روانپزشك ناراحتی او را افسردگی تشخیص داد و سردردهای ناشناخته بیمار را ناشی از آن دانست. با شروع درمان ضد افسردگی، سردرد و سایر نشانههای بیماری برطرف شد و بیمار سلامتی كامل خود را بازیافت. نتیجه موفقیت آمیز درمان، صحت تشخیص روانپزشك را تأیید میكرد.
هنگامیكه در مورد افسرگی بحث میشود سوالاتی در اذهان پیش میآید كه بعنوان مثال: آیا افسردگی یك بیماری ارثی است؟ آیا فرزندان هم دچار این بیماری خواهند شد ؟
در جواب باید گفت: استعداد ارثی یكی از عوامل موثر در ابتلای به افسردگی است. زمینه ارثی موجب میشود تا فشارهای روانی و تجربیات سخت زندگی و یا ناملایمات ناشی از فقدانهای مكرر یا شدید باعث بروز علائم افسردگی بشود.
عوامل ارثی-اقتصادی-اجتماعی هر كدام در بروز بیماری افسردگی موثر هستند. كسیكه زمینه ارثی قوی افسردگی داشته باشد نیاز به استرس روانی یا فشار روانی اجتماعی كمتری دارد تا بیمار شود و همینطور بالعكس پس در نتیجه نباید نگران زمینه ارثی بودن بیماری باشیم تا فشار روحی بیش از معمول را به فرزند خود وارد نسازیم.
وظیفه حكم میكند تا آرامش خود را حفظ كنیم. محیط آرام و مهربانی در خانه فراهم كنیم تا مسائل روزمره به نحو منطقی حل شود و این فضای آرام و حمایت گر خود موجب متوقف شدن زمینة ارثی شده و مانند پادزهر مانع بروز علائم افسردگی در فرد مستعد شویم.
گاهی اوقات ممكن است این سوال در ذهن اشخاص افسرده پیش بیاید كه چرا من افسرده شده ام؟ افسردگی همانطور كه در مباحث قبل گفته دلائل متعددی اجتماعی – اقتصادی ارثی را دارد كه ممكن است اینها دست به دست هم بدهند و موجب افسردگی شود. نكتة قابل توجه اینكه چرا بعضی افراد در برابر شدید ترین حوادث غم انگیز هم از افسردگی به دور میمانند و بعضیها در برابر حوادث بسیار كوچك محیطی یا هیجانی دچار اندوه شدید و یأس میشوند.
آنان كه برای ابتلای به افسردگی به دلیل زمینههای ارثی یا تجربیات تلخ گذشته زندگی حساس تر هستند نسبت به حوادث جاری اجتماعی و اقتصادی شكننده تر بوده و زودتر به بیماری افسردگی مبتلا میشوند وبرعكس آنان كه از ثبات بیشتری برخوردار هستند فقط در مقابل حوادث غم انگیز شدید ممكن است تسلیم افسردگی بشوند.
پس برای درك علت افسردگی باید به مجموعه علل در هم تنیده توجه داشت نه یك علت خاص.در نتیجه در درمان بیماران افسرده سه ركن اساسی زیر را در برنامه منسجم و حساب شده منظور كرد:1)استفاده از درمانهای دارویی ضد افسردگی. 2)استفاده از روان درمانی به شكلهای مختلف و متناسب با هر كس مثلاً چاره جویی برای حل مشكلات جاری بیمار و افزودن بر قدرت مقابله با مسائل با كمك مشاور، با روان شناس یا روان پزشك.3) تعدیل شرایط اجتماعی – اقتصادی زندگی به نحوی مناسب و مقدور، مثلاً كاستن از ساعات كار شبانه و تغییر لیست شغلی به محیطی كه فشار روحی كمتر داشته باشد.
افراد افسرده گاهی برای فرار از دردهای درونی بوسیله ای پناه میبرند كه این وسیله ممكن است مصرف مواد مخدر یا مشغول شدن به یك پرنده باشد كه اورا از پرداختن به روال رنج آور افسردگی فارغ سازد.
مصرف تریاك در وحلة اول ممكن است موجب بهتر شدن خلق و كسب احساس سرخوشی بشود اما استفاده از تریاك برای درمان افسردگی هیچ گاه پذیرفته نشده است. گذشته از اینكه استفاده از تریاك در بعضی از افراد سبب افسردگی هم میشودو صرف نظر از مسائل قانونی – اخلاقی و اجتماعی، مشكل عمده طبی مصرف تریاك ایجاد وابستگی (اعتیاد) است به این معنی كه تریاك ماده ای نیست كه بتوان گهگاه و عشقی مصرف كرد زیرا بسرعت باعث عادت سلولهای مغز میشود كه با چند بار مصرف شخصی مجبور است.
برای حفظ تعادل شیمیایی و معمول مغز خویش از این ماده استفاده كند، بعد بدن نسبت به تریاك تحمل پیدا میكند و هربار مصرف تریاك بیشتر میشود و قطع یا كم كردن آن از سوی دیگر خود موجب افسردگی میشود و تنها در وهلة اول ممكن است به طور آنی و خیلی زودگذر این افسردگی فروكش كند ولی بعداز آن وابستگی ایجاد شده و بقول معروف از چاله به چاه میافتد.
سوال دیگر اینكه آیا داروها ضد افسردگی آدم را معتاد میكند ؟
داروهای ضد افسردگی معمولاً موجب وابستگی و اعتیاد نمیشوند.یكی از نشانههای مصرف مواد مخدر و سكر آور ولع مصرف آنها علیرغم منع آن از سوی پزشكان است. كسی داروی ضد افسردگی را با ولع مصرف نمیكند و به عكس همواره بیماران مشتاق هستند تا بتوانند این داروها را قطع كنند.
برای خواندن بخش اول- همه چیز درباره افسردگی- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش دوم- همه چیز درباره افسردگی- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش سوم- همه چیز درباره افسردگی- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش پنجم - همه چیز درباره افسردگی- اینجا کلیک کنید.