حرف زدن و بازی كردن
كودك پیشدبستانی از طریق تقلید كردن بسیاری چیزها را یاد میگیرد؛ مثلاً یاد میگیرد كه برای خودش نوشیدنی بریزد یا لباس عوض كند. آنها در این سنین از بازی كردن سایر نقشها لذت میبرند؛ مثلاً كمی صدا و حالت چهرهشان را عوض میكنند تا نقش شخص دیگری را بازی كنند وقتی كه كودك شما بزرگتر میشود، متوجه میشوید كه دیگر نیازی نیست در تمام بازیها به او ملحق شوید، ولی او همچنان به تشویقهای شما نیاز دارد. شما باید كودك خود را دنبال كنید تا بتوانید امكان رشد مهارتهای زبانی او را فراهم سازید.
كودك شما هیچچیز را به اندازه تماشا كردن و بعد تقلید كردن دوست ندارد. او مشتاق است كه با خواهر یا برادر بزرگترش حرف بزند و از او تقلید كند. حتی یك كودك خردسال نیز میتواند به طور خود جوش خود را از نظر كلامی با كودكان بزرگتر تطابق دهد.
چرا اینقدر چرا چرا میكند؟
حدود 2 تا 3 سالگی، شروع به پرسیدن سوالهای مختلف میكند: «این چیه؟» «اون كیه؟» سوالات ساده او پاسخهای سادهای دارند. برای یك كودك این چراها یك ابزار كامل برای درك و دانستن چیزهاست.
سعی كنید بیشتر در كنار او باشید و او سوالات خود را از شما بپرسد. مثلاً وقتی كه آشپزی میكنید، او را در اینكار وارد كنید تا او به شما پیشنهاد دهد و به سوالاتش پاسخ دهید. اگر خودتان بیش از اندازه پر مشغله هستید، وجود پدر بزرگها و مادربزرگها در چنین مواقعی بسیار مفید است و آنها میتوانند در اینكار به شما كمك كنند.
اگر كودكتان در مرحلهای است كه به نظر میرسد سوالاتش اصلاً تمامی ندارد، بهتر است به توصیههای زیر توجه كنید
به او یك جواب ساده بدهید. مثلاً وقتی كه میپرسد چرا وسط تخممرغ زرد است، نیازی نیست كه همهچیز را از ابتدا از وقتی كه تخم در بدن مرغ است به او توضیح دهید؛ او فقط میخواهد فرق سفیدی و زردی تخممرغ را تشخیص دهد.
وقتی كه چیزی را نمیدانید، صادق باشید. در چنین مواقعی یك كتاب بخوانید و یا از دیگران بپرسید تا به جواب منطقی برسید.
هیچگاه برای سوالات كودكتان، پاسخهای احمقانه نسازید، زیرا او آنها را نخواهد فهمید.
اگر سوالات او جنبه بازی پیدا كردهاند، این را بدانید كه میخواهد از این طریق جلب توجه كند.
گاهی اوقات از او بپرسید كه جواب خودش چیست! شاید خودش ایده فوقالعادهای داشته باشد.
مثلا تفاوت دختر كوچولویی كه خیلی زود به حرف زدن افتاد با برادرش كه در سن دو سالگی است و چند جمله كوتاه نمیتواند بگوید در چیست؟
این اتفاق در میان پسرها بسیار شایع است. پسرها از نظر زبانی معمولاً كندتر از دخترها رشد میكنند. این تفاوت وقتی كه او را با خواهرش مقایسه میكنید، بیشتر خود را نشان میدهد.
یك دلیل دیگر میتواند پر مشغله بودن شما به دلیل داشتن دو فرزند و كارهای بیشتری كه باید به آنها رسیدگی كنید، باشد. بنابراین فرصت كمتری برای حرف زدن با فرزندتان دارید و كمتر به رشد مهارتهای زبانیاش توجه میكنید. با این وجود بهتر است باز هم از یك متخصص كمك بگیرید.
همهچیز را برای كودك خود ساده بگیرید
به او حق انتخاب در چیزهای بسیار ساده را بدهید؛ مثلاً به او بگویید كه بین آبمیوه و شیر یكی را انتخاب كند و بنوشد. اینكار باعث میشود كه او احساس كند روی هر چیز مربوط به خودش كنترل دارد و در تصمیمگیریها به حساب میآید. تصمیمگیریهای بزرگتر باعث گیجتر شدن او میشود، چرا كه اطلاعات او در مورد چیزهای پیچیده و مهم كافی نیست و نمیتواند تصمیمگیری كند.
حتی برخی انتخابها به نظر شما ساده میرسند، ولی برای تصمیمگیری راجع به آنها دشوار است؛ مثلاً وقتی كه به او میگویید: «یا در ماشین پیش بابا بمون یا همراه مامان به فروشگاه برای خرید برو»، او در ذهنش پایان هر دو مورد را مقایسه میكند ولی نمیتواند تصمیم بگیرد كه كدام بهتر است.
از یك كودك كمتر از سه سال نمیتوانید انتظار داشته باشید كه قول بدهد و به قولش پایبند بماند. او قول میدهد و بعد دروغ میگوید، چرا كه هنوز به درك درستی از قول دادن و عمل كردن نرسیده است. بین سنین 3 تا 5 سالگی، او شروع به انعكاس آنچه كه میداند میكند. این مرحله شروع زمان نشان دادن توانایی كودك به دروغ گفتن است.
به هنگام قصه گفتن، بیشتر از قبل داد و بیداد میكند و ایراد میگیرد. او میخواهد هر بار كه یك قصه را برایش تعریف میكنید، درست با همان جزئیاتی باشد كه دفعه قبل گفتهاید. خودش صفحات كتاب را به هنگام كتاب خواندن ورق میزند و گاه برخی از جملات را با صدای بلند تكرار میكند. در واقع این كار شروع خوب عادت كتاب خواندن است.
برای خواندن بخش اول -وقتی کودک زبان باز می کند- اینجا کلیک کنید.