اقدامات تشخيصی و درمان توانبخشی در كودكان نارس
بر مبنای آمارهای جهانی، شیر خواران نارس در آینده کودکانی هستند که حدود 20-25 درصد آنها در معرض خطر ضایعات مغزی (Damage Minimal Brain) قرار دارند، متاسفانه تشخیص این ضایعات بخصوص انواع ضایعات مغزی كوچك از نظر کلینیکی و یا پاراکلینیکی بسیار مشکل و حتی بعضی اوقات غیر ممکن است، در بهترین مراکز تشخیصی و درمانی جهانی و توسط مجربترین افراد، مشکلات این كودكان میتواند بصورت مختلف بروز كند، این مشكلات ممكن است به شكل: مشکلات آموزشی، گفتاری، حركتی (اشكال در قلم بدست گرفتن، و ناتوانی در حركات ورزشی) نمایان شود.
متاسفانه زمانی متوجه مشكلات كودك میشویم كه از نظر درمانی نسبتا دیر شده رفع اشكال تقریبا غیر ممكن میباشد به عنوان مثال اشكالاتی كه در مدرسه بروز خواهد كرد، مثل اینكه کودک، حوصله توجه به فرایندهای آموزشی معلم را ندارد، یا روی صفحه کتاب، یا کاغذ توجه خوبی نشان نمیدهد، یا گاها در حین صحبت کردن، جملات و مطالب بیمورد بیان میکند، باعث آزار و اذیت كودكان هم سن و سال خود میشود به دستورات ورزشی معلم بیتوجه است و حتی اشکالات گفتاری به صورت نا مفهوم صحبت کردن یا به صور دیگر، از جمله Disarticulation میتواند باشد، این علائم اکثرا علائمی است که نمی شود روی آن یک بر چسب خاص زد و یا علائم را به بیماری و یا سندرم مشخصی مرتبط نمود، به همین دلیل، هنگام مراجعه كودك به پزشک چون علائم گفته شده غیر اختصاصی است، در نهایت پزشک نمیتواند علائم را به یک بیماری خاص نسبت دهد، و مسیر مشخصی برای درمان او وجود ندارد، یا ممكن است پزشك داروهای اعصاب را بر حسب علائم کلینیکی تجویز نمایند، تا حالتهای اختلال رفتاری نا مشخص او تا حدودی کنترل گردد.
علاوه بر اختلالات غیر اختصاصی فوق، ممکن است کودک طیفی از علائم اختلال حرکتی (Cerebral Palsy) یا علائم اشکالات ذهنی و بالاخره ADHD و یا اوتیسم داشته باشد چون هنگامی كه بر اساس راهكارهای تشخیص مثل DSM پزشك نمیتواند به طور مشخص به یكی از تشخیصهای فوق برسد، از نظر درمان نیز با مشكل مواجه خواهد شد.
در مجموع این علائم نا مشخص را میتوان به سیستم Central nervus system نسبت داد. با توجه به اینكه كامل شدن سیستم اعصاب مركزی و محیطی، در هفتههای آخر حاملگی در رحم مادر صورت میگیرد، ولی متاسفانه وقتی نوزاد نارس متولد شده هنوز مراحل Neurogensis ،Synaptogensis نوزاد شکل نگرفته است بنابراین آماده پذیرش شرایط محیط خارج از رحم نمیباشد.
آیا مسیر تشخیص زودرس و درمان برای این کودکان وجود دارد؟
با بررسیهای دقیق انجام شده از جمله روشهای بررسی Fanctional, Mri, Trans megentic، از حدود ده هفتگی تكمیل شدن مسیرهای اعصاب حرکتی جنین به خصوص مسیری که در آینده مسیر Cortico spinal میشود و کلیه اعمال حرکتی فرد را کنترل و هدایت میکند آغاز میشود. این مسیر باید طوری بالغ شود تا در شرایط مختلف بتواند از مسیرهای Subcortical بر حسب احتیاج و موقعیت بهرهبرداری نماید و این مسیرها را بر حسب ضرورت به خدمت بگیرد. مثلا موقع خطر و حمله به فرد این مسیر همراه با مسیر Rubro spinal حالتهای حمله و دفاع بخود میگیرد برای دفاع از خود حالت Semi flexionبه اندام فوقانی خود میدهد، چون این مسیر مسئول حالت Flexion دستها میباشد. با در نظر گرفتن اینكه، حالت فرار نسبت به مراحل دفاع تعداد دفعات آن بسیار بیشتر است، در مواقع خطر فرد وقتی حالت فرار بخود خواهد گرفت. با تحریك بیش از حد عضلات جلو پا، به كمك عضلات آگونیست پاها، وضعیت فرار را به خود میگیرد. برای انجام فرار بایستی ابتدا از مسیرهای Reticulo spinal استفاده کند، (این مسیرها مسئول به کارگیری و تحرک فوری عضلات اگونیست پاها و مهار عضلات آنتاگونیست میباشد.) تا مسیر Cortico spinal با كمك این مسیر در كمترین زمان شرایط فرار را فراهم كند، برای اجرای حالتهای تعادلی و جلوگیری از وضعیتهای عدم تعادل با كمك گرفتن از مسیرهای Vestibulo spinalهماهنگی سایر مسیرها بر حسب احتیاج عملکرد در دستها و پاها صورت میگیرد. البته، مسیرهای وستبولار با ارتباطات تنگاتنگی كه با مخچه دارند، در موقعیتهای عدم تعادل، فرد را نجات میدهند.
کلیه این اقدامات مختلف حركتی توسط هماهنگیهای دو ناحیه ای كه در خارج از مسیر Certico spinal قرار دارند انجام میگیرد (این دو منطقه عبارتند از هستههای Basal ganglion و مخچه).
همانگونه كه ذكر شد، کلیه هماهنگیهای این مناطق از حدود هفتههای دهم جنین شروع میشود و تقریبا تا حدود 3-5 سالگی تکمیل میشود ولی اکثریت پارامترهای زیر بنایی ساختاری در دوره جنینی به صور مختلف ساخته میشود، بعد از تولد علاوه بر تكمیل ساختارهای به وجود آمده در دوره جنینی ارتباطات این مسیرها تكمیلتر میشود كه برای ادامه حیات بعد از تولد تكمیل شدن این ارتباطات ضروری است، این هماهنگیها بر حسب سیگنال گرفته شده از محیط و هماهنگی عملکردی و ساخت و سازی كه برای تكامل، در مراحل Myelination, synaptogenesis است، به وجود میآید. تکمیل ساخت و ساز این مسیرها و مناطق حرکتی چه در دوره جنینی و چه بعد از تولد به صورت حرکات موزون ریتمیک و متعادل صورت خواهد گرفت، با توجه و دقت به این حرکات موزون جنین و نوزاد، پروفسورPretchle یک روش تشخیص برای ضایعات مغزی بخصوص برای تشخیص فلج مغزی طراحی نمود، که به آن روش GM (General movement) مینامند، كه این روش بر مبنای حرکات ریتمیک كودك بنا شده، (البته بدون هیچ محرك خارجی)، این حرکات به قدری ریتمیک و رقص گونه است که از روی نوع ریتم حرکات در سر و گردن، تنه و بالاخره اندام تحتانی در نوزادPremature حتی نوزادهای متولد شده در سنین بیست و پنج و بیست و شش هفتگی، مشکلات مغزی آنها تشخیص داده میشود و بر مبنای مقالات تحقیقی ارائه شده تا حدود 90 درصد این روش ارزش تشخیصی دارد. و این حركات موزون و ریتمیک بدین سبب است که مسیرهای حرکتی Sub cortical,cortical به طور موزون، یکی بعد از دیگری اعمال خود را به دست گیرند و از نظر ساختاری تکمیل شوند.
در شماره بعدی در خصوص علائم تشخیصی صحبت خواهد شد