Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 04:18

27
خرداد
طلاق؛ رخدادی ناگوار برای كودكان

طلاق؛ رخدادی ناگوار برای كودكان

همان طور که می‌دانیم طلاق در همه فرهنگ‌ها و ادیان، بویژه در دین اسلام جز در موارد بسیار ضروری توصیه نمی‌شود...

طلاق؛ رخدادی ناگوار برای كودكان

 

 

همان طور که می‌دانیم طلاق در همه فرهنگ‌ها و ادیان، بویژه در دین اسلام جز در موارد بسیار ضروری توصیه نمی‌شود و از آن به عنوان منفورترین حلال یاد شده است، اما چرا؟ چون طلاق و جدایی نه تنها بر زن و شوهر که بر فرزندان آنها و کانون گرم زندگی تاثیر بسیار منفی بر جای می‌گذارد و تبعات آن‌گاه بسیار سنگین و جبران ناپذیر است، متاسفانه هر قدر درباره آمار طلاق و پیامدهای آن بیشتر تحقیق و بررسی انجام می‌شود، با واقعیت‌های ناخوشایند بیشتری روبه‌رو می‌شویم (آمار طلاق در حال حاضر در ایران 3.9 درصد افزایش یافته)، در واقع اکثر صاحب نظران معتقدند طلاق مانند زمین‌لرزه‌ای است که بنیان خانواده را در هم می‌کوبد و در برخی از خانواده‌ها پایان رویای شیرین کودکانه فرزندان آنها است، البته طلاق همه اعضای خانواده را دچار اضطراب می‌کند، ولی معمولا برای فرزندان ناگوارتر است و تجربه‌ای تلخ و تکان‌دهنده برای آنان محسوب می‌شود، چرا که کودک نمی‌تواند مسائل را مانند بزرگسالان و با استفاده از عقل و منطق، تجزیه و تحلیل کند و علت طلاق و جدایی والدین را درک کند. جوانب و عوارض طلاق و جدایی از دید هیچ کس پنهان نیست. والدین باید بدانند تشنج و از هم پاشیدگی ناشی از طلاق منحصر به یک یا چند ‌هفته و ماه نیست و ترس از دست دادن آنها بزرگ‌ترین ترس کودکان در زمان طلاق است و از دست دادن خانه و کاشانه گرم و محبت و حمایت پدر و مادر، وحشت بسیاری در کودکان ایجاد می‌کند، اما ببینیم چه عواملی باعث می‌شوند که کودکان با این وضعیت، بهتر کنار بیایند و کمتر دچار آسیب بشوند، این عوامل عبارتند از:

 

سلامت روانی پدر و مادر

برخی والدین از سلامت روانی کافی برخوردارند، در نتیجه دلیل طلاق آنان اغلب به ناسازگاری‌ها و عدم تناسب وهماهنگی زوجین با هم بر می‌گردد، چنین زوج‌هایی می‌توانند دلایل طلاق را برای فرزندان روشن کنند و طوری با کودکان خود رفتار کنند که کودک بداند علت طلاق والدین مربوط به او نیست، همچنین چنین والدینی می‌توانند محیط نسبتا آرام و بدون تنش و امنی را بعد از طلاق برای فرزندان خود مهیا کنند، اما والدینی که هر دو یا یکی از ایشان دچار مشکل یا اختلال روانی یا رفتاری باشد بعد از طلاق نیز همین ویژگی را حفظ کرده و نمی تواند نقش مادر یا پدر را به خوبی ایفا نماید در نتیجه طلاق تاثیر منفی بر کودکان آنها بر جا می‌گذارد، به همین دلیل توصیه می‌شود که افراد مشکلات روانی و رفتاری خود را جدی بگیرند و برای درمان خود اقدام کنند وگرنه مشکلات بیشتری دامنگیر خانواده و فرزندان آنها خواهد شد.

 

خصوصیات کودک

برخی کودکان حساس‌تر و زودرنج‌ترند، به والدین وابسته‌ترند یا روحیه جنگجو‌تری دارند، طلاق برای چنین کودکانی تاثیرات مخرب‌تری به همراه دارد و وظیفه والدین در مورد این کودکان و دادن احساس امنیت به آنها حساس‌تر است، معمولا کمک مشاور و روانشناس در این مورد ضرورت دارد.

 

حمایت‌های اجتماعی درون خانواده

اگر غیر از مادر و پدری که خود از طلاق آسیب خورده‌اند، مادر بزرگ یا پدر بزرگ‌هایی باشند که بتوانند تا بهبود وضعیت و استقرار آنها در وضعیت بعد از طلاق از کودکان حمایت کنند کودکان بهتر می‌توانند با این بحران روبرو شوند، ضروری است که افراد خانواده‌ پدر، از مادر و افراد خانواده مادر از پدر، بدگویی نکنند و همه تقصیر‌ها را به گردن طرف مقابل نیندازند.

 

حمایت های اجتماعی جامعه پیرامون كودك

 

برخی پیامد‌های فوری و طولانی طلاق

قربانی

کودکان به نوعی قربانی طلاقند، قربانی روحی، عاطفی و حتی گاهی جسمی. کودکان پس از طلاق در خانواده تعادل خود را از دست می‌دهند، بویژه کودکی که با پدر و مادر بسیار مأنوس است و وابسته به پدر و مادر است، آنان که می‌بینند والدینشان از هم جدا شده‌اند وحشتزده در جستجوی پناهگاهی امن هستند. روح لطیف و روان کودک که تحمل جدال بین پدر و مادر و نهایتا جدایی آنها را ندارد آزرده شده و آسیب می‌بیند. چون کودک هر چند هم آسایش و امکانات داشته باشد، باز نیاز به مادر دارد. این درد برای کودکان سنگین است که نمی‌توانند پدر و مادر را با هم داشته باشند یا مجبور می‌شوند برای دیدن هر یک تا زمانی صبر کند. نیمه شب زمانی که کودک از خواب بیدار می‌شود و مادر خود را می‌خواهد و او را نمی‌بیند دردی عمیق را تجربه می‌کند.

 

 دربه‌دری

طلاق، فرزند را دربه‌در کرده نابسامان می‌سازد. به خود واگذاشتن آنان یا سپردن فرزندان به دست نامادری یا ناپدری، ممکن است آنها را زجر داده و یا تنهایی عاملی شود تا کودک را به انحراف بکشاند، پس از طلاق کودک آلت دست می‌شود، گاهی نزد مادر، زمانی پیش پدر، هنگامی نزد عمه، خاله، دایی و گاهی هم در پرورشگاه است و متاسفانه این دست به دست شدن‌ها، و تربیت‌ها و فرهنگ‌های متفاوت تاثیر نامطلوب در روان کودک و در تربیت او می‌گذارد.

 

 احساس گناه

گاهی کودک در جدایی پدر و مادر احساس گناه می‌کند. گمان می‌کند چون پدر و مادر را اذیت کرده، آنان جدا شده‌اند. این جمله را از زبان آنها شنیده‌ایم که: «مامان! بیا دیگه تو را اذیت نمی‌کنم». یا می‌گویند: «بابا! بیا قول می‌دهم دیگر شیطنت نکنم» آنها احساس گناه می‌کنند و فکر می‌کنند کار بدی انجام داده‌اند.

 

 گریز از مدرسه 

در نابسامانی روانی کودکان حتی انگیزه تحصیل را از دست می‌دهند، گاهی از مدرسه می‌گریزند، گاهی بیمار می‌شوند و در جستجوی دلجویی و نوازش هستند، در واقع آنها بیمار نیستند، بلکه حمایت خود را از دست داده‌اند، بنابراین با دارو، درمان نمی‌شوند، بلکه نیاز به مهر و نوازش دارند. انزواطلبی و شرکت نکردن در امور اجتماعی مدرسه و فعالیت‌های فوق برنامه نیز یکی از محصولات این بحران است.

 

 بدبینی به پدر و مادر

برخی کودکان پس از جدایی، معمولا به یکی از والدین، پدر یا مادر بدبین می‌شوند. معمولا یا طرفدار پدر می‌شوند یا طرفدار مادر، ضروری است والدین حداقل در برابر کودک، در حضور آنان از هم بدگویی یا شکوه نکنند و خدای ناکرده با توهین و تحقیر طرف مقابل به بدبینی فرزندان خود دامن نزنند.

 

آثار عاطفی طلاق بر کودک

کودکی که از پدر یا مادر جدا شده، از مهر و نوازش کامل برخوردار نیست و به قول معروف کمبود محبت دارد و بعید نیست در جستجوی محبت، به دام افراد شیادی بیفتد و آلوده شود. بررسی‌ها نشان داده‌ کودکانی که از مادر جدا شده‌اند، رشدشان کمتر از آنانی است که از مادر خود جدا نیستند؛ عدم شرایط بهداشتی روانی مناسب در نبود مادر جلوی شکوفا شدن کودک را در تمام زمینه‌ها می‌گیرد و در شخصیت عاطفی او اثر منفی می‌گذارد. یکی دیگر از آثار عاطفی طلاق بر کودکان این است که انسجام و هماهنگی خانوادگی را از آنان می‌گیرد. آنان درخصوص والدین و خواهران و برادران خود، احساس حقارت می‌کنند، همچنین نسبت به کسانی که با پدر و مادر خود زندگی می‌کنند (خواهر برادر‌های ناتنی و نامادری و یا ناپدری)، احساس حسادت دارند و این‌ها آسیب‌هایی است که کودک از آن در امان نیست.

 

اثر روانی طلاق‌

بررسی‌های روانپزشکان نشان داده است که گاهی طلاق و جدایی والدین عامل بیماری روانی کودکان است. وقتی والدین از هم جدا شدند، ترس ناشی از تنهایی و واهمه‌ای ناشی از آینده‌ای مبهم برای او پدید می‌آید که روان او را بطور جدی آزرده می‌کند. عقده‌های روانی، نگاه توام با نفرت نسبت به والدین، احساس از دست دادن امنیت از عوارضی است که قابل ذکر است. طلاق کودک را به اختلال عاطفی دچار می‌کند، حالت افسردگی و انزواجویی، برای او پدید می‌آورد. قدرت اراده و اندیشه را از او می‌گیرد و در کل او را چنان پریشان می‌کند که اثرات آن مادام‌العمر با کودکان است. تجربه طلاق برای تمام اعضای خانواده اضطراب‌زا است و رفتار کودکان پس از طلاق نشان‌دهنده این اضطراب است و پس از طلاق میزان اختلالات عاطفی و رفتاری در کودکان بالا می‌رود.بررسی نشان داده رفتار واکنشی کودکان بعد از 18 ماه نشان داده می‌شود و بعد از 10 سال چالش طلاق نقطه عطف زندگی فرزندان می‌شود.

 

زمینه بزهکاری و عصیان

تحقیقات جامعه‌شناسان و بررسی‌کنندگان مسائل خانواده نشان داده است که طلاق می‌تواند عامل ارتکاب جرم از ناحیه اطفال باشد و سبب گمراهی کودک شود. به هر حال، نبود پدر و مادر بالای سر کودکان سبب آشفتگی فکر و اندیشه و سرگردانی آنهاست و نداشتن راهنما ممکن است آنها را به مسیر دزدی، بی‌عفتی و بدبختی‌های دیگر بکشاند و شاید یکی از علل سختگیری اسلام در جلوگیری از طلاق و از هم پاشیدگی کانون خانواده، برای جلوگیری از وقوع جرم و جنایت باشد.

 

بی‌بند و باری‌ها

خانه برای کودک محل آرامش است، محیط امن است، پدر و مادر امین کودکانند، وجود پدر و مادر زیر یک سقف و در کنار کودک حتی اگر کنترل مستقیمی هم صورت بگیرد، برای او یک نعمت است. زیرا باعث می‌شود طفل خود را از خیلی چیز‌ها بر حذر دارد و کنترل کند. اما هنگامی که کودک خود را تنها می‌بیند، قید و بند را فراموش می‌کند و این خود منشا بسیاری از آلودگی‌ها و نابسامانی‌ها است. که چنین کودکانی ممکن است درگیر عواقب زیر بشوند:       

 گاهی آماده‌تر شدن برای فحشا بویژه در نتیجه فقر و ناآگاهی

 بزهکاری کودکان و نوجوانان، ناسازگاری‌ها و رفتارهای ضد اجتماعی

 اعتیاد زنان، مردان، کودکان و استفاده از کودکان در توزیع مواد مخدر و دیگر فعالیت‌های غیرمجاز

 پرخاشگری و ناسازگاری کودکان و نوجوانان، فرار از منزل و ولگردی آنان

 کاهش میل به ازدواج در دیگر افراد خانواده بویژه بچه‌های طلاق

از آنجا که شخصیت افراد به نظر بسیاری از روان‌شناسان در دوران کودکی شکل می‌گیرد، این‌گونه کودکان ممکن است در برخی موارد دچار اختلالات شخصیتی بشوند.

فرزندان طلاق در آینده آماده ابتلا به افسردگی، گوشه‌گیری و انزوا هستند و اتکای به نفس آنان نیز بشدت کم می‌شود.

فرزندان طلاق اطمینان خود را به زندگی از دست می‌دهند و در آینده نسبت به افراد پیرامون خود به نوعی بی‌اعتنایی و بی‌توجهی کشیده می‌شوند.

 

نکته آخر

 گرچه از تبعات منفی طلاق، بر کودکان و نوجوانان زیاد سخن گفتیم، اما جا دارد این را هم بگوییم که روانشناسان معتقدند زندگی کودک در محیط پر تنش تاثیر بسیار بدتری بر شخصیت او می‌گذارد تا زندگی با یک والد، بنابراین در شرایطی که تنش و ناسازگاری در محیط خانواده زیاد است، و زن و شوهر و فرزندان در معرض تخریب هستند نباید از طلاق ترسید، به شرط آن که بتوان کودکان را در محیط امن‌تر و بهتری پرورش داد.

 

چند توصیه کوتاه به والدین

بعد از ازدواج، دو سال صبر کنید و بعد بچه‌دار شوید تا همسر خود را از هر جهت بهتر بشناسید،

از ازدواج‌های بدون شناخت، ازدواج‌های تحمیلی و اجباری و ازدواج بدون رضایت قبلی خودداری کنید،

اگر به هر دلیلی ناچار به طلاق و جدایی شدید، تحت نظر روانشناس رفتار صحیح با کودک خود را بیاموزید، نزد کودک خود، همه تقصیر‌ها را به گردن والد دیگر نیندازید و احساس ناامنی به کودک خود ندهید، از ابراز عشق و محبت به فرزند خود دریغ نکنید، او گناهی ندارد که شما انتخاب غلطی داشته‌اید و نیز نباید قربانی این شود که خود شما هم کمبود‌های زیادی را بعد از طلاق تجربه می‌کنید.

برچسب ها: ازدواج، طلاق، زندگی آنلاین تعداد بازديد: 787 تعداد نظرات: 0

نظر شما بعد از تایید درج خواهد شد

فیلم روز
تصویر روز