2- این سیستم به نظر میرسد در دوران شیرخوارگی فعالتر از سایر حسها میباشد چون نوزاد با بو مادر خود را میشناسد، هر روز قدرت و شناخت جدیدتر از سیستم بویایی را در نوزاد متوجه میشویم.
3- سیستم بویایی ارتباطات بسیار وسیع و گسترده ای با سیستم حافظه دارد که شامل قسمتهای مختلف parahypocomps، perirhinal, entrorinal و بالاخره Hippocampus میباشند که در لب میانی تمپورال قرار دارند و جزء سیستم لیمبیک میباشند.
4- ولی ویژگی بسیار مهمی كه هیپوكاموس دارد و بنظر میرسد این ویژگی را تالاموس نداشته باشد شدیداً نسبت به كمبود اكسیژن حساس است و باعث تخریب سلولهای هیپوكامپوس میشود و در مقابل شدیداً قابل بازسازی و بازیابی است و حتی عقیده بر این است كه تا مدتها توانمندی neurogenesis را میتواندداشته باشد، در صورتیكه سیگنال مناسب برای بازیابی به این قسمت برسد، این سیگنال به طور اولیه میتواند از طریق سیستم لمسی و بویایی باشد.
5- اینکه نورونهای olfactory system مستقیماً به hippocapus parahippocumpus وآمیگدال میرسد به نظر میرسد برای armothrapy یا رایحه درمانی یك امكان ارزنده ومناسبی را فراهم کند كه جلوگیری از تخریب فرایند حافظه زودرس را ممكن میسازد .
در كودكانی كه امكان كمبود اكسیژن در دوران نوزادی برای آنها بوجود میآید، علاوه بر امکان hypoxia وAsphexil، اشکالات یونی مثل هیپوکلسمی و یا هیپوگلیسمی هم میتواند به این قسمتها صدمه بزند، به نظر میرسد در این موارد ضروری است از محرکات مناسب بویایی استفاده شود.
6- علاوه بر آنكه نورونهای سیستم بویایی مستقیاً وارد این قسمتهامی شوند كه مربوط به فرآیندهای حافظه زودرس میباشد، وارد basal nucleus میگردد كه این قسمت از طریق مسیر dorsal longitudinal fasciculus باعث تغییر در رفتار و توجه و تمركز میگردد و تحریك این قسمتها است كه میتواند باعث ترشح استیل كولین گردد چون این منوآمین در ایجاد فرآیندهای مختلف توجه و تمركز نقش مهمی دارد، در تنظیم اعمال هستههای قاعده ای مغز هم نقش دارد، پس تحریک این چرخه به وسیله محرکات بویایی میتواند مفید تلقی گردد.
7- نقش بسیار مهم سیستم بویایی علاوه بر دخالت آن در رفتار فرد، میتواند نقش مهمی در فرایندهای هوشیاری داشته باشد. سیستم بویایی وارد قسمت فوقانی Reticular formation میشود كه در هوشیاری نقش بسیار بارزی را دارد و بنابراین armethropy در مورد نوزادان و شیرخواران میتواند باعث alertness آنها شود و در بالا بردن consciousness آنها نقش ویژهای را بازی میكند، به خصوص این که ابتدا وارد قسمت activated Reticular system میشود.
اهمیت این قسمت در فرایندهای هوشیاری به حدی است اگر در صدمات مغزی این قسمت تخریب شود، تقریبا برگشت بیمار از حالت کما غیرممکن میتواند باشد. با توجه به این ویژگیها ساختمانی و ساختارسازی است كه در تحقیقات مختلف از جمله loscher و ebert متوجه اثر متوقف كنند. Armothrany برای scizure در حالتهای experimental شدند و افراد مختلف دیگری بنام betts در سال 2003 متوجه میشود armotherapy در مهار intractible scizuresها میتواند بسیار كمككننده باشد.
بنا به این دلایل افراد بهتر است armethorapy را از بدو تولد و در كودك نوزاد شروع نمایند، به خصوص در صورت بروز ضایعه مغزی حتی اگر ضایعه مغزی شدید هم داشته باشد بهتر است تحریکات طبیعی بویایی را هر چند در موارد بسیار نادری شروع كنیم، نوعی اپی لپسی داریم که با محرکات بویایی ممکن است رفلکسهای اپی لپتیک شروع شود كه بنام olfactory reflex epilepsies میباشد و این پدیده در بین انواع reflex epilepsyها نسبتاً نادرست، در مواردی كه ضایعات middle temporal lob داریم ممكن است تحریك بویایی باعث اپی لپسی شود ولی در كلیه این موارد ذكر میگردد با بوهای شدید ممكن است این فرآیندهای مخرب بوجود آید در حالیكه در نوزاد لازم است گفته شود از بوهای طبیعی و مطبوع ولی متنوع و وسیع در رایحه درمانی استفاده کنیم تا خطر بسیار کم احتمالی Reflex epilepsy را به حداقل برسانیم.
چون در تحقیقات چند دانشمند گفته شد رایحه درمانی روی فرآیندهای Epileptic اثر متوقفكننده میتواند داشته باشد،چه بهتر نوزاد ضایعه مغزی كه هنوز حملات تشنج برای او شروع نشده است armothroerapy را بگونه گفته شده شروع كنیم.
برای خواندن بخش اول- نقش سیستم بویایی در درمان نوزادان هایپوكسیك- اینجا کلیک کنید.