عقب ماندگی ذهنی
عقب ماندگی ذهنی اختلالی است كه با عملكرد هوشی زیر حد طبیعی و اختلال در مهارتهای انطباقی مشخص میگردد. سن شروع عقب ماندگی ذهنی زیر 18 سال است و منظور از مهارتهای انطباقی انجام كارهای است كه در هر سن خاص به طور معمول از فرد انتظار میرود.
تاریخچه عقب ماندگی ذهنی
از نظر تاریخی عقب ماندگی در هر جامعهای وجود داشته و میتوان گفت از زمانیکه انسان خود را شناخته عقب ماندگی وجود داشته است ولی انسان نسبت به آن واقف نبوده و هر جامعهای متناسب با رشد فکری و فرهنگی خود با این افراد برخورد میکردند بعنوان مثال در قرون وسطی علت عقب ماندگی ذهنی را رسوخ ارواح شیطانی و خشم خداوند نسبت میدادند و نسبت به این طرز تفکر آزارهای شدیدی به این افراد میدادند. در اسلام با دید بازتری نسبت به این افراد نگاه شده است و تاکید بر رفتار ملایمت آمیز شده است و از کلمه مسکین برای آنان استفاده شده است. مسکین تنها به معنی تهی دست و فقیر اقتصادی نیست، بلکه کسانی که نیاز به تعلیم و آموزش دارند را نیز در بر میگیرد.
امار
در جمعیت 15-19 سال شیوع موارد متوسط و شدید حدود 3 تا 4 مورد در هزار نفر است. این شیوع از سال 1930 تا حدودی تغییر کرده است اما بروز موارد شدید به علت مراقبتهای خوب نوزادی و جنینی در حد یک سوم تا نصف کاهش پیدا کرده است. علت ثابت ماندن شیوع، زندگی طولانی تر افراد عقب مانده است.
انواع عقب ماندگی ذهنی بر اساس میزان بهره هوشی، از خفیف تا بسیار شدید ( عمیق ) وجود دارد. جدول زیر تقسیم بندیهای مربوط به عقب ماندگی ذهنی را با توجه به نوع و مهارت مورد نظر نشان میدهد:
مهارت مورد انتظار
آموزش پذیر
تربیت پذیر
حمایت پذیر
كمتر از 25
نوع خفیف متوسط شدید
بهره هوش
55 _ 50 تا حدود70
40_35 تا 55
25_20 تا 35
ایزوله، نیازمند نگهداری در مؤسسه
ماخذ: اچ جی گروسمن، طبقهبندی در عقب ماندگی ذهنی ((واشینگتن دی. سی :انجمن آمریکای نقص ذهنی 1981)) ص 13
در حالی كه بهره هوش طبیعی در محدوده 90- 110 قرار میگیرد، به فاصله بین 71- 84 هوش مرزی اطلاق میشود كه این افراد عقب مانده ذهنی نیستند اما از نظر پیشرفت تحصیلی موفقیت چندانی ندارند. خوشبختانه كمترین تعداد این بیماران را عقب مانده ذهنی نوع شدید و بسیار شدید كه عمدتا نیازمند نگهداری و پرستاری دائم در موسسات نگهداری این كودكان میباشند تشكیل میدهند.
شیوع این اختلال در حدود 1 درصد جمعیت میباشد كه در جنس مذكر حدود 5/1 برابر جنس مونث است.
سبب شناسی عقب ماندگی ذهنی
1- عوامل قبل از تولد: بیشتر شامل تاثیرات ژنتیك و تغییرات كروموزومی شود. ضمن این كه عفونتهای داخل رحمی و ابتلای به بیماری سرخجه و توكسوپلاسموز ( بیماری مسری خطرناكی كه ازطریق گربه منتقل میشود) نیز در بروز عارضه نقش دارند. آنچه مسلم است بیشترین علل عقب ماندگی ذهنی همین عوامل قبل از تولد است كه از نظر پیشگیری نیز اهمیت دارند، به ویژه عوامل كروموزومی مانند سندرم داون و عوامل عفونی مثل سرخجه و توكسوپلاسموز مادرزادی. در این بین عوامل حین تولد مثل زایمان مشكل و خونریزی جمجمه و اشكالات تنفسی حین زایمان و... نیز موثر میباشند.
2- عوامل پس از تولد: شامل ضربات شدید به جمجمه، صدمات مغزی ناشی از یرقان، اسفكسی و سیانوز، عفونتهای دوران نوزادی به همراه تب و تشنج، كم كاری تیروئید و... است كه با مواظبت از كودك بخصوص قبل از سن چهار سالگی میتوان از بروز عقب ماندگی ذهنی تا حدی جلوگیری نمود.
3- عوامل محیطی اجتماعی: تاثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر، تغذیه، ناپایداری خانواده، وضعیت اقتصادی – اجتماعی بد و محرومیتهای فرهنگی و استرسهای مكرر و فوق تحمل در محیط زندگی كودك است.
اثر عقب ماندگی بر خانواده
به محض تشخیص عقب ماندگی ذهنی در نوزاد والدین دچار استرس میشوند. برخی این کودکان را نمی پذیرند که البته این طرد کردن مدت زیادی دوام نمی آورد. معمولا تشخیص بعد از گذشت سال اول گذاشته میشود. والدین مجبور هستند امیدها و انتظارات خود را تغییر دهند که گاهی ممکن است با افسردگی طولانی والدین همراه با احساس گناه و شرم و خشم همراه باشد. سرانجام اکثر والدین اگر با مشکلات احتمالی خود و کودک عزیزشان آشنایی پیدا کنند، تطابق پیدا میکنند و زندگی شیرینی در کنار خانواده خواهند داشت.
کودک استثنایی
کودک استثنایی اول یکانسان است، انسانی است با تمام خصوصیات یک انسان، و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان. در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است. پس میتوان گفت " هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است" و کلمه استثنایی به معنای دقیق علمی خود نمیتواند به گروههای خاصی از جامعه اطلاق شود.
بنابر این آنها نیازمند تعلیم وتربیت خاص در کنار تعلیم وتربیت عادی جامعه میباشند. تعلیم و تربیت ویژه به معنای آموزش اختصاصی به گونه ی که پاسخگویی نیازهای منحصر به فرد یک کودک استثنائی باشد ممکن است به مطالب و مواد خاص، تکنیکهای تدریس ویژه و تجهیزات مشخصی نیاز باشد مثلا کودکان مبتلا به اسیب دیداری ممکن است به مطالبی که با حروف چاپی بزرگ و یا خط بریل نوشته شده است نیازمند باشد.
پیشگیری
پیشگیری اولیه: جلوگیری از ظهور عوامل ایجادكننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد، اهمیت ویژهای دارند. آموزش خانواده، ممانعت از ازدواجهای فامیلی، جلوگیری از حاملگی بعد از سنین 35 سالگی، رعایت بهداشت حاملگی (پرهیز از اشعه، دارو، ضربه به شكم، تغذیه مناسب مادر، جلوگیری و كنترل نمودن عفونتهای مادرزادی و...) در پیشگیری اولیه بسیار مؤثر هستند. محافظت كودك پس از تولد بخصوص در دوره نوزادی و مداخله ی درمانی به موقع در موارد بیماری، مثل كم كاری تیروئیدی (هیپوتیروئیدی) نیز در جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی اهمیت دارد.
پیشگیری ثانویه:
عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه كنترل آن جلوگیری از بروز آن است. به نظر نمیرسد داروهای خاصی نیز در كنترل پیشرفت همه اختلالات مؤثر باشد. مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگازی آنها، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی و سطح كارآیی این افراد در خانواده و جامعه است.
پیشگیری ثالثیه:
انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود كردن تاثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد. استفاده از روشهای توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ كارآیی عملی این افراد میتواند باعث افزایش اعتماد به نفس و سازگاری مناسب تر با استرسهای معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد. آموزش كودك و خانواده، آموزش مهارتهای كلامی، محیطی، ارتباطی، اجتماعی، همچنین آموزشهای ویژه و فیزیوتراپی و آموزشهای مهارتهای جسمی همگی میتوانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان كمك موثری باشند.