Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
شنبه 3 آذر 1403 - 08:17

27
اسفند
نوزادان در معرض خطر ضايعات مغزی

نوزادان در معرض خطر ضايعات مغزی

نوزادان نارس کودکانی هستند که بیشتر در معرض ضایعات مغزی قرار دارند ...

نوزادان در معرض خطر ضايعات مغزی

 

 

نوزادان نارس کودکانی هستند که بیشتر در معرض ضایعات مغزی قرار دارند Minimal Brain damage و ضایعات مغزی برای نوزادان باوزن‌های کمتر 1500 گرم بالای 40 درصد می‌باشد به همین دلیل، به نظر می‌رسد اقدامات توانبخشی برای آنها امری ضروری است. در موقع تشخیص ضایعه مغزی نوزادان به توانبخشی متعددی از نظر حسی، حركتی، ذهنی، توجه تمركز وآموزش احتیاج دارند. وقتی هدف در مان، درست كردن، اصلاح كاركردن ضایعه تخریب شده و دوباره بازسازی (Reorganization) مغز  باشد، باید از جنبه‌های مختلف كودك را تحت بررسی قرار دهیم. در حالی كه ضایعات مغزی ایستا (غیرپیشرونده) اغلب، یا در موقع تولد كودك و یا در 1-2 ماه اول زندگی ممكن است ایجاد می‌شود. در قدیم،‌ به علت نبودن پارامترهای تشخیص دقیق، مجبور بودیم تا 2 سالگی صبر كنیم، زمانی که ضایعه مغزی او تاثیر منفی خود را روی اندام اعمال نماید در حدی که كودك یا به صورت سفت (اسپاستیك)، شل (Hypoton) یا حالت‌های ناجور تونی (Dystony) و یا مخلوط باشد و از نظر كلینیكی بتوانیم cp بنمامیم. اغلب درآن زمان است كه (پزشک) تصمیم می‌گیرد بیمار را به مراكز توانبخشی ارجاع دهد، متاسفانه این سن زمانی است كه  منطقه آسیب دیده  از نظر عملكردی تخریبش كامل‌تر میشود و هم در صورت دادن سیگنال‌های تصحیح‌كننده به سختی به طرف بهبودی هدایت گردد.

 

صدمات این نگاه به ترتیب زیر است.

اولاً: به مغز ضایعه دیده فرصت داده می‌شود. به علت عدم سیگنال مناسب كه سلول‌های مغزلازم دارند، تعدادی از سلول‌هایی ضعیف تر از بین بروند و تعداد باقی مانده، چون سلول‌های مجاور آن از بین رفته است، ارتباط مناسب و ساختارمندی با سلول‌های دیگر برقرار نمی‌كنند، در نتیجه درست است كه به ضایعه مغزی ایجاد شده، اصطلاحاً غیرپیشرونده می‌گویند ولی وقتی سیگنال به محل ضایعه مغزی نمی‌رسد، یك روند تخریبی بیشتر و ناخواسته‌ای رادر همان سطح (مشكل مغزی) به وجود می‌آورد.

ثانیاً: این منطقه ضایعه دیده ممكن است درفرایندهای حرکتی برای كنترل اندام یا فرآورده‌های ذهنی و یا رفتاری كودك نقش داشته باشد.  در نتیجه اگر این عدم تعریف درست، منطقه حركتی ضایعه دیده باشد، حركات و اعمال به صورت غیرطبیعی ظاهر می‌شود، اگر منطقه ضایعه دیده در فرایند‌های ذهنی شركت داشته باشد باعث اشكالات و تكامل نقص عملكردی بیشتری در ذهن می‌گردد.

در حالی كه اگر از همان اوایل تولد، تشخیص ضایعه مغزی كودك داده شود، اقدامات توانبخشی در صورتی که برپایه اشکالات مغزی باشد (فیزیوپاتولوژی) باعث زنده نگه داشتن بیشتر سلول‌های صدمه دیده خواهدشد و از طریق حركاتی كه به وسیله تمرینات توصیه شده پزشك و فیزیوتراپیست به كودك داده می‌شود ارتباطات بجا و مناسب سلول‌های عصبی به وجود می‌آید. از طرف دیگر با دادن تمرینات مناسب: اندام توانمندی خود را از دست نخواهد داد، در اثر تحریک رستپورهایی كه برای ارتباط با نورون‌های مناسب با سلول‌ها عصبی، برقرار می‌کنند، حتی رستپورهایی كه مربوط به سلول‌های از بین رفته است سعی خواهند نمود با سلول‌های باقی مانده ارتباط برقرارکنند.

تشخیص در این سن به خوبی ممكن است به شرطی که، اولاً به دانش كلی نورپاتولوژی مسلط باشیم. ثانیاً، از مشاور همكاران دیگر مثل childneurologist یا همكاران متخصص Neuroseiene به خوبی بهره ببریم و با دانش علوم اعصاب بتوانیم از پارامترهای كلینیكی استفاده کنیم، تا قبل از بررسی و مشاهده و كمك گیری امكانات پاراكلینیكی Nenrophysiology و Neuroimaging، ضایعه را حدس بزنیم (چون خیلی وقت‌ها كه ضایعه یا محل نامناسب دارد و یا اندازه كوچك دارد ممكن است امكانات پاراكلینیكی بخوبی نتواند ما را هدایت نماید) ،با کمک این پارامترها تمرینات توانبخشی را طوری طراحی نماییم كه مجموعه عملكرد اندام و ساختار ضایعه را پوشش دهد. اگر سن كودك بالای 4 سال باشد، به علت تكمیل ساختارسازی سیستم عصبی در این مدت و ارتباط سیناپسی نامتجانسی که در اثر ‌ضایعه روی سیستم عصبی ایجاد می‌گردد هزینه توانبخشی را هم بالا می‌برد (چون در اثر اشکالات ایجاد شده به اقدامات متنوعی مثل کاردرمانی، فیزیوتراپی، گفتاردرمانی، آموزشی، وسایر کارها احتیاج دارد). و هر روز ممکن است، به افراد متخصص لازم باشد كه به صورت موردی با کودک کار کنند.

ولی اگر در سنین زیر 1 سال بخصوص زیر 2 ماه و یا اوایل تولد شروع شود در ضمن تصحیح اعمال حركتی و بازی با كودك طوری عمل می‌شود كه هم سیستم شنوایی او خوب درگیر شود و هم سیستم بینایی؛ طوری كه برای كودك انگیزه مناسب كاركردن بوجود آید و از انجام این كار درمانی بوسیله مادر یا مراقب (caregiver) لذت ببرد. در این زمان به طور كلی هم روی هوش كودك می‌تواند مؤثر باشد، هم حركات تخریبی که ممکن است ایجاد شود بوجود نمی‌آید، بخصوص با تعامل مستمری كه با مادر خواهیم داشت اختلالات رفتاری او تصحیح خواهد شد و در مسیر درمان هدایت می‌شود. اقدامات توانبخشی در اوایل تولد به وسیله متخصص هدایت می‌گردد، درمان عمدتاً بسیار كم هزینه، سریع و موثر انجام می‌شود؛ در حالی كه در سنین بالاتر از 2-3 سال حتی در اختلالات غیرپیشرونده هم درمان بسیار پر هزینه‌تر است و چون كودك باید به وسیله افراد مختلف دست كاری شود (تراپیست‌ها)، در نتیجه برای او صدمه زننده و خسته‌كننده می‌شود. همچنین تاثیر بسیار كندتری را خواهد داشت.

بنابراین، اگر طوری برنامه‌ریزی نماییم كه چه از نظر تشویق‌های مالی (مثل بیمه‌كردن در این سن برای مراجعه زودرس والدین) و یا آموزش همكاران اطفال، حتی به صورت دوره‌های بازی آموزی یا Workshop و یا دوره‌های آموزشی چندین ماهه بسیار می‌تواند مفید باشد به خصوص در مرحله اول در مورد تشخیص زودرس موثر می‌باشد و علاوه بر آن همین دوره‌های كوتاه می‌تواند نگرش همكاران را در مورد تشخیص و توصیه‌های درمانی تصحیح نماید و به مرور آنها را به عمق، تاثیر و اهمیت كار هدایت كند. بالاخره به زودی به مرحله‌ای خواهیم رسید كه بتوانیم سطح تشخیص زودرس را به همكاران پزشك عمومی گسترش دهیم. تا این دستورهای درمان بسیار ساده و موثر كارسازی در سطح وسیع طبقات اجتماعی امكان کاهش ضایعات مغزی را گردش دهیم.

با در نظر گرفتن اینکه خوشبختانه طبقات جامعه متوسط به بالا در کشورما درصد بالایی را تشكیل می‌دهد و خواهان كودك باهوش هستند. می‌تواند پارامتر مهمی باشد تا نگاه به این علم نوپا توسعه یابد و همكاران طبیب به خصوص متخصصان اطفال را به طرف این علم هدایت كنند.

برچسب ها: سیستم بینایی، زندگی آنلاین، فیزیوپاتولوژی، فرآورده‌های ذهنی تعداد بازديد: 675 تعداد نظرات: 0

نظر شما بعد از تایید درج خواهد شد

فیلم روز
تصویر روز