Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
سه شنبه 4 اردیبهشت 1403 - 19:26

21
بهمن
خواندنی هایی درباره شادی

خواندنی هایی درباره شادی

خوشبختی ارتباط ضعیفی با وقایع زندگی دارد.طبق گفته محققان، سطح خوشحالی فرد بیشتر با ساختار مغز تعیین می‌شود نه با وقایع خوب و بد.

ركسانا خوشابی؛ كارشناس ارشد مشاوره بالینی

 

 

ژن خوشحالی

خوشبختی ارتباط ضعیفی با وقایع زندگی دارد.طبق گفته محققان، سطح خوشحالی فرد بیشتر با ساختار مغز تعیین می‌شود نه با وقایع خوب و بد. وقایع بد آدم را اذیت می‌كنند یا احساس بدی به وی می‌دهند اما به اندازه‌ای كه فكرمی‌كنیم بد نیستند و آنقدر كه فكرمی‌كنیم ادامه پیدانمی‌كنند. خوشحالی، یك مسئله فردی است و درست مثل یك ترموستات در مغز ماست و یك  حد پایین دارد كه با ژن‌های ما تعیین می‌شود.

راز خوشحالی این است كه فراتر از این حد برویم. طبق نظر بعضی محققان، با تغییر نوع روابط فردی، تغییرمحیط كار و داشتن كنترل در زندگی روزمره، می‌توان خوشحالی را تقویت كرد.

کار بیشتر خوشحالی بیشتر

یك پروفسور دانشگاه كلرادو می‌گوید تجارب انسان بیش از داشته‌های مادی او را خوشحال می‌كنند. وقتی انسان در جستجوی خوشبختی است، خوب زندگی كردن با بیشتر داشتن به دست نمی‌آید بلكه با انجام كار است كه حاصل می‌شود. طبق تحقیقات اخیر آنچه افراد را بیشتر خوشحال می‌كند تجارب غنی در زندگی است نه داشتنی‌ها. تجربه، خوشحالی بیشتری به زندگی می‌آورد، زیرا بخش بامعناتری از هویت فرد را تشكیل می‌دهد، سهم بزرگتری در برقراری موفق روابط اجتماعی دارد و بعلاوه صحبت كردن از تجارب زندگی لذت بخش است.

در حالیكه دارایی به كلی از هویت ما جداست. انسان تنها موجودی است كه به آینده فكر می‌كند. بیشتر خوشحالی ما از فكركردن به این به وجود می‌آید كه چه چیزی خوشحالمان خواهد ساخت و طبق نظر محققان ظاهراً ما در این پیش‌فرض‌های خود چندان مهارتی نداریم. مثلاً ‌اكثر ما فكرمی‌كنیم تنوع، نمك زندگی است اما آزمایشات خلاف این را ثابت كرده‌اند. زیرا چیزهای جالب فقط همان بار اول، عالی‌اند  و تكرار، هیجان آنها را از بین می‌برد.

 شادی، در مسیر تحقق هدف!

به نظر شما آیا ممکن است  موفقیت افسردگی بیاورد؟! عوامل زیادی هست كه دست به دست هم می‌دهند و باعث می‌شوند افرادی مانند مدیران موفق دچار افسردگی شوند. دكتر استیون برگلاس می‌گوید: متاسفانه برای بعضی آدم‌ها موفقیت پایان كار است. چون هنگامی كه برای رسیدن به هدفی تلاش می‌كنیم، بدن پاسخ‌های شیمیایی تولید می‌كند كه شادی‌آور است و ما را نسبت به رنج مقاوم می‌سازد. اما پس از رسیدن به هدف، دیگر از احساسی كه در طول مسیر موفقیت با خود داشتیم خبری نیست.

علاوه بر این، فرد پس از موفقیت، به هر چیزی به چشم «آنچه انجام شده» نگاه می‌كند نه «آنچه در حال انجام است». بعضی افراد  برای ضربه‌ روانی كه در امتداد موفقیت می‌آید آماده نیستند  آنها فقط وقتی در حال تلاشند، راضی و خوشحالند. بعلاوه آنها در خیال زندگی در جهانی هستند كه كاملاً در كنترل خودشان است «اما همین كه کارتان گسترش پیدا می کند  ناچارید حسابدارها ، کارمندها و مدیرانی استخدام كنید و اوضاع از كنترل خارج می‌شود».

قرار گرفتن در مرز نهایی موفقیت، وضعیت عاطفی مغز را از مثبت به منفی تغییر می‌دهد. ریل می‌گوید: «در این حالت زندگی دیگر براساس رسیدن به چیزی نیست بلكه حول محور از دست دادن می‌چرخد. مهم نیست چه چیزی باعث موفقیت شده، آنهایی كه به قله می‌رسند با ترس از دست دادن آنچه بدست آورده‌اند یعنی مقام و موقعیت، ثروت، شهرت زندگی می‌كنند.» در اوج بودن، فرد را محافظه كار و گریزان از ریسك می‌كند. خیلی آسان‌تر است كه از پایین به بالا صعود كنیم تا اینكه در قله باقی بمانیم. فرد وارد حالت دفاعی می‌شود و احساس یأس می‌كند.

کمبود  هیجان ، دشمن شادی!

مسئله دیگر این است كه وقتی عزت نفس فرد براساس رسیدن به موفقیت پایه‌گذاری شده ‌باشد پس از پایان همه تلاش‌ها فرد احساس بی‌ارزش بودن می‌كند. برای نمونه ، بنیان‌گذار شركت كداك، جرج ایستمن موفقیتی شگفت‌انگیز پیدا كرده بود اما با این وجود دست به خودكشی زد.  او در یادداشت‌ خودكشی‌اش نوشته بود «كار من انجام شده پس دیگر منتظر چه هستم»؟.

احساس افسردگی اخطاری است كه نشان می‌دهد فرد از لحاظ عزت نفس احساس رضایت نمی كند و لازم است راه بهتری برای تأمین و افزایش عزت نفس  پیدا كند. اما بعضی افراد نسبت به علائم درد به موقع عكس‌العمل نشان نمی‌دهند آنها تا جایی ادامه می‌دهند كه دیگر از پا می‌افتند و وقتی به فكر چاره می‌افتند كه اوضاع خیلی وخیم شده است.

انسان‌هایی كه به اوج می‌رسند تصور می كنند احساس افسردگی‌شان به خاطر كمی هیجان در زندگی است و چون قدرت و منابع زیادی در دست دارند برای رفع مشكل به كارهایی رو می‌آورند كه آنها را برانگیخته كند. البته مناست‌ترین راه ،ساختن دوباره عزت نفس بر پایه‌هایی ارزشمند‌تر است . درك معنای واقعی زنده بودن و تلاش، می‌تواند راهی برای جلوگیری از سقوط در افسردگی و به دست آوردن شادی بیشتر باشد.

 

برچسب ها: روانشناسی، خندیدن، شاد بودن، شادی و نشاط، احساس شادی، راز شاد زیستی تعداد بازديد: 1025 تعداد نظرات: 0

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز