Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 13:35

16
آبان
زنان جسور

زنان جسور

برخی از افراد گمان می کنند که جسارت ، همان پرخاشگری است و جسور بودن یعنی پرخاش کردن ، پر رویی یا تندی کردن و داشتن رفتارهای مردانه ! در حالی که این طور نیست .

رکسانا خوشابی

کارشناس مشاوره 

در میان زنان ، زنانی هستند که جسارت ندارند و زنانی هستند که جسورتر و شجاع ترند . برخی از افراد گمان می کنند که جسارت ، همان پرخاشگری است و جسور بودن یعنی پرخاش کردن ، پر رویی یا تندی کردن و داشتن رفتارهای مردانه ! در حالی که این طور نیست . 

جسارت به چه معناست ؟

جسارت در زبان فارسی به معنای بی‌باكی و بی‌پروایی است. شاید عده‌ای آن را با پررویی، گستاخی و پرخاشگری اشتباه بگیرند اما جسارت به معنی جرأت‌ورزی و ابراز وجود است.  جسارت یا جرأت‌ورزی یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افكار و احساسات خویش به شیوه‌ای مستقیم، صادقانه و مناسب. 

جسارت یك ویژگی شخصیتی مثبت و سازنده محسوب می‌شود؛ البته اگر آگاهانه، بجا و در حد تعادل استفاده شود. مرز بین جسارت و پرخاشگری بسیار باریك است و اگر فرد زیاده‌روی كند و شدت آن از تعادل خارج شود به پرخاشگری تبدیل می‌شود كه یك رفتار منفی و نامناسب به شمار می‌رود. یك فرد جسور باید موقعیت‌شناس باشد؛ یعنی گاهی لازم است فرد بسته به شرایط، موقعیت و ویژگی‌های شخصیتی اطرافیان آگاهانه و هوشمندانه از اعلام خواسته و نیازها و ابراز وجود چشم‌پوشی كند یا آن را به تعویق بیندازد.

 

جسارت همان پرخاشگری نیست

یك فرد جسور در موقعیت‌های خاص می‌تواند احساساتش را به خوبی كنترل كند اما افراد پرخاشگر این توانایی را ندارند و در موقعیت یكسان رفتارهای هیجانی و نامناسب از خود نشان می‌دهند.

فرد جسور اكثرا در روابط با دیگران موضع برنده – برنده دارد؛ یعنی هم تلاش می‌كند به خواسته خود برسد و هم حقی از طرف مقابل ضایع نشود. درواقع در راه رسیدن به خواسته‌هایش به احساسات و خواسته‌های دیگران هم احترام می‌گذارد.

اما یك فرد پرخاشگر در روابط با دیگران در موضع برنده – بازنده قرار می‌گیرد؛ یعنی جنگی راه می‌اندازد و حتی به قیمت صدمه زدن و توهین كردن به طرف مقابل و دیگران تلاش می‌كند به خواسته خود برسد. افراد جسور با اطرافیان‌شان ارتباطات خوبی دارند اما افراد پرخاشگر این‌طور نیستند.

 

جسارت ، ویژگی زنانه یا مردانه؟

ویژگی جسارت بیشتر در افرادی وجود دارد كه در محیط، زمینه ابراز وجود برای آنها فراهم بوده است یا به عبارتی به آنها اجازه داده شده كه درباره خواسته‌های‌شان صحبت كرده و برای رسیدن به آنها تلاش كنند. از این رو كمتر پیش می‌آید در خانواده‌هایی با شیوه تربیتی سختگیرانه  كه بیشتر نظرات والدین اعمال می‌شود

و كمتر به خواسته‌ها و نظرات فرزندان بها داده می‌شود،  فرزندان جسوری پرورش یابد. بالعكس در خانواده‌ هایی با شیوه تربیتی مقتدرانه (یعنی نه سختگیرانه و نه سهل‌گیرانه) چون به فرزندان این فضا داده می‌شود كه خواسته‌های خود را ابراز كنند، ویژگی جسارت بیشتر در فرزندان دیده می‌شود.

اگر والدین تفاوت جنسیتی زیادی بین فرزندان قائل شوند؛ مثلا به فرزند دختر بیشتر از پسر اهمیت دهند یا اینكه فرهنگ حاكم بر جامعه به‌گونه‌ای باشد كه مردان فضای بیشتری برای ابراز وجود و رسیدن به خواسته‌های‌شان داشته باشند، این ویژگی در آن جنس بیشتر رشد می‌كند و پرورش می‌یابد بنابراین بسته به سبك تربیتی خانواده و فرهنگ حاكم بر جامعه جسارت می‌تواند در زنان هم رشد كند. 

ویژگی افراد و خصوصا زن های جسور

جسورها با انگیزه و با پشتکارند

زن های  جسور پشتكار زیادی دارند و باانگیزه‌ هستند. اگر حین انجام كار با مانعی برخورد كنند به این راحتی‌ها كوتاه نمی‌آیند و دست از تلاش برنمی‌دارند.  این دسته متوجه اشتباهات‌شان می‌شوند و مسوولیت آن را می‌پذیرند و در عین اینكه می‌دانند شاید در مواردی اشتباه كنند آن را برابر با تمام شخصیت و وجودشان نمی‌دانند و در كل احساس مثبتی نسبت به خودشان دارند. 

جسور‌ها ابراز احساسات می‌كنند

زن های جسور در ابراز احساسات‌شان هم جسارت دارند. آنها احساسات خودشان را می‌شناسند و هیجانات را حل و فصل می‌كنند؛ مثلا یك فرد جسور هم ممكن است اگر حرف زور بشنود عصبانی و ناراحت شود اما این قدرت را دارد كه در آن لحظه عواطف و احساسات خودش را مدیریت كند

و بهترین و مناسب‌ترین رفتار را از خودش نشان دهد. افراد جسور علاوه بر اینكه احساسات خود را به خوبی می‌شناسند، احساسات طرف مقابل‌شان را هم به خوبی درك می‌كنند از این رو در برقراری ارتباطات میان‌فردی سالم و بهنجار توانایی و مهارت بالایی دارند.

افراد جسور تمایل دارند روابط‌شان با دیگران حسنه باشند بنابراین كمتر در ارتباطات‌شان با دیگران دچار تنش می‌شوند. همین ایجاد و حفظ روابط حسنه و مسالمت‌آمیز با دیگران آنها را در رسیدن به اهداف‌شان یاری می‌كند.

جسورها اغلب هدفمند و تلاش گرند

زنان جسور می دانند دقیقا چه می خواهند . آنها هدفمند زندگی می کنند و برای تمام حوزه های زندگی هدف های روشنی تعیین می کنند. هدف‌های فیزیکی، روانی، و معنوی که اغلب معرف فرد جسور هستند یک زن جسور فارغ از شرایط یا رنج‌هایی که دستیابی به اهداف در پی دارد با پشتکار به تلاش‌ خود  ادامه می‌دهد.

می‌داند که از طریق سخت کوشی است که می‌تواند همچنان  زن قدرتمندی باقی بمانند .

جسورها از تغییر و ساختار شکنی نمی ترسند

یک زن جسور از تغییر هر قدر هم که سخت به نظر برسد استقبال می کند . او از تنهایی یا تنها شدن نمی ترسد و می تواند به تنهایی اهداف خود را دنبال کند . آنها حاضرند گاهی در رشته و مهارت خود ساختارشکنی های حساب شده کنند تا به نوآوری و مهارت های جدیدی دست یابند و می توانند دنباله روی های بی منطق را کنار بگذارند و روی پای خود بایستند و قوانین و چارچوب های نو بیافرینند .

زنی که با يک جسارت کوچک آمريکا را تکان داد

در این جا می خواهم برایتان داستان واقعی یکی از زنان جسور امریکایی را بیان کنم .در يک روز ماه دسامبر، در شهر مونتگمری آلاباما «رزا پارکز» که خسته و کوفته از محل کار باز می‌گشت، وارد اتوبوس شد و طبق معمول در جايي نشست که علامت مخصوص سياهان را داشت.

اين کاری بود که او هر روز انجام می‌داد، اما هرگز به آن عادت نکرده بود. هر روز که پا به داخل آن اتوبوس می‌گذاشت، به یاد می‌آورد که این حق او نيست که جدا بنشيند. ولي آن روز اتفاقی افتاد همه چيز را تغيير داد. از دو سالگی‌اش او ‌مدام به دنبال پاسخی برای اين پرسش بزرگ بود که: چه فرقی بين من و بچه‌های سفيد هست؟

اين پرسش در همه جا همراهش بود، در مزرعه‌ی پدربزرگ و مادر بزرگش وقتی که کودکی‌اش را گذراند، در مدرسه وقتی نوجوانی‌اش را گذراند و در دانشگاه وقتی که جوانی‌‌اش را طی کرد و پس از آن هم هميشه در خيابان و رستوران و اتوبوس اين پرسش با او بود که «چرا تبعيض؟»..

و آن روز يازده دسامبر 1955 اين کابوس به بيداری و در نتیجه‌ فرو شکستن آن منجر شد. هنوز در قسمت سیاهان اتوبوس جا خوش نکرده بود که چند سفيدپوست وارد اتوبوس شدند. برایشان جای نشستن نبود. راننده از جا برخاست و علامت محل سياهان را برداشت؛ به این معنی که ديگر جايي برای نشستن سياهان وجود ندارد و رزا بايد برخيزد و جايش را به سفيدهايي بدهد که همه‌شان هم مرد بودند. اما رزا برنخواست.

گويی در يک لحظه تصميم گرفت که نافرمانی کند و از جايش بلند نشود، به همين سادگی. بی‌آنکه صندلی‌اش را ترک کند چشم به پنجره دوخت و بی‌توجه به اخطار راننده اتوبوس به بيرون نگريست.

خودش بعدها در خاطراتش نوشت: «مردم هميشه می‌گويند که من آن روز از جایم بلند نشدم چون خسته بودم ولی اين حرف درست نيست. من از نظر فيزيکی خسته نبودم، يا لااقل بيشتر از روزهای ديگری که از کار برمی‌گشتم خسته نبودم.

برخی هم فکر می‌کنند که در آن زمان پير بودم و قادر نبودم که بايستم اما من پير هم نبودم. در آن زمان چهل و دو سال داشتم. من فقط از سنگينی حرف زور خسته شده بودم».

بله او ديگر نمی‌خواست کوتاه بيايد. راننده دوباره و سه باره به او اخطار کرد و او توجهی نکرد. يکی از مردهای سفيدپوست به سراغش رفت و گفت: «شنيدی؟ تو بايد از جايت بلند شوی.» و رزا به آرامی گفت: «من بلند نمی‌شوم.» مرد گفت: «مرا ناچار می‌کنی که به پليس اطلاع دهم.» و رزا جواب داد: «اگر مايليد اين کار را بکنيد».

آن روز رزا به زندان رفت تا به جای همه‌ی سياه‌پوستان اعلام کند که «من ديگر تسليم نمی‌شوم و حاضر نيستم حق خودم را به شما بدهم».

خبر ماجرا به خاطر جاروجنجالی که برای بيرون کشيدن او از اتوبوس بوجود آمده بود، در شهر پيچيد. همان شب اول دستگيری او 50 تن از سیاه‌پوستان دور هم جمع شدند و تصميم گرفتند که به دستگيری اين زن، که تنها يک نافرمانی مدنی انجام داده بود اعتراض کنند.

در بين آن افراد، کشيش گمنامی هم بود به نام «مارتين لوترکينگ». مردی که از همانجا و به سرعت رشد کرد و به بالاترين مقامی تبديل شد که در تاريخ مبارزات سياهپوستان برای حقوق مدنی امريکا ظهور كرده است.

اولين اقدام اين پنجاه تن، تحريم سوار شدن به اتوبوس‌های خطوط مونتگمری بود. در آن زمان بيشترين مشتريان اين اتوبوس‌ها را سياهان تشکيل می‌دادند. سياهان این فراخوان را پذيرفتند و بلافاصله از سوار شدن به اتوبوس‌ها امتناع کردند.

از آن پس سراسر خيابان‌ها پر بود از مردمانی که پياده به سر کارشان می‌رفتند، راهی که گاه چهارساعت طول می‌کشید. این تحریم 381 روز ادامه داشت و 381 روز، زن و مرد و پير و جوان فقط راه رفتند.

در این مدت خطر ورشکستگی شرکت خصوصی اتوبوسرانی، رؤسای آن را به وحشت افکند و آنها انواع و اقسام خشونت‌ها را نسبت به پياده‌روندگان اعمال می‌کردند. رزا نيز از آزار طرفداران تبعيض نژادی در امان نبود. او کارش را از دست داد و شوهرش مجبور شد از كارش استعفا بدهد.

آنها مرتب به مرگ تهديد می‌شدند، خانه‌شان چندين بار مورد حمله قرار گرفت، اکثر افراد خانواده از آن شهر گريختند و او نيز مجبور شد که مدتی محل اقامتش را ترک کرده و به زندگی مخفیانه روی آورد.

جنبش اعتراضی رزا پارکز در نهايت به تصويب قانون حقوق مدنی سال 1964 منجر شد و از آن پس هر گونه تبعيض نژادی در آمريکا ممنوع اعلام گرديد. بدین‌سان يک نافرمانی کوچک، يعنی امتناع از برخاستن از روی يک صندلی، به جنبشی منجر شد که آمريکا را تکان داد.

او چندی پيش زندگی را ترک گفت. رزا در يک سال آخر عمر خود به بيماری فراموشی مبتلا بود، اما تاريخ جهان يقيناً نافرمانی کوچک او را هرگز فراموش نخواهند کرد.

 

برچسب ها: جسارت، زنان جسور، جسارت یعنی چه، جسارت به انگلیسی، جسارت داشتن، برای جسارت داشتن، جسارت به چه معناست، زنان شجاع تعداد بازديد: 946 تعداد نظرات: 2

نظرات

نظر شما در مورد این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز