراقبت از او و جهت‌دهی به وی را یاد بدهید. کنترل کردن از آن جایی که آزادی افراد را سلب می‌کند، به سیستم روانی و ذهنی آسیب می‌رساند. به جای اینکه به او دائما امر و نهی کنید و توقع داشته باشید که مانند بردگان از شما اطاعت کند، آگاهی و مهارت خود را در متقاعد سازی سالم بالا ببرید. کنترل کردن هرگز با مراقبت یکی نیست. در مراقبت رفاقت، همدلی، آگاهی‌رسانی و همراهی وجود دارد، اما در کنترل کردن، تحکم و زور گویی.

شاید بعضی از شما بگویید که «من باید بدانم که بچه‌ام کجا می‌رود. با کی می‌رود. چه کار می‌کند و ...»، پاسخ ما به شما این است که بله، باید بدانید، اما تنها راه دانستن آن کنترل کردن «نیست». شما می‌توانید با نزدیک شدن به فرزندتان از راه‌های سالم و مراقبت از وی کاری کنید که خود او به شما اطلاع‌رسانی کند. فرزندی که از محدود شدن بترسد، قطعا دست به پنهان‌کاری می‌زند.

 بیشتربخوانید:

علائم و پیشگیری افسردگی کودک

 

فرزند خود را با دیگران مقایسه نکنید

فرزند شما شخصیت منحصربه‌فرد خود را دارد و مثل هیچ‌کسی نیست و قرار هم نیست که مثل دیگران باشد. اگر او را نمی‌فهمید و به نظرتان غیر عادی است، پس تلاش کنید که بیشتر با او آشنا شوید، شخصیت او را بشناسید و به عنوان یک تکه منحصربه‌فرد در هستی او را بپذیرید. گمان نکنید که با مقایسه کردن کاری می‌کنید که او به ایده‌آل شما نزدیک شود و موفق شود. شما با مقایسه کردن فقط حرمت نفس او را از بین می‌برید.

 

فرزندان خود را مسئول حمایت از خود در دعوا‌های زناشویی نکنید

فرزند شما فقط فرزند شما است، نه پدر یا مادر شما و نه پلیس یا قاضی. او هیچ مسئولیتی در قبال شما برای به دوش کشیدن بار سنگین زندگی زناشویی‌تان ندارد. وقتی می‌نشینید و با او درد دل می‌کنید یا او را مسئول به دوش کشیدن این بار سنگین می‌کنید، اطلاع داشته باشید که فقط دارید ذهن، روان و زندگی او را تباه می‌کنید. لطفا فرزندان خود را مسئول حمایت از خود ندانید.

 

کودکان خود را با بد رفتاری‌های خانواده، فامیل یا دوستان تنها نگذارید

 بسیاری از افراد در کودکی مورد تحقیر و تمسخر از جانب افراد فامیل یا دوستان قرار می‌گیرند و از آنجایی که پدر یا مادر در آن لحظه برای دفاع از آنها حضور ندارند یا آگاهی کافی در دفاع از فرزند خود را ندارند، عمیقا احساس بی‌پناهی کرده و حرمت‌نفس و عزت‌نفس آنها آسیب می‌بیند. لطفا فرزندان خود را تنها نگذارید و اجازه ندهید که با شوخی‌های زننده یا رفتار‌های ناسالم به کودک شما آسیب برسانند.

 

هشت رفتارى كه خنجر بر قلب فرزندان می‌زنند

گاهي فكر مي‌كنيم با رفتار و كلام غيرمحبت‌آميز بهترين كار را در قبال فرزندان انجام مي‌دهيم، اما نه تنها آنها را مي‌رنجانيم، بلكه به نوعي اعتماد به نفس و عزت‌نفس آنها را نيز در هم مي‌شكنيم. در اين ميان كلام و گفتار به مراتب بيش از عملكرد ما تاثيرگذار است. پس به موارد زير دقت كنيد تا ناخودآگاه فرزندان را درهم نشكنيد:

شيوه صدا زدن

پسر بد، احمق، ديوانه.

اينها همگي بسيار مضر هستند. بايد بدانيد والدين براي فرزندان به ويژه در دوران كودكي‌شان مانند الگوهاي مقدس هستند. پس اگر با اسامي نامناسب فرزندان را مورد خطاب قرار دهيد، آنها باور مي‌كنند كه به نوعي همان هستند كه شما مي‌گوييد.

گفتني است اسامي نامناسب به نوعي شخصيت فرزندان را مورد حمله قرار مي‌دهند. درست است كه براي مبارزه با نوعي از رفتارهاي او به كار برده مي‌شوند، اما هويت وي را در هم مي‌شكنند. وقتي به فرزندتان مي‌گوييد احمق يا بي‌استعداد، از جزئي‌ترين عواقب چنين كلماتي اين است كه او از شركت در بازي‌ها يا تفريحات و حتي ورزش‌هاي گروهي خودداري مي‌كند، زيرا احساس مي‌كند استحقاق بازي را به دليل فقدان استعداد ندارد. سعي مي‌كند از بودن در جمع بپرهيزد تا شايد ديگران پي به بي‌ارزشي او نبرند.

 بیشتر بخوانید:

پدران دختران‌ را از عشق و عاطفه لبریز کنند

 

 

عدم پذيرش

كاش هرگز متولد نشده بودي، هيچ كس تو را دوست ندارد و ... .

عدم پذيرش يعني شما از بودن با فرزندتان احساس ناراحتي مي‌كنيد و تمايل داريد او را تنها بگذاريد. در مورد كودكان وقتي كسي كه او را به اين دنيا آورده از بودنش ناراحت است، يعني واقعا دوست‌داشتني نيست و خودش هم ممكن است بخواهد از دنياي شما بيرون رود. از آنجا كه حس مي‌كند ديگران نيز او را نمي‌خواهند، نمي‌تواند به جاي ديگري برود و ممكن است آرزو كند كاش واقعا به دنيا نيامده بود. از عواقب اين احساس، انزوا و افسردگي و عدم لذت از زندگي است. فرزندان تمايل دارند بدون قيد و شرط توسط والدين مورد علاقه و محبت باشند. اين‌كه هيچ كس آنها را دوست نداشته باشد، اما والدين به آنها عشق بورزند، برايشان كافي است، ولي نقطه مقابل آن را نمي‌توانند تحمل كنند.

 

تو هيچ چيز نمی‌شوی، يك روزی شكست می‌خوری و ...

همه افراد گاهي در اوج هستند و گاهي نيستند. آنچه ما به عنوان والدين به فرزندان مي‌گوييم، موجب ايجاد يك باور ذهني در آنها مي‌شود. اين باور آنقدر مرور مي‌شود كه روزي به حقيقت مي‌پيوندد.

شايد برايتان عجيب باشد، اما در يك تحقيق مشخص شد بيش از 80 درصد از زندانيان جوان افرادي بوده‌اند كه مادر يا پدرشان در كودكي آنها را بي‌خاصيت، مايه‌ننگ و سرشكستگي خود ناميده بودند. در عوض بهتر است بگوييد رفتار بد آنها چه عواقبي دارد و مي‌تواند براي خودشان و ديگران موجب بروز مشكل و ناراحتي شود.

 

ايجاد احساس گناه

تو مرا پير كردي، من به خاطر تو اين زندگي جهنمي را تحمل مي‌كنم و ...

اينها همگي مواردي هستند كه موجب ايجاد حس گناه در فرزندان مي‌شوند. در بسياري از موارد طلاق، والدين به گونه‌اي رفتار مي‌كنند كه فرزندان حس مي‌كنند اگر وجود نداشتند، شايد كار والدين به جدايي نمي‌كشيد.

اينها احساس‌هاي خطرناكي هستند كه سرزنش و انتقاد مداوم از خود و سرخوردگي را در پي دارند، البته فرزندان بايد بياموزند كه بايد در قبال رفتارهاي‌شان، مسئوليت‌پذير باشند و عواقب بد يا خوب رفتارهاي‌شان را بپذيرند؛ اما اينكه مشكل اعضاي ديگر خانواده به دليل وجود يا رفتار آنها است، درست نيست.

پس بهتر است حتي در مواردي كه از دست رفتارهايش عصباني مي‌شويد، به او بگوييد كنترل خود را از دست داديد و از اين بابت متاسف هستيد يا اينكه امروز خيلي خسته‌ايد و سعي مي‌كنيد در موقعيت مناسب‌تري با او در مورد مسائل صحبت كنيد.

 

كمال‌گرايی

چرا تو هميشه دوم مي‌شوي؟ نمره 17 گرفتي؟ چرا نتوانستي 20 بگيري؟ و ...

اينكه مرتب درصدد باشيد فرزندتان را به جلو و به سوي اهداف خاص هُل دهيد تا به عقيده خودتان بهتر شود، كمكي به او نمي‌كند.

در مقابل، پيامي كه به او مي‌دهيد اين است كه «تو به اندازه كافي خوب نيستي و ما تو را قبول نداريم.» وقتي او فكر كند مورد پذيرش نيست، نمي‌تواند خودش را دوست داشته باشد و احساس كمبود مي‌كند. بدين ترتيب اعتماد به نفس او كاهش مي‌يابد و حتي نمي‌تواند از استعدادها و امكاناتي كه دارد، به اندازه كافي استفاده كند.

 

چرا نمی‌توانی مثل خواهرت باشی؟

وقتي من هم‌سن تو بودم، نمراتم بهتر از تو بود و ... .

در مقايسه شما به فرزندتان مي‌گوييد كه تو كمتر از ديگران هستي. به اين ترتيب او احساس خودكوچك‌بيني و تحقير مي‌كند. ممكن است اوايل يا در ظاهر به طور موقتي بيشتر تلاش كند تا رضايت شما را به دست بياورد؛ اما در واقع نسبت به ديگران، احساس بدبيني، نفرت و كينه پيدا مي‌كند.

در چنين مواردي مي‌توانيد به او بگوييد كه «سال گذشته عملكرد بهتري داشتي» و اين بدان معني است كه هنوز هم مي‌تواني بهتر از اين عمل كني.

 بیشتربخوانید:

بوسیدن کودکان چه مزایایی دارد؟

 

 

 

سرزنش و تحقير

من به اينكه تو عقل داري، شك مي‌كنم. بايد از خودت خجالت بكشي، خدا لعنتت كند و ...

در مقابله با چنين گفتاري معمولا فرزندان سعي مي‌كنند حالت دفاعي به خود بگيرند؛ اما در واقع از درون مي‌شكنند. شما با اين كار موجب تخليه منفي قدرت، توان و انرژي روحي و جسمي آنها مي‌شويد. او تصور مي‌كند كه توان انجام هيچ كاري را به طور صحيح ندارد و در بسياري از موارد نيز واقعا همين‌طور مي‌شود و كم‌كم از نظر فكري و روحي ضعيف مي‌شود و حتي نمي‌تواند با هم‌سن و سالان خود به خوبي ارتباط برقرار كند.

 

تهديد كردن

اگر حرفم را گوش ندهي، همين جا رهايت مي‌كنم و مي‌روم. اگر دوباره اين كار را بكني، تو را از خانه بيرون مي‌اندازم و ...

در واقع تهديد به معني بزرگ جلوه دادن ناراحتي شما از موضوعي است. شما نخستين تاثيري كه بر فرزندتان مي‌گذاريد، ترور شخصيت او است. وقتي احساس تهديد كند؛ يعني از آينده مي‌ترسد و ترس بزرگ‌ترين مانع در راه شكوفايي استعداد و شخصيت او است. او آسيب‌پذير خواهد شد و به قدري ضعيف مي‌شود كه از هر چيز و هر كسي مي‌ترسد و با هر مشكلي به گريه مي‌افتد.

وقتي احساس كند شما كه به عنوان والدين مورد اعتمادترين افراد زندگي‌اش هستيد، مي‌خواهيد او را رها كنيد يا به او صدمه بزنيد، چگونه خواهد توانست به خودش و ديگران اعتماد كند و در آينده از زندگي با روابط سالم لذت ببرد؟

به همين دليل در چنين مواقعي كه به شدت از دست او عصباني مي‌شويد، به جاي اين تهديدها به او بگوييد بهتر است به اتاقش برود و چند دقيقه‌اي در تنهايي با خود به كارهايش فكر كند. مطمئن باشيد با رعايت موارد بالا بهتر نتيجه مي‌گيريد و هم احساس احترام و صميميت بيشتري در خانواده و ميان شما و فرزندان‌تان ايجاد مي‌شود و هم اينكه رفتارهاي فرزندان از حالت لجبازي و فرسايشي خارج مي‌شود و انعطاف بيشتري از خود نشان مي‌دهند.                                         

 

 کنترل‌گری والدین

شاید بخواهید بدانید که والدین کنترل‌کننده چه ویِژگی‌هایی دارند و اینکه آیا شما نیز خود یک والد کنترل‌گر هستید یا خیر. اگر ویژگی‌های زیر را دارید، به عنوان والدین کنترل‌گر حتما به مشاوره رفته و رفتارهای خود را جهت بهبود ارتباط‌تان با فرزندتان ارتقا دهید.

 برای فرزند هیچ حریم خصوصی در نظر نمی‌گیرند.

 از تمام وسایل، خواسته‌ها، دروس، وضعیت اتاق، کمدها و تمام رخت و لباس و لوازم شخصی فرزند باید آگاه باشند.

 در برخی موارد فرزند اجازه اینکه بخواهد تنها در خانه بماند، ندارد.

 به موزیک مورد علاقه فرزند، به نحوه لباس پوشیدن، به طرز راه رفتن، نحوه رفتار او با دیگران، به حضور یا شرکت نکردن در مراسم و مهمانی‌ها و سایر رفتارهای فرزند در شرایط مختلف حساس بودن و بند کردن!

  به رفت و آمدهای فرزندان، اینکه کجا، چه زمانی و با چه کسی بیرون می‌روند و دوست‌های فرزند آنها دقیقا چه کسانی هستند باید آگاه باشند و فرزند به هیچ عنوان به جاهایی که پدر یا مادر آنجا را تایید نمی‌کند، نباید برود.

  رانندگی، پیاده‌روی، گشت و گذار، مسافرت و پیک‌نیک‌های خارج از شهر اصلا نباید از نظر پدر و مادر پرریسک باشد. اگر باشد قطعا این‌گونه برنامه‌ها کنسل می‌شود، حتی اگر دوست فرزند که قرار است همراه او باشد نیز امین‌ترین فرد والدین باشد!

 انتخاب رشته درسی، انتخاب رشته ورزشی یا هنری، انتخاب کلاس‌های تقویتی یا مهارتی همگی باید طبق علاقه و مصلحت والدین انتخاب شود.

 در سن‌های بالاتر فرزند، رفتارهای اجتماعی، معاشرت‌ها و رفت و آمدهای اجتماعی، انتخاب دوست، انتخاب محل کار و انتخاب شرایط محل کار باید طبق نظر والدین باشد. مثلا ممکن است فرد در سن جوانی بخواهد در جایی استخدام شود که ماهی یک بار باید به شهرهای دیگر سفر کند. والدین کنترل‌گر قطعا در این شرایط بیکار نمی‌نشینند و نمی‌گذارند که فرزندشان در این مکان استخدام شود. حتی اگر حقوق و مزایای عالی داشته باشد!

 و درنهایت در انتخاب همسر، در اینکه آیا فرزند دوست دارد ازدواج کند یا خیر، اینکه در چه سنی مجاز است به ازدواج فکر کند و آیا این اجازه را دارد که در خصوص نظرش درباره زمان ازدواج یا معیارش صحبت کند یا خیر باید آنها تعیین تکلیف کنند. اینکه اگر فرزند فردی را به عنوان همسر بپسندد که خانواده‌اش او را نمی‌پسندند، آن وقت تکلیف چیست!

والدین کنترل‌گر معمولا خودشیفته یا کمالگرا هستند

وقتی فرزندان با پدر یا مادر کنترل‌گر، برای مشاوره به من مراجعه می‌کنند، پس از روانکاوی آنها و بررسی شرایط خانواده، معمولا متوجه می‌شوم که این پدر یا مادر خودشان از اختلالاتی چون خودشیفتگی، وابستگی، ترس از دست دادن، ترس طرد شدگی، کمال‌گرایی و یا سایر اختلالات روانی یا خلقی رنج می‌برند و درگیر آنها هستند. متاسفانه این والدین نه مشکل خود را می‌پذیرند و نه برای درمان اقدام می‌کنند و تنها بلدند که مشکلات یا خلاهای خود را سر فرزند خود پیاده کنند. مثلا ممکن است به دلیل وابستگی شدید یا ترس از دست دادن فرزند خود دائم بخواهند او را محافظت کنند.

 

عواقب کنترل‌گری پدر و مادر

پدر و مادر کنترل‌کننده، شاید بسیار از اینکه فرزندی حرف‌گوش‌کن، مودب و ساکت دارند که جز حرف گوش دادن کار دیگری نمی‌کند، راضی باشند، اما در اصل آنها نمی‌دانند چه آسیب بزرگی به شخصیت و آینده آن فرزند وارد می‌کنند. فرزندی که تحت کنترل و بکن نکن بزرگ می‌شود و همیشه برایش از قبل روال زندگی و تصمیم‌هایش گرفته شده، دیگر باور می‌کند که هیچ حقی در زندگی ندارد و فقط باید در پی گرفتن رضایت از پدر و مادر خود باشد. این شاید تا چندین سال هم جزء اخلاقیات آن فرزند بماند و همچنان پدر و مادر راضی از نحوه تربیت‌شان به دیگران فخر بفروشند که ما در تربیت فرزندان‌مان عالی عمل کردیم، اما کافی است که آن فرزند در هم‌نشینی دوست یا هم‌کلاسی یا فردی قرار بگیرد که در یک خانواده آگاه رشد یافته و این هم‌نشینی باعث می‌شود که کم‌کم آن فرزند متوجه شود که خودش هم زندگی دارد و خودش حق زندگی کردن و انتخاب دارد. کافی است یک بار عمیقا به این فکر کند که تکلیف نیازها و خواسته‌های خودم از زندگی چیست و آیا من به دنیا آمده‌ام که نیازهای پدر و مادرم را برطرف کنم؟

این شرایط را در بسیاری از مراجعین می‌بینیم که مستاصل از شرایط خانواده جهت مشاوره مراجعه می‌کنند و می‌دانند که حق زندگی از آنها گرفته شده و اگر اطاعت نکنند زندگی برایشان بسیار سخت خواهد  گذشت. در چنین شرایطی ویژگی‌های زیر را مشاهده می‌کنیم:

 فرزند احساس دشمنی با پدر و مادر خود می‌کند و هر آنچه آنها بگویند برعکس آن را رفتار می‌کند، یعنی کاری که آنها می‌گویند خوب است را انجام نمی‌دهد و کاری که آنها می‌گویند اشتباه است و خودش هم می‌داند که اشتباه است را انجام می‌دهد.

 دیگر نه دلسوز آنها است و نه دلسوز بقیه. والدین کنترل‌گر به شدت روی عواطف و احساسات فرزند خود تاثیر می‌گذارند و می‌توانند شخصیت او را زیر و رو کنند.

  از پدر و مادر خود کینه دارد و این حس کینه، مدام او را به تقلا می‌اندازد که بخواهد خود را ثابت کند و کارهای نکرده را حتما انجام دهد، حتی اگر به قیمت آسیب خوردن از آن باشد، به عنوان مثال، اگر با کسی که والدینش او را تایید نمی‌کردند تا به حال رفت و آمد نمی‌کرد، بعد از اینکه تصمیم می‌گیرد با خانواده‌اش شروع به جنگ کند، با همان فرد رفت و آمد می‌کند، حتی اگر بداند و اطمینان داشته باشد که از او قطعا آسیب خواهد دید.

 انتخاب‌های اشتباه را در هر زمینه‌ای به خیر و صلاح پدر و مادر تشخیص می‌دهد و رفتارهایی که می‌داند در شان او نیست را نیز دریغ نمی‌کند تنها برای اینکه ثابت کند دیگر اختیارش دست خودش است.

 انگیزه برای خودکشی، فرار، اعتیاد، خلاف، روابط نامشروع و پرخطر و ... در این فرزندان به شدت مشاهده می‌شود و متاسفانه این انتخاب‌ها بدون آگاهی نیست، یعنی فرد کاملا به عواقب آن آگاه است، اما برای ابراز مخالفت خود تمایل به این کارها دارد.

  دروغگویی، بی‌محبتی، عدم تعهد، عدم احترام و عدم توجه به دیگران در اولویت این فرزندان قرار می‌گیرد.

 افسردگی، پرخاشگری، مخالفت‌های پی در پی، اعتراض و ایراد گرفتن از هر مسئله‌ای در این فرزندان به وجود می‌آید و انگار که با این رفتارها به آرامش می‌رسند.

اگر جزء این والدین هستید، حتما برای جلوگیری از آسیب‌های روحی و روانی فرزندان‌تان با مطالعه یا کمک گرفتن از مشاور، برای رفع این ویژگی‌های رفتاری خود اقدام کنید و اگر جزء فرزندان این والدین هستید حتما برای داشتن بهترین رفتار و انجام بهترین و درست‌ترین اقدام‌ها، از مشاور کمک بگیرید.

 

 

برچسب ها: والدین، روانشناسی کودکان، تربیت تعداد بازديد: 502 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز