دکتر پروانه صفایی مقدم؛ روانشناس بالینی
درباره نقش ماه مبارک رمضان و فواید روزهداری کودکان و نوجوانان باید گفت: ماه رمضان تاثیر بسزایی در رشد روحی و روانی کودکان و نوجوانان خواهد داشت و در کنترل بسیاری از آسیبهای اجتماعی نظیر بزهکاری و ...، دوری از افسردگی و آرامش روحی تاثیر گذار خواهد بود.
والدین نیز باید با بهرهگیری از ظرفیتهای این ماه الهی و استفاده صحیح از این فرصت بچهها را به نحو مناسب تربیت و آموزش دهند.
فرزندان ما گرچه به سن تکلیف و روزه داری نرسیده باشند اما برخی آموزهها برای همیشه در اذهانشان حک خواهد شد و باقی خواهد ماند.
اثرات مثبت روزهداری بر سلامت روان
به طور کلی نگاه روانپزشکی به انسان نگاهی چهار بعدی است و معتقد است که نبود تعادل در هر کدام از این ابعاد میتواند سبب ایجاد بیماری شود بنابراین در درمان بیماریها از این چند جنبه کمک گرفته میشود.
عبادت و برقراری ارتباط با قدرت لایزال و بیمنتهای هستی به افراد آرامش خاصی از نظر روحی و روانی میدهد و صبر و شکیبایی بیشتری در مقابل دشواریها و مشکلات زندگی میدهد.
یکی از این عبادتها روزهداری است؛ از آنجایی که روزه آداب و فرایض دینی خاصی دارد، روزهدار را از جنبه معنوی به خداوند و قدرت لایزال الهی متصل میکند و تقویت این برقراری ارتباط و اینکه هر اتفاق و مساله که در زندگی رخ دهد، به خواست و اراده الهی است و اینکه قدرت و حامی مهربانی هست که در مواجهه با این مسایل یاریرسان باشد، به افراد آرامش میدهد.
افراد روزه داری؛ با کاهش اختلالات روانی و استرسهای افرادی که به معنویت توجه بیشتری دارند، نسبت به سایر افراد کمتر در معرض اختلالات روانی قرار میگیرند.
اینکه روزهدار احساس وصل شدن به یک قدرت لایزال دارد و همین مساله استرس کلی او را کاهش میدهد. در این افراد با کاهش سطح کلی استرس، اضطراب نیز کاهش مییابد و از آنجایی که ریشه بسیاری از اختلالات روانی و بیماریهای اضطرابی، استرس است، در صورتی که فرد روزهدار دچار بیماریهای اضطرابی باشد، اضطراب منتشر داشته باشد، یا دچار وسواس باشد (وسواس همراه با اضطراب است)، با کاهش سطح استرس در اثر روزهداری، شدت بیماری نیز کاهش مییابد.
به طور کلی توجه بیشتر به بعد معنوی روزه، تمرینی میشود برای افراد برای دوری از عواملی که آنها را به سمت آسیبهای روانی از جمله خودکشی میکشاند.
درمان افسردگی و پوچی با یاد خدا
امروزه با توجه به مشکلات جوامع صنعتی و روزمرگیها، انسانها به صورت چشمگیری گرفتار احساس پوچی شدهاند، که البته این بیهدفی و احساس پوچی کاملاً با آموزههای توحیدی بیگانه است.
در تفکر دینی با وجود خدای قادر مطلق و خیرخواه اعلی، خداوندی که هیچیک از مخلوقاتش را بیهدف و پوچ خلق نکرده مباحثی مثل پوچی و از خود بیگانگی، بیمعنا است. پس این نوع احساس، مربوط به تفکر غلط انسان است، نه خداوند متعال.
راه رهایی از این احساسات ویرانگر تنها و تنها متمسک شدن به آموزههای توحیدی است؛ اگر كسی به خداوند قادر حكیم، معتقد باشد و باور داشته باشد که او این جهان و از جمله انسان را هدفدار آفریده که این هدف یا رسیدن به خوشبختی جاویدان، یا رسیدن به بهشت، یا دستیابی به شناخت واقعی است و بداند كه خلقت جهان هستی و انسان، سرسری نیست، در این صورت، همه چیز در زندگی معنادار میشود، ولو اینکه سختیها و مشكلات و مصیبتها، باشد.
اگر این اعتقاد توحیدی عمیق و ریشهدار باشد، سوالات اساسی انسان، مانند از كجا آمدن، به كجا رفتن (آغاز و انجام انسان) هم معنادار و هدفمند خواهند شد.
امّا درمان احساس پوچی در انسانهایی كه باور و اعتقاد به خدا دارند و اعمال عبادی و واجبات خود را انجام میدهند، در این است که به باور و اعتقاد خود توجه نموده و به تقویت و اصلاح آن بپردازند.
همچنانکه خداوند متعال به این ایمان مضاعف، در قرآن تاکید فرموده است:
"یَا أیُّهَا الّذِینَ امَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید به خدا و پیامبرش".
مفاد این آیه بیان میکند که كسی شاید ظاهراً ایمان داشته باشد، امّا هنوز به ایمان واقعی و یا به مراتب بالای ایمان و یا ایمانی كه عمل صالح و شایسته را میطلبد، دست نیافته است.
این آیه، توصیه و بلكه فرمان به ایمان واقعی و حقیقی میدهد. در نتیجه یكی از عوامل مهم احساس پوچی و از خود بیگانگی، عدم شناخت واقعی مبدأ و معاد است.
اگر انسان جهان را در چارچوب ماده محدود نماید و برای آن، هدف و غایت قائل نشود، احساس پوچی و از خود بیگانگی میكند؛ چون دنیای بدون خداوند مانند خانه بدون صاحب است لذا فضای پوچی و بیهویتی در آن، حاكم میشود.
اگر انسان برای جهان، خالق و مدبری بشناسد و برای آن قائل به هدف باشد، دیگر احساس پوچی نمیكند، چون در اثر ایمان به خدا و معاد، جهان هدفمند بوده و انسان جایگاه خود را در آموزههای دینی درك میكند.