مهندس اصغر نعمتی
نوروز یك فرصت مناسب و تازه است تا كودكان با آداب اجتماعی و راه و رسم زندگی بیشتر آشنا شوند. در گذشتههای نه چندان دور نوروز خود یك مدرسه بود، مدرسهای كه در آن مربیان، پدران و مادران بودند و كودكان، شاگردان آن. در مدرسه نوروز كه در یك دوره فشرده سیزده روزه برپا میشد كودكان با انواع مهارتهای اجتماعی آشنا شده و آن را در حضور بزرگترها تمرین میكردند.
لذت زندگی اجتماعی، احترام به دیگران، ابراز وجود، گسترش دایره دوستان، توانایی بیان خواستهها، آشنایی با اصل پسانداز و صرفهجویی در زندگی و در نهایت مسرت و شادی در كنار همنوعان و اعضاء خانواده و بسیاری دیگر از آموزههای مفید از كاركردهای نوروز بود.
آن وقتها هنوز تكنولوژی با رشد خیره كننده خود اینگونه كه شاهدیم ناجوانمردانه ارتباط اجتماعی را در محاق بیتفاوتی نكشانده بود، اینترنت و فیسبوك و سایر شبكههای اجتماعی وجود نداشت، و حتی از تلفن هم به ندرت استفاده میشد.
اینگونه نبود كه فقط آدمها به صورت فیزیكی و بدون هیچگونه احساس تعلقی در زیر یك سقف زندگی كنند، بلكه شرایط به گونهای بود كه همه در فضای صمیمی و آكنده از مهر و دلبستگی معنای زندگی خویش را در ارتباط و تعامل با اعضاء خانواده و جامعه منوط میدانستند، از اینرو برای لحظه دیدن، حس كردن، حرف زدن و در كنار هم بودن، لحظهشماری میكردند.
چقدر خوب و چه زیبا بود آن دوران، اما افسوس كه در دنیای امروز دیگر خبری از آن همه زیبایی نیست، احساس رنگ باخته، محبت واژهای گم شده است، دید و بازدیدها تصنعی و علاقه معنی دیگر پیدا كرده است.
هر كسی به كار خود مشغول است، بزرگترها مبهوت این تغییر تأمل برانگیز هستند و كوچكترها نیز در دنیای مجازی كه تكنولوژی برای آنها فراهم كرده است از تمام ارتباطات سالم و صحیح عاطفی، اجتماعی، تاریخی و باورهای ملی فاصله گرفته و در عالم خود سیر میكنند.
بیتردید هیچكس از این اتفاق نامبارك خرسند نیست. همه دلهایمان برای آن روزهای قشنگ تنگ شده است به طوری كه یادآوری خاطرات دیروز تبدیل به افسانه شیرینی شده كه فقط میتوانیم آنها را مرور كنیم. لحظههای زیادی را در زندگی شاهدیم كه از تكنولوژیهایی نظیر تلفن همراه، اینترنت و حتی خودروی خود كه از مظاهر زندگی صنعتی امروز است خسته و بیزار شدهایم و دلتنگ آن لحظههای به یاد ماندنی و صمیمیتهای بیریای گذشته هستیم.
دلخوش به این هستیم كه لااقل بخشی از عمر خود را در آن فضا سپری كردهایم، ولی دلمان برای نسل جدید میسوزد كه چه زیباییها و شادیهایی را كه ما تجربه كردهایم، اما آنان هرگز حس نكردهاند و نمیخواهند حس كنند!!
از شرایط جدید دلگیر هستیم و هراسان از اینكه رفته رفته فاصله بین ما و نسلمان بیشتر میشود، اما كمی تأمل، ما را به این نتیجه میرساند كه این اتفاقها حاصل بیتفاوتی و كمتوجهی خودمان است. بیشتر ما در شیوه تربیت صحیح كودكانمان معیارهای ملی و دینی را لحاظ نكرده و غافل بودهایم.
آموزشهای لازم در استفاده از تكنولوژی و نوآوریهای جدید ارتباطی را به كودكان ندادهایم، آنها را با فرهنگ غنی و ملی كه شكلدهنده باورها و آداب اجتماعی مطلوب میباشد، آشنا نكردهایم. حتی در كاركرد سنتهایی همچون نوروز كه مدرسهای بزرگ برای فراگیری انواع مهارتهای فردی و اجتماعی است غفلت كردهایم.
میبایستی برای پیشگیری از این فاصله عمیق فرهنگی نسلها، به سنتهای خودمان بیشتر رجوع كنیم و در انتقال مفاهیم و ارزشهای آن به نسل جدید بكوشیم. اگرچه همین الآن هم دیر است ولی این بازگشت به خویشتن شاید كمی از آلام و رنجهای تحمیلی تكنولوژی جدید بر جامعه كنونی بكاهد. بنابراین بیائید نوروز را بعنوان یك مدرسه پاس بداریم و آموزههای آن را به فرزندانمان نیز منتقل كنیم.