سه سالگی: مسؤولیتپذیری در او قوی است و استقلال طلبی دارد، میگوید: «خودم میكنم، خودم میپوشم، خودم به حیاط میروم». مسؤولیتهای كوچك را میتوان به او واگذار كرد، مثلاً ظرف میوه را خالی كند یا ظرف شسته را خشك كند. او تمایل زیادی دارد كه كار را به صورت كامل انجام دهد. میشود به او گفت كه حرف نزند، نخندد، نرود و ...
چهارسالگی: میتواند مسؤولیتهایی را بپذیرد، لباس بپوشد، بند كفشش راببندد، صورتش را بشوید، از دستورات تخلف میكند، مایل به تماس با دنیای خارج است، حاضر است برای انجام كاری به خانه همسایه برود، از مغازه همسایه خرید كند و...
پنج سالگی: كاری كه در قدرت اوست، خوب انجام میدهد و به قدرت خود مطمئن است. او عجله دارد و میخواهد از والدین خود جلو بزند. میتواند سفره غذا را پهن كند، لباس خود را منظم كند و از انجام كار، احساس رضایت نماید. در این سن میتوان حقوق دیگران را به او آموخت.
شش سالگی: سن توسعه است و طفل آماده هر چیز و هر كار و مایل به فعالیت اجتماعی است. علاقه به كار در او پرورش پیدا میكند، میخواهد او را به حساب آورند. البته ممكن است تا حدودی هم از وظایف خود شانه خالی كند، طفره برود، بهانه تراشی كند و زیر قولش بزند.
هفت سالگی: سن اعتماد و استقلالطلبی است. میخواهد اتاق مخصوص یا قفسه مخصوص داشته باشد. از خودش بسیار متوقع است. اگر مسؤولیتی را به او بسپارند، نسبتاً خوب انجام میدهد و از این باب قابل اعتماد است.
هشت سالگی: هیچ كاری را مشكل نمی داند. تصور او از قدرت، فوق واقعیت است؛ به همین دلیل دو چیز برای او خطرناك است:
1- دست زدن به هر شیئی
2- سرزنش بسیار در حین شكست كه ممكن است او را از زندگی مأیوس و وادار به انتقامگیریهای سخت كند.
نه سالگی: میل به استقلال در او قوی میشود. میتواند تا حدودی در كارهای آشپزی كمك كند، فرمانهای كوچك را انجام دهد و مراقب خانه باشد. میخواهد عضو هیئتها باشد و درعین حال نافرمان، بدبین و خود رأی است. از امر و نهی نگران و تنوعطلب است؛ مخصوصاً در مسؤولیت.
ده سالگی: سخن والدین برای او چون قانون است. روح پذیرش مسؤولیت در او قوی است. خواهان انجام كارهای مهمتر است؛ مثل آشپزی برای همه. میتواند كار كند، مأموریتی را بپذیرد و انجام دهد، مسؤولیت دینی را بپذیرد و از عهده بر آید.
یازده سالگی: قدرت و رشد او زیادتر میشود. كمكم با روابط علت و معلولی وسیعتری آشنا میگردد. به وظایف اجتماعی پی میبرد، ولی كمتر بدان تن میدهد. بلندپرواز است، كمتر میخواهد خود را در قید و بند گرفتار كند و در عین حال به مسؤولیت اجتماعی علاقه مند است.
دوازده سالگی: مایل است عضو انجمنهایی باشد؛ مثل انجمن ادبی، ورزش و... دوست دارد در مجالس حاضر گردد و شركت كند و رعایت آداب و رسوم را بنماید. خودش ناخن بگیرد، مراقب لباس پوشیدن و حفاظت كودك دیگر باشد، در امور خانه شركت كند و در این كار بیمیل نیست. باید به او مسؤولیت داد و كنترل كرد.
سیزده سالگی: مسؤولیت میپذیرد، ولی قید و بند نمیپذیرد.
چهارده سالگی: میتواند مسؤولیتهای متعددی را بپذیرد؛ ولی تصمیمگیری و انتخاب برای او مشكل است.
پانزده سالگی: كاملاً میتواند به خود برسد، مواظب خود باشد و زمینه تخصصی معینی را برای خود بپذیرد.
پانزده سالگی سنی مهم و پرمعناست. نوجوان قادر به تحلیل و تفسیر مسائل است و میتوان به او اجازه داد در اتخاذ تصمیم و مذاكرات خانوادگی شركت كند و وظایف معمولی خانه را انجام دهد. به طور خلاصه میتوان گفت در سنین نوجوانی مسؤولیتپذیری بسیار قوی است و اگر نوجوان آن را پذیرفت، انجام میدهد؛ اگر چه به قیمت جانش تمام شود.
برای خواندن بخش اول- كودكان و مسؤولیتپذیری- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش دوم- كودكان و مسؤولیتپذیری- اینجا کلیک کنید.