اگر كودك در سنین ورود به مدرسه اقدام به دزدی مثلا یك شكلات كرد، پدر و مادر میتوانند به او كمك كنند تا چیزی را كه دزدیده دوباره سرجای قبلیاش بگذارد و اگر این امكان وجود نداشته و مثلا كودك شكلات را خورده باشد، پدر و مادر میتوانند كودكشان را به مغازهای كه دزدی كرده ببرند و بعد از معذرتخواهی، مبلغ آن را بپردازند. كودكان در مرحله قبل از نوجوانی باید حتما چیزی را كه دزدیدهاند سرجایش بگذارند؛ مثلا یك كودك 9ساله باید بداند كه دزدی كردن كار نادرستی است و در عین حال عواقب آن را نیز درك كند.
اگر كودكی بیش از یك بار دزدی كرد، به طور جدی نیاز به كمك دارد. تجاوز و قانونشكنی در صورت تكرار شدن، نشاندهنده یك مشكل بزرگتر است. یك سوم از نوجوانانی كه تا به حال اقدام به سرقت از مغازهها نمودهاند، اظهار میكنند كه ترك این كار برایشان دشوار است؛ بنابراین باید به آنها كمك كنیم تا بفهمند چرا دزدی كردن كار بسیار بدی است و در صورت انجام این كار چه عواقبی در انتظارشان است.
با آنكه اغلب موارد مربوط به سرقت از مغازهها و جاهای دیگر، تعمدا انجام میشود، اما برخی افراد كه دزدی میكنند دچار «لكپتومنیا» هستند. این اختلال بسیار نادر وسواسی به گونهای است كه فرد قبل از دزدی احساس نگرانی و دلشوره میكند، ولی بعد از انجام دزدی، احساس لذت و خشنودی دارد. مدتی بعد احساس گناه میكند و معمولا آن چیزی را كه دزدیده است، دور میاندازد. این افراد ممكن است به سایر اختلالات پیچیده، از جمله اختلال خوردن و اختلال وسواس نیز دچار باشند.
هرگز وقتی كه این اتفاق برای نخستین بار میافتد، اصرار نداشته باشید كه ثابت كنید كودك حتما چیزی، دزدیده است، چون ممكن است او را برای جرمی كه نكرده تنبیه كنید. درسی كه كودك از این جریان میگیرد، این است كه خود را از هر موقعیتی كه در آن احتمال دزدی میرود دور كند. ماورای عمل دزدی همیشه علت یا انگیزهای وجود دارد و ما باید تلاش كنیم تا بیابیم كدام نیاز یا نیازهای كودكان با این رفتار برآورده میشود.
در سه سال اول زندگی نام دزدی را نمیتوان روی عمل كودك گذاشت، زیرا او هنوز با مفهوم مالكیت اشیا آشنا نیست. به عبارت دیگر نمیتواند مال خودش را از دیگران تشخیص دهد. آنها برداشتن وسایل دیگران را عملی عادی میدانند و فكر میكنند كه همهچیز در اختیار آنهاست و هر كار بخواهند میتوانند انجام دهند؛ بنابراین بهتر است پدر و مادرها آنها را به دلیل این رفتار تنبیه و سرزنش نكنند و در عوض با فرصت خوبی كه فراهم شده است، با او در مورد مالكیت حرف بزنند.
كودكان در سنین 7- 13 سالگی با مفهوم مالكیت آشنا میشوند و میتوانند به اشتباه بودن یك عمل پی ببرند. برای رویارویی با مشكل دزدی در این مقطع سنی، پدر و مادرها و حتی معلمها و دوستان باید برخی نكات را مدنظر قرار دهند:
ابتدا باید انگیزه دزدی را در كودك تشخیص دهیم؛
وقتی كه متوجه رفتار ناشایست او شدیم، با صبوری از او بخواهیم وسیله دزدی را سر جایش بگذارد و عذرخواهی كند؛
باید پیامدهای كارش را به او توضیح دهیم؛
روی فرزندمان كنترل بیشتری داشته باشیم تا با افراد ناباب همنشین نشود؛
نیاز او را به توجه و محبت ارضا كنیم تا مجبور نباشد برای جلب توجه و محبت دست به دزدی بزند؛
به كودك خود اعتماد كنیم و هیچوقت حتی اگر چیزی نیز برداشته باشد، او را متهم به دزدی نكنیم؛
با افشای این راز او را در برابر دیگران تحقیر نكنیم؛
اعتماد به نفس كودك خود را در خوب بودن و داشتن رفتارهای مناسب بالا ببریم؛
كودك را وادار به قسم خوردن نكنیم و در این مورد لجاجت و سرسختی به خرج ندهیم؛
مقداری پول به عنوان پول توجیبی به او بدهیم تا بتواند گاهی اوقات با جرأت چیزی را كه دوست دارد بخرد؛
رفتارهای صادقانه كودك خود را تحسین كنیم. تشویق رفتارهای شایسته و مناسب موجب تقویت و تكرار آنها میشود و كودك را از انجام رفتارهای نادرست دور میكند.
برای خواندن بخش اول- آسیب شناسی دزدی در كودكان- اینجا کلیک کنید.