والدین، مربیان، اطرافیان، محیط اجتماعی كودك و به طور كلی همه عوامل مادی و معنوی سبب میشوند كه استعدادها و قابلیتهای كودك پرورش یابد و به نحوی مطلوب و مناسب به كار گرفته شود. كودك ذاتاً شایستگی و آمادگی تغییر دارد، از اینرو باید استعدادهای ذاتی او به طور مداوم مورد مراقبت و نظارت قرار گیرد و در مسیر مناسبی كه با خواستهها و ارزشهای انسانی، اخلاقی، اجتماعی، علمی و فرهنگی جامعه موافق و هماهنگ باشد، هدایت شود. تلاش دانشمندان، فیلسوفان، والدین و مربیان و همه دستاندركاران مسائل تربیتی جهان بر این است كه با روشهای مناسب این سرمایههای خدادادی در راه شایستهای به كار افتد و برای تعالی و ترقی فرد، خانواده، كشور و حتی بشریت به كار گرفته شود.
نظرات تربیتی دانشمندان
تمام اعمال و رفتاری كه توسط والدین و مربیان صورت میگیرد تربیت نام دارد.
ابنسینا: منظور از تربیت كودك را پنج اصل میداند: ایمان، اخلاق نیكو، تندرستی، هنر و پیشه. برای رسیدن به این مقاصد پدر باید نام نیكو برای فرزندش انتخاب كند.
غزالی: كودك را همچون امانتی در دست والدینش میداند و چون كودك نقشپذیر است، بنابراین والدین و مصلحین درخوشبختی و بدبختی او سهیم هستند. او به تربیت توجه خاصی دارد.
افلاطون: تربیت و آموختن فضایل اخلاقی در نخستین سالهای عمر شروع میشود و از زمانی كه كودك زبان مادر را بفهمد، الگوهای اولیه نیز توسط والدین ایجاد میشود. از قول سقراط میگویند كودك شبیه شاخه تر و نازك درخت است كه راست كردن آن به سهولت انجام میپذیرد..
كومینوس، فیلسوف، هدف تعلیم و تربیت را دانش اخلاق و دین میداند و براساس رشد، دورههای تعلیم و تربیت را به چهار دوره تقسیم میكند كه بهترین دوره تربیت دوره كودكی و آغاز زندگی و بهار عمر است كه این دوره از آغاز تولد تا 6 سالگی، یعنی دوره تربیت در خانه را در بر میگیرد.
ژان ژاك روسو: مهمترین برنامه تربیتی برای سالهای اولیه كودك را آزادی عمل و فراهم كردن وسایل برای رشد طبیعی او میداند؛ از جمله تماشا و دقت در احوال پرندگان، حشرات، درختان، خورشید و ستارگان. از نظر او كودك را باید از هرگونه قید و شرط تربیتی آزاد ساخت و فقط انضباط طبیعیی كافی است. او تنها در صورتی دخالت بزرگترها را جایز می شمارد كه احتمال صدمه شدید یا مرگ برای كودك وجود داشته باشد.
1- مغز جنین و نوزادان به میزان قابل توجهی به آواها، به ویژه نسبت به ریتمهای پیوسته واكنش نشان میدهد و برای رشد افزایش شناختی مؤثر است. موسیقی و كلمات ملایم و منظم، مانند لالایی با تحریك امواج دلتای مغز ذهن را آرام كرده و موجب از بین رفتن بیقراری و بیخوابی كودك میشود.
2- به شیرخواران خود نگاه كنید تا باهوش شوند! نگاه مستقیم پدر و مادر به چشمان كودك تأثیر قابل توجهی در شكلگیری هوش از دیدگاه دیوید وگسلر روانشناس آمریكایی دارد. با نگاه كردن مستقیم به چشمان كودك ارتباط مغزی بهتر شكل میگیرد و بیش از هر چیزی هوش منطقی را تحتت تأثیر قرار میدهد.
3- از هر فرصتی برای ارتباط باكودك استفاده نموده با او ارتباط كلامی و عاطفی برقرار کرده و صحبت كنید. با بیان و كلمات كودك آشنا شوید. كودكان کمسن را در آغوش بگیرید تا گرمای بدن شما را احساس كنند.
4- مساوات و عدالت را در برخورد با كودكان رعایت كنید. چنانچه كودكی زیبا آفریده شده یا امتیاز دیگری دارد، احساسات خود را كنترل و مهار نموده و به او توجه بیش از حد نکنید. بین فرزندان خود تبعیض قائل نشوید.
5- كودكان را با یكدیگر مقایسه نكنید، بلكه با خودشان مقایسه كنید و بدانید كه آنها با توجه به اصل فردیت به طور مطلق از نظر رشد روحی حركتی شبیه كودكان دیگر نیستند.
6- لازمه كار با كودكان داشتن صبر و حوصله فراوان و خسته نشدن است. اگر میخواهید خسته نشوید، باید عاشق كودكان باشید.
7- آگاهی از رشد و احوال كودكان ضروری است و با مطالعه كتابهای تعلیم و تربیت و روانشناسی كودك باید توانا و دانا بود.
8- صداقت و صمیمیت و هماهنگی با آنچه انجام میدهید و ثبات عاطفی لازمه با كودكان بودن است.
9- بازی زندگی كودك است. هرگاه او را از بازی منع میكنید، او را از زندگی كردن محروم میسازید. بازی بهترین موقعیت برای بروز عواطف و اجتماعی شدن اوست.
10- به صحبتهای كودك به طور فعال گوش كنید و واكنشهای مناسب نشان دهید. به او آزادی كامل بدهید تا از هر كجا كه دلش میخواهد، صحبت كند.
11- به پرسشهای كودكان در صورتی كه پاسخ آنها را میدانید با صداقت و سادگی، كوتاه و زیبا جواب دهید. در صورتی كه نمیدانید، با شهامت بگویید نمیدانم و بكوشید پاسخ درست را جویا شوید.
12- الگوبرداری و همانندسازی یكی از مهمترین روشهای یادگیری كودك است؛ پس سعی كنید سرمشق و الگوی خوبی برای كودكتان باشید و هر کاری را كه میخواهید كودك انجام دهد یا ندهد، خودتان هم همانگونه باشید. برای مثال اگر میخواهید خواهش كردن، تشكر كردن و معذرتت خواستن را یاد بدهید، خودتان باید در عمل نشان دهید و پیشقدم شوید.
13- هیچگاه به كودك نگویید حالا دیگر تو بچه نیستی؛ چون او بزرگ هم نیست و بدین ترتیب با گفتن این جمله در او ایجاد اضطراب میكنید. به جای این حرفها بهتر است دلیل انجام دادن یا ندادن را برایش توضیح دهید.
14- اگر میخواهید چیزی از وسایل كودك را بردارید، باید از او اجازه بگیرید تا كودك احترام به مالكیت و استقلال دیگران را یاد بگیرد.
15- از لجبازی، سربهسر گذاشتن، یكیبدو كردن و مشاجره با كودكان خودداری كنید.
16- ادوارد كامپلد، روانشناس كودك میگوید هرکس در تربیت كودكان موفق نشود، گناه را به گردن كودك میاندازد. واقعیت این است كه در برخورد نادرست كودك باید مربیان آنها را سرزنش كرد، نه كودكان را. شاید بتوان گفت كودكی كه بیتربیت است، بد تربیت شده است.
17- كودكان را در امر آموزش و یادگیری شركت دهید. پیاژه میگوید هر وقت به كودك چیزی را یاد دهید، بدون آنكه او را در این امر شركت دهید، او را از اینكه خودش موضوع را كشف كند باز میدارید؛ در نتیجه كار آموزش با شكست روبهرو میشود.
18- به نظر بسیاری از متخصصان، مهمترین فعالیت پیش از دبستان كه باعث فعال شدن مغز كودك میشود، گفتوگو و با كودك بودن است. رد و بدل كردن كلمات و احساسات والدین از میلیونها فعالیت مختلف با ارزشتر است؛ بنابراین سعی کنید غذا خوردن، لباس پوشیدن و دستشویی رفتنن مستقل را به كودكان یاد دهید.
19- با ایجاد فضای اطمینانبخش و اعتمادآفرین رازدار و محرم اسرار كودك باشید.
20- نظریات خود را به كودك تحمیل نكنید، اجازه دهید حالا كه او میخواهد بازی كند یا كتابی برای خواندن انتخاب كرده است، خود اسباببازی و كتابش را انتخاب كند.
21- برای شناخت بزرگسالی ناگزیر باید كودكی را شناخت. اندازهگیری و سنجش رشد و نمو روحی كودك مشكل است؛ چرا كه رشد كودك تدریجی است.
22- با هر كودكی مطابق روحیه او باید رفتار كرد و بهترین روش تقویت رفتار مطلوب و مورد نظر، تشویق و مورد توجه قرار دادن رفتار اوست.
23- از تنبیه بدنی و سرزنش و خجالت دادن كودك جداً و اکیداً خودداری ورزید و در عوض صفات خوب و مثبت او را بیان و تشویق كنید.
24- بهتر است اسامی كوچك كودكان را در مهدكودكها به خاطر بسپاریم و آنها را با اسم كوچك صدا بزنیم.
25- لازمه كار با كودك خودشناسی و خودآگاهی و شناختن احساسات و افكار و انتظارهای خود نسبت به كودك است و هماهنگی بین آنچه میگوییم، آنچه میكنیم و آنچه واقعاً هستیم.
26- هیچ دلیلی وجود ندارد كودكان را تنبیه بدنی كنید و از ناسزا گفتن به كودكان و سایرین نیز بپرهیزید. هیچگاه به کودک نگویید دروغگو یا کلماتی از این قبیل، بلکه سعی کنید عشق و مهربانی و اعتماد به نفس آنها را بالا ببرید.
27- برای كاهش اضطراب و ثبات عاطفی در میان كودكان بین والدین و مربیان و كلیه كسانی كه با كودك سر و كار دارند، باید هماهنگی وجود داشته باشد و در صورت لزوم با مدرسه، كتابخانه و دوستان كودك تماس بگیرید و ارتباط برقرار كنید.
28- كودك راحتی المقدور در انجام كارهای مربوط به خودش مشاركت دهید و تقاضای انجام كار از كودك را به صورت سوال مطرح كنید. برای مثال دوست داری در مرتب كردن اطاق خودت با هم كمك كنیم یا دلت میخواهد یك قصه شیرین برایت بگویم؟ میخواهی با كمك هم به توالت بروی؟
29- بعضی والدین به كودك نوپای خود بیش از حد كمك میكنند و نمیگذارند حتی یك قاشق غذا را خودش بخورد یا یك پازل را سرجایش بگذارد و یا یك نارنگی را پوست بكند.
این كمكهای غیرضروری به او این پیام را میدهد كه تو نمیتوانی به تنهایی این كار انجام دهی و به این ترتیب او تنبل و وابسته بار میآید و نمیگذارند كودك به خودش متکی باشد. مثلاً چنانچه كودك پازل را اشتباه گذاشت، آن را از او نگیرید، بلكه به او بگویید من مطمئنم اگر بیشتر دقت كنی،، خودت میتوانی درستش كنی.
30- والدین نقش مؤثری در زندگی كودك دارند. ایجاد محیطی بامحبت و تصویری خوب از خود، نظارت منظم بر رشد سالم جسمی و فكری، ابراز همدردی، هر اقدام بدون تعیین پیش شرط، باتشویق رفتارهای خوب و دادن استقلال رفتاری در چهارچوب مشخص بهترین راههای تربیتی هستند. تا حدد امكان مسائل را به شیوههای مثبت بیان كنید. جملات منفی ممكن است ایجاد ناراحتی كنند و در پردازش بهتر كودك برعكس درك شوند.