ملیکهالسادات عقیلی؛ کارشناس ارشد روانشناسی بالینی
رابطه عاطفی میان مادر و نوزاد به روابط اجتماعی کودک در آینده شکل داده و نحوه برخورد مادر با کودک در چگونگی اجتماعی شدن فرزند تاثیر بسزا دارد، در واقع دلبستگی بین مادر و کودک نقش زیربنایی برای سالهای آینده کودک دارد. این پیوند در رشد سالم کودک نقش بسیار مهم و اساسی دارد.
دلبستگی عبارت است از پیوند عاطفی عمیقی که با افراد خاص در زندگی خود برقرار میکنیم، طوری که با تعامل با آنها، حس شادی و شعف و نشاط کرده و هنگام ترس و استرس و سختی از اینکه آنها را در کنار خود داریم، احساس ارامش کنیم.
انسانها در هر سنی که باشند شادترین زمان زندگیشان هنگامی است که مطمئن هستند که کسی را در کنار خود دارند که میتوانند به او تکیه کنند و هنگام سختی و مشکلات از او کمک بگیرند.
عشق مادری در دورهی نوزادی و کودکی برای سلامت روانی همانند ویتامینها و پروتئینها برای سلامت جسمانی ضروری است.
داشتن رابطه گرم، صمیمی و مداوم بین مادر و کودک امری حیاتی است. دلبستگی باعث نزدیک نگاه داشتن فرزند به مادر میشود به این ترتیب احتمال بقای کودک را افزایش میدهد.
موضوع اصلی نظریه دلبستگی این است که مادرانی که نیازهای کودکانشان را برآورده میکنند، نوعی حس امنیت در آنها به وجود میآورند.
دلبستگی موجب کاهش اضطراب میشود. کودک میداند که پرستارش قابل اتکا است و این امر، پایه مطمئنی برای او به وجود میآورد تا به کشف جهان بپردازد.
پایگاه ایمن، کودک را قادر به دل کندن از دلبستهها و کاوش در محیط میسازد و کودک میتواند با دلگرمی و اطمینان پیش رود.
اینکه کودک مادر خود را میجوید و به او میچسبد، موید وجود دلبستگی میان آنها است. کودک حدود 6 ماهگی شروع به دلبستگی میکند و پس از آن ترس از غریبهها را نشان میدهد، اگر دلبستگی در 2 تا 3 سال اول زندگی رخ ندهد، بعد از آن احتمالا خیلی دیر و با دشواری شکل میگیرد.
نوزاد از ابتدای تولد رفتارهای خاصی دارد که برانگیزاننده هستند و موجب تعامل بین مادر و نوزاد میشود. این رفتارها، رفتارهای دلبستگی نامیده میشود.
در هفتههای اول زندگی نوزاد تقریبا به طور کامل به مادر وابسته است؛ اما هنوز به مادر دلبسته نشده است. ایجاد دلبستگی تقریبا از 6 ماهگی شروع میشود. این وابستگی، کم و بیش با رشد کودک کاهش پیدا میکند.
در واقع به نقش دلبستگی برای ترغیب احساس ایمنی و امنیت کودک تاکید شده. دلبستگی موجب مستقل شدن کودک میگردد و بدینصورت وابستگی با دلبستگی تفاوت دارد.
رفتار وابستگی منشا زیستی دارد و اساس پیوندهای عاطفی درازمدت را تشکیل میدهد.
پیوند عاطفی نوزاد با مادر مبنای تمامی روابط آینده او است. زمانی که مادر گرسنگی بچه را رفع میکند، بچهها یاد میگیرند نوازشهای نرم، لبخندهای گرم و کلمههای تسلیبخش او را ترجیح دهند.
گرچه تغذیه، زمینهساز مهمی برای رابطه نزدیک است، اما دلبستگی فقط به ارضای گرسنگی وابسته نیست.
در واقع قصد اصلی و اولیه نظریهپردازان دلبستگی این بود که علت ایجاد نوعی رابطه امن و کسب امنیت روانی نوزاد است که بین مادر و فرزند چنین رابطه گرم و سرشار از صمیمیت ایجاد میشود.
ویژگیهای دلبستگی
پناهگاه امن: هنگامیکه کودک احساس خطر میکند یا میترسد، میتواند نزد مادر، پرستار یا مراقبش بازگردد و احساس آرامش کند.
پایه مطمئن: مادر، پرستار یا مراقب پایه مطمئن و قابل اتکایی برای کودک به وجود میآورد تا به کشف جهان بپردازد.
حفظ نزدیکی: کودک سعی میکند که نزدیک مادر، مراقب یا پرستارش بماند و این امر به او احساس امنیت میبخشد.
اندوه جدایی: هنگامی که کودک از پرستار مادر یا مادرش جدا گردد، ناراحت و اندوهگین میشود.
تفاوت پیوند مادر و کودک و دلبستگی
پیوند را گاهی مترادف با دلبستگی میدانند این در حالی است که این 2 پدیده با یکدیگر متفاوتند. نظریه دلبستگی بر این باور است که این 2 پدیده با یکدیگر متفاوتند.
نظریه دلبستگی بر این باور است که دلبستگی، پیوندی جهان-شمول است و در تمام انسانها وجود دارد. بدین معنی که انسانها تحت تاثیر پیوندهای دلبستگیشان هستند.
پیوند به احساس مادر درباره نوزادش مربوط است و با دلبستگی فرق دارد. مادر به طور طبیعی نوزاد را منبع احساس امنیت تلقی نمیکند درحالی که در دلبستگی چنین است.
پژوهشها نشان دادهاند که پیوند مادر با نوزاد زمانی شکل میگیرد که تماس پوستی با سایر انواع تماس نظیر صوتی یا چشمی برقرار میشود.
برخی محققان به این نتیجه رسیدهاند که اگر مادر بلافاصله پس از تولد نوزادش تماس پوستی و بدنی با او داشته باشد، پیوند قویتری برقرار میکند و ممکن است مراقبتهایش را با توجه بیشتری انجام دهد.
یک شخص برای رشد سالم نیاز به پیوند عاطفی دارد، والدین حساس و احساس امنیت در کودک، پایهای برای سلامت روانی وی میباشند.
رابطه نوزاد و والد نمونه نخستین برای روابط عاشقانه بعدی در بزرگسالی است. سبکهای دلبستگی اولیه در دوران کودکی و از طریق رابطه کودک با اطرافیان و مادر شکل میگیرد.
برای کودکان این رابطه ابتدا با والدین برقرار میشود و در بزرگسالان با یک زوج برقرار میشود.
رابطه نا ایمن موجب بیاعتمادی مشکل در هماهنگی و حساس بودن و نارضایتی هیجانی در روابط عاشقانه بزرگسالی میشود.
انواع دلبستگی
موقعیتی را تصور کنید که فرزندتان را به طور موقت برای یک ساعت جدا کنیم. در این بین سه حالت دلبستگی ایجاد میشود.
نوع اول حالتی است که کودک پس از رفتن مادر کمی ناراحت میشود و پس از بازگشت مادر به طرف او میرود و زود آرام میشود.
حالت دوم کودکانی که از رفتن مادر شکایت نمیکنند و به هنگام بازگشت او با رضایت به بازی خود ادامه میدهند و حالت آخر کودکانی را تصور کنید که در غیاب مادرشان به شدت مضطرب میشوند و پس از بازگشت مادرشان یا به شدت به او میچسبند و یا او را از خود میرانند و دور میکنند.
در تلاش برای توجیه تفاوتهای کودکان در زمینه دلبستگی چهار دلبستگی در کودکان تعریف کردند
1) دلبستگی ایمن
2) دلبستگی دوریجو (اجتنابی)
3) دلبستگی مقاوم
4) دلبستگی آشفته- سردرگم
کودکان ایمن به دسترسپذیری مادر بیشتر اعتماد دارند و بیش از کودکان ناایمن از وی به عنوان پایگاه امن استفاده میکنند.
هنگام بازگشت مادر پس از جدایی کوتاه مدت، کودکان ایمن با وی به سهولت تماس و تعامل برقرار میکنند.
کودکان اجتنابگر با گسستن و اجتناب ورزیدن واکنش نشان میدهند و کودکان اضطرابی دوسوگرا با افزایش تردید و دوسوگرایی بین دلبستگی و عصبانیت واکنش نشان میدهند.
در بعضی از شیرخواران در هیچ یک از گروهها قابل جایگزینی نیستند، در پژوهشهای جدیدتر طبقه دیگری تحت عنوان آشفته مشخص شده است.
شیرخوارگان آشفته اصولا رفتار اجتنابی همراه با گیجی نشان میدهند، یا پس از آرام شدن ناگهان گریه سر میدهند. بعضی از آنها گمگشته، فاقد احساس یا افسرده به نظر میرسند.
دلبستگی ایمن
این کودکان از والد خود به عنوان پایگاهی امن برای کاویدن محیط استفاده میکنند. زمانی که آنها تنها میمانند ممکن است گریه بکنند یا نکنند، اما اگر گریه کنند به علت غیبت والد است.
زیرا او را به فرد غریبه ترجیح میدهند. هنگامی که والد او بر میگردد، فعالانه تماس با او را میجویند و گریه او فورا کاهش مییابد.
دلبستگی دوریجو (اجتنابی)
این کودکان هنگام حضور والد نسبت به او بیاعتنا هستند. زمانی که والد آنها را ترک میکند، معمولا ناراحت نمیشوند، و به فرد غریبه که خیلی شبیه والد خود است واکنش نشان میدهند.
هنگام پیوند مجدد، آنها از والد دوری میجویند یا در این زمینه کند هستند و زمانی که والد آنها را بغل میکنند معمولا به او نمیچسبند.
دلبستگی مقاوم
کودکان قبل از جدایی، نزدیکی به والد را میمانند و اغلب به کاویدن محیط میپردازند، زمانی که والد آنها بر میگردد خشم و رفتار خصمانه و گاهی کتک زدن از خود نشان میدهند و نمیتوان به راحتی آنها را آرام کرد.
دلبستگی آشفته- سردرگم
این الگو بیشترین ناامنی را نشان میدهد، این کودکان هنگام پیوند مجدد، انواع رفتارهای سردرگم و متضاد را نشان میدهند.