Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 31 فروردین 1403 - 00:32

25
بهمن
فرزندپروری با چاشنی عشق و محبت

فرزندپروری با چاشنی عشق و محبت

سال‌هاست كه جراید و صاحبنظران درباره عصر فرزندسالاری و توجه بیش از حد به كودكان سخن می‌گویند. شاید از جهاتی این نظریه صحت داشته و بعضی از اختلالات روانی حاصل این روند باشد؛

عقيله سلطانپور

 

سال‌هاست كه جراید و صاحبنظران درباره عصر فرزندسالاری و توجه بیش از حد به كودكان سخن می‌گویند. شاید از جهاتی این نظریه صحت داشته و بعضی از اختلالات روانی حاصل این روند باشد؛

ولی اغلب اوقات شاهد مواردی بوده و هستیم كه ما را مجاب می كند در تفكر تك‌بعدی خود تردید كرده از چشم‌اندازی دیگر به مشكلات رفتاری كودكان نگاه كنیم. آیا تا به حال فكر كرده‌ایم كه چرا فرزندی به دنیا می‌آوریم؟

درصد بالایی از مردم به دلایلی غیر از عشق به كودك اقدام به این كار می‌كنند در وهله اول اقرار به این واقعیت نیاز به شهامت دارد؛ ولی حقیقتی است كه كتمان آن مشكلات رو به رشد ما را تشدید خواهد كرد.

اگر با دقت بیشتری به اطرافیانمان نظر كنیم، اغلب انگیزه‌های فرزنددار شدن عبارتند از:

1- محكم كردن پایه های ازدواج

2- سر به راه كردن زن

3- سر به راه كردن شوهر

4- بالا رفتن سن و ترس از دیر شدن بارداری

5- در امان ماندن از سوالات اطرافیان در مورد اینكه چرا بچه‌دار نمی‌شوند؟

6- خواسته زن

7- خواسته شوه

8- فشار مادرزن یا مادرشوهر 

9- جور شدن جنس دختر و پسر و .... شاید كمتر از چند درصد مادر و پدران برای رشد كافی و علاقه به پرورش فرزند، بالغانه اقدام به بچه‌دار شدن می‌كنند.

حاصل وضعیت این است كه قبل و بعد از تولد كودك، والدین آمادگی واقعی و مهر اصیلی برای ارائه به فرزندان نخواهند داشت و در پی آن به دلیل احساس گناه ناشی از این فقدان عشق، برای جبران خلاء ناخودآگاه با ارائه خدمات و امكانات تلاش می‌كنند بر ضعف روحی فائق آمده و وجدان خود را آرام كنند.

خرید لوازم بازی بیش از اندازه و اغلب نامربوط و ناكارآمد، لباس‌های بیش از حد نیاز، نوازش‌های كلامی بی‌احساس و تصنعی (عشق من،‌ گل من، ستاره من و...) در كنار پرخاش‌های ناخودآگاه و بی‌تحملی در برابر فرزند و در آخر فرستادن زودهنگام و طولانی‌مدت به مهد (اصرار مادران مبنی بر ماندن كودك بیشتر از ساعت مقرر در مهد) یكی از نكات بارز برای فرار والدین از مسؤولیت است كه روز به روز بر زیر و زبر دامنه آن افزوده می‌شود.

شاهد این ماجرا مهدكودك‌هایی است كه در شهرها و حتی دهكده‌های دورافتاده بر تعداد آنها افزوده می‌شود و اكثراً حداقل كیفیت را نیز ندارند و بیشتر پدر و مادرها هنگام مواجه با مشكلات رفتاری در اطفال اظهار می‌كنند كه از هیچ تلاشی برای پرورش آنان كوتاهی نكرده‌اند.

اگر چه این مطلب در مورد نگهداری و گاه آموزش خردسالان صادق است، ولی جنبه‌های روحی، روانی آن مهم‌ترین مسأله‌ای است كه رسانه‌ها و والدین ما از آن غافلند.

برخوردهای صحیح و داشتن عشقی راستین و بدون قید و شرط، اولین نیاز كودك در این جهان مادی است. نوزادان بی‌سرپرستی كه در پرورشگاه‌ها به سر می‌برند، زمانی كه توجه و نوازش در آنها به پایین‌ترین حد خود می‌رسد، با مشكلی به نام بیماری ماراسموس فوت می‌كنند.

در این حالت سیستم عصبی با هیچ گونه محركی روبه‌رو نمی‌شود و دچار مرگ تدریجی می‌گردد. روانشناسان معتقدند نوازش منفی بهتر از بی‌نوازشی است.

كودكان در دنیایی پر از كارتون، بازی‌های رایانه‌ای، مهد و... زندگی می‌كنند و نوازش و حتی چالش‌های گاه غمگین ولی واقعی روزمره را به بهانه اینكه بچه نباید عقده‌ای باشد، گناه دارد و... تجربه نمی‌كنند.

اصولاً دنیای اطفال دنیایی پر از فانتزی‌های بدلی، نوازش‌های قلابی و قربان صدقه‌های غیرواقعی است كه توخالی بودن آن را خردسالان كاملاً درك می‌كنند؛ چرا كه حس شهودی آنان بسیار قوی است. تحقیقات نشان می‌دهد 36 درصد آنچه ما می‌خواهیم بگوییم از طریق زبان و سخن به دیگران منتقل می‌شود؛

ولی 64 درصد از واقعیت حسی و هستی ما از راه حركات بدنی و تشعشعاتی به دیگران می‌رسد و این درصد بالا را به هیچ طریقی نمی‌توان از دید دیگران، به‌خصوص كودكان، مخفی كرد.

مادری كه سراپا مملو از احساس اجحاف‌ها، اختلافات، تعارضات فكر و هستی‌شناسی است و اصولاً خود مهر اصیلی دریافت نكرده (چون قربانی قربانیان نسل‌های گذشته است)،

چگونه می‌تواند ماسك آرامش و عشق بر چهره زده كودك‌پروری كند و این همه تعارضات عمیق را به فرزند منتقل نكند. در همین راستا گاه شاهد رفتارهای ناهمگون بچه‌ها حتی در سنین بالا هستیم.

اغلب آنها حتی در سنین دبستان قادر به سلام و احوالپرسی با اطرافیان نیستند. آنان در نوجوانی توانایی همنشینی بالغانه با خاله، عمه، عمو، دایی و دیگران را ندارند.

جوانان نیز اعتماد به نفس لازم را برای شركت در مجالس ختم، عروسی به تنهایی كسب نكرده‌اند. یعنی این همه انرژی، امكانات مالی فكری و... كارساز نبوده كه هیچ، ما را بیشتر به بیراهه برده است؟

عدم مسؤولیت‌پذیری، عدم ارتباطات عاطفی با والدین و فامیل‌های نزدیك، سردرگمی، بی‌هویتی، عدم دلبستگی‌های لازم، عصیانگری، وابستگی به گروه‌های غیراخلاقی، الگوبرداری از فرهنگ‌ها، خانواده‌گریزی و بسیاری مشكلات دیگر ریشه در برخوردهای ناكارآمد دوران كودكی دارد؛ ولی این بدان معنی نیست كه والدین مقصرند.

باز تكرار می‌كنیم آنان نیز قربانی قربانیان جهل ماندگار در روزگار ما هستند كه با تدبیر و روشنگری صاحبنظران و رهبران رسانه‌ای قابل حل و هضم است. با توجه به نوشتار بالا توجه به اختلالات رفتاری در كودكان می‌تواند به ریشه‌یابی و حل مشكلاتشان كمك كند كه در مباحث دنباله‌دار به این موارد خواهیم پرداخت.

برچسب ها: اصول اساسي فرزند پروري، فرزندپروری، مهارت‌های فرزندپروری، روشهای فرزند پروری، فرزندپروری با چاشنی عشق و محبت تعداد بازديد: 518 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز