به گزارش ایسنا - «نپتون در حرکت خود به دور خورشید در برج قوس قرار گرفته است. پس متولدین ماه آذر در این مدت، زندگی پرفرازونشیب و سختی خواهند داشت.» این نمونهای از پیشگوییهای رایج طالعبینی است که این روزها در سایتها یا شبکههای اجتماعی میبینیم. همیشه در کنار کسانی که به طالعبینی باور دارند، افراد دیگری هم هستند که زندگیشان را بدون توجه به پیشبینیها و هشدارهای طالعبینان میگذرانند و در نهایت هم به موفقیتهایی میرسند. حالا سوال این است چرا برخی افراد ذاتا به موضوعاتی مانند طالعبینی کشش و گرایش دارند؟ دانشمندان میگویند به نظر میرسد ویژگیهای شخصیتی افراد در نوع دیدگاهشان به طالعبینی تاثیرگذار است. محققان علوم شناختی سالهاست سؤال مهمی را مطرح کرده و در تلاشند با روشهای آماری و پژوهشهای علمی پاسخ آن را بیابند. سؤال این است که آیا میشود با شناسایی ویژگیهای شخصیتی افراد، احتمال باورمندی آنها به موضوعاتی مثل طالعبینی را پیشبینی کرد؟ روانشناسها و روانپزشکها برای پیشبرد این تحقیقات اثر عوامل مختلف در میزان این باورهای خرافی را بررسی کرده و توانستهاند ویژگیهای شخصیتی متنوع در هر فرد را در این باره بسنجند. گرچه تحقیقات با گذشت زمان کاملتر خواهد شد، اما نتایج یکی از تحقیقات اخیر اطلاعات جالبی از علل زمینهای تمایل به طالعبینی را ارائه میدهد. محققان در پژوهشی که به تازگی در شماره مارس ۲۰۲۲ مجله Personality and Individual Difference منتشر شده است، ارتباط ویژگیهای شخصیتی افراد، هوش، خودشیفتگی و استرس را با میزان باورمندی به طالعبینی تحلیل کردهاند.
این اولین بار است که محققان اثر ویژگیهای شخصیتی نظیر خودشیفتگی را بر باورهایی مانند طالعبینی بررسی کردهاند. آنها در این مطالعه سراغ ۲۶۴ داوطلب رفتند که ۸۷درصدشان خانمها بودند و پرسشنامه بینشان توزیع کردند. این داوطلبان بین ۲۵ تا ۳۴ سال داشتند و از طریق اطلاعیهها و تبلیغات فیسبوک به این پرسشنامه دسترسی پیدا کردند. محققان از پژوهشی که در سال ۲۰۰۶ درباره فهرست طالعبینی به روشهای مختلف انجام شده بود، برای ارزیابی اعتقاد افراد به طالعبینی استفاده کردند. این پژوهش محصول کار دو محقق با نامهای چیکو و لورنزو - سِوا است. مورد دیگری هم با عنوان پشتیبانی علمی به پرسشنامه اضافه شد تا مشخص کند افراد علاقهمند و معتقد به طالعبینی واقعا درباره آن چطور فکر میکنند. آیا باور دارند که طالعبینی ریشه و اعتبار علمی دارد یا بیخبرند از این که علم از ادعاهای طالعبینان حمایت نمیکند.
محققان در ادامه از یکی از مدلهای معتبر برای تحلیل شخصیت در روانشناسی در این پژوهش استفاده کرده و ویژگیهای دیگری مثل هوش، خودشیفتگی، جنسیت و سن را هم به آنها افزودند تا نتایج جدیدتری به دست بیاورند. در نهایت بررسی نتایج مطالعات نشان داد ویژگیهای شخصیتی در باور داشتن به اموری مثل طالعبینی تاثیرگذار است؛ به خصوص میزان هوش با این باورها رابطه منفی دارد؛ هر چه ضریب هوشی پایینتر، باورمندی به طالعبینی بیشتر. ارزیابی هوش در این مطالعه از طریق آزمونهای چرخش سهبعدی انجام شد که از منابع بینالمللی توانایی شناختی (ICAR) گرفته شده بود. این روش سنجش هوش با معیار معروف سنجش هوش «وکسلر» (WAIS) ارتباط دارد. تست هوش بزرگسالان وکسلر نوعی آزمون سنجش ضریب هوشی است که برای اندازهگیری هوش و تواناییهای شناختی افراد بزرگسال بالای ۱۶ سال به کار میرود. در این آزمون پس از تقسیم هوش به دو نوع مهارت عمده (کلامی و عملکردی) از روش تحلیل آماری برای تعیین مهارتهای خاص این دو حوزه استفاده میشود. در نهایت برای سنجش سازگاری تمام مواردی که درون پرسشنامه آمده است از روش آماری ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است.
سوگیریهای شناختی، زمینهای مساعد برای باور شبهعلم
چطور هر ویژگی شخصیتی روی باورهای افراد تأثیر میگذارد و اثر هوش در تعدیل این باورها چگونه است؟ دکتر رضا پناهی، دستیار روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران و عضو کارگروه ارتقا و توانبخشیشناختی ستاد توسعه علوم و فناوریهای شناختی، در پاسخ این سؤال میگوید: «یکی از ویژگیهای شخصیتی که در این مطالعه بررسی شده، سوگیری شناختی یا عنوان «آپوفنیا» بوده است. این ویژگی از زمانی که نیاکان ما در دشتها زندگی میکردند، همواره رایج بوده است. به عنوان مثال وقتی یک بوته تکان میخورد، این تصور را برای انسانهای اولیه به وجود میآورد که حیوان درندهای پشت آن پنهان شده است و حرکت بوتهها حتی اگر بر اثر وزش باد بود، باعث احساس خطر و فرار آنها میشد، این در نهایت شانس بقای موجود را افزایش میداد. ریشه این ماجرا به ویژگیهای مغز برمیگردد که همیشه دنبال الگوسازی از اتفاقات تصادفی بوده است. در حقیقت میل به الگویابی در مغز ما نهادینه شده و از زمان نیاکان بشر تا امروز با او جلو آمده است. این ویژگی باعث میشود همیشه در تلاش باشیم تا اتفاقاتی را که در حالت عادی به هم مرتبط نیستند، با الگویی مشخص به هم مرتبط کنیم.»
این محقق علوم شناختی میافزاید: «ما هنوز هم وقتی به ابرها نگاه میکنیم در آنها شکلهایی شبیه گوسفند، چهره انسان و دیگر الگوهای آشنای اطرافمان را میبینیم، پارچه یا لباسی که روی صندلی افتاده و با وزش باد حرکت میکند، ممکن است برایمان ترسناک به نظر برسد. مغز ما برای این که انسان، موجودی اجتماعی باشد، عادت کرده است در همه چیز، تصویری شبیه صورت انسان پیدا کند. این اتفاق به بخشی از مغز به نام «فوزیفرم» یا منطقه دوکی ارتباط دارد. در طالعبینی به این فرآیند الگوسازی، نوعی ظاهر علمی داده شده؛ در حالی که یافتههای فیزیکدانان و اخترشناسان آن را تایید نمیکند. مثلا گفته میشود قرارگرفتن فلان سیاره در صورت فلکی بهخصوصی پیامدهایی را برای افراد متولد آن برج فلکی به دنبال دارد که باز هم نوعی الگوسازی است، اما این بار بر اساس پدیدههای نجومی، موقعیت سیارهها و ستارهها و همین موضوع باعث میشود برخی تصور کنند طالعبینی واقعا علمی است. واقعیت این است که انسانها به پیشبینی علاقهمندند و دوست دارند چیزهایی را بشناسند که میتواند روشهای موفقیت را به آنها نشان بدهد. شکلگیری الگوهای خاص در مغز با ویژگی مولکولهای مغز ارتباط دارد که اصلیترین آنها ترشح دوپامین است. مولکولهای این هورمون، نیروی محرکه مغز به حساب میآید و به نوعی مهمترین نقش را در ایجاد لذت و پاداش دارد. کسی که شیشه یا کوکائین مصرف میکند، به طور ناگهانی میزان ترشح دوپامین در مغزش افزایش مییابد و دچار لذت و هیجانی خاص میشود. در پی این اتفاق فرد به هر جا نگاه کند، الگویی میبیند. این اتفاق در بین مبتلایان به اسکیزوفرنی هم میافتد.
رابطه خودشیفتگی، هوش و باور به طالعبینی
دکتر پناهی با اشاره به نتایج این تحقیق در کشف رابطه ویژگیهای شخصیتی با باورمندی به طالعبینی میگوید: «برای اولین بار در این پژوهش نشان داده شد خودشیفتگی میتواند با میزان باور افراد به طالعبینی ارتباط داشته باشد. علتش هم این است که در طالعبینی افراد به دنبال تایید خودشان هستند و کمتر کسی است که وقتی سراغ طالعبینی میرود، به دنبال شنیدن اخباری مثل مرگ یا تصادف یا اتفاقات ناگوار دیگر باشد. بلکه مردم بیشتر به دنبال روشهایی برای خوشبختشدن و خنثیکردن طلسمها هستند. در حقیقت خودشیفتهها خود را محور دنیا میدانند و دوست دارند تمام عالم طوری پیش برود که آنها به اهدافشان برسند.»
این محقق حوزه علوم شناختی میافزاید: «سطح هوش بالاتر، اعتقاد به طالعبینی را در افراد کاهش میدهد. در حقیقت افراد باهوش از سیستم منطقی مغزشان بیشتر استفاده میکنند و درگیر تفکر سریع و الگوسازی آنی نمیشوند. تفکر منطقی کمک میکند انسانها کمتر گرفتار مسائل بدون شواهد علمی شوند. نکته جالب درباره این نوع تحقیقات این است که نتایج بر اساس روشهای آماری ارائه میشود و ممکن است در بعضی از آنها به دلیل محدودیتها و دشواریهای دسترسی به جامعه آماری، تعداد افراد کمتری مورد تحقیق قرار بگیرند، اما این نباید باعث شود تحقیقات متوقف شود یا، چون دشواریهایی دارد به تعویق بیفتد بلکه نتایج هر پژوهش در کنار نتایج پژوهشهای بعدی مورد استفاده است و همه اینها قرار است یکدیگر را تکمیل کرده و نتایج معتبرتری را به دست بدهد.»
افزایش باورهای خرافی با افزایش استرس
بر خلاف این که موضع علم درباره روشهای طالعبینی و پیشبینی زندگی افراد از روی وضعیت ستارهها کاملا مشخص است، اما باز هم این شیوه قدیمی مطالعه موقعیت اجرام آسمانی و ربطدادنش به وضعیت زندگی مردم در حال گسترش و حتی بهروزشدن است.
در این پژوهش افرادی که به طالعبینی باور دارند و برنامههای زندگی خود را بر اساسش تنظیم میکنند، مورد بررسی قرار گرفتهاند. شناسایی ویژگیهای شخصیتی افرادی که میتوانند چنین باورهایی داشته باشند، هدف این تحقیق بوده است. دادههای این تحقیق از طریق نظرسنجی آنلاینی که به شکل ناشناس در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته شده بود، به دست آمد. تحقیقات قبلی محققان نشان میدهد افراد در بحرانهای زندگی شخصی یا زمانی که جامعه دچار استرس است، بیشتر به طالعبینی روی میآورند. در حال حاضر جامعه جهانی در حال گذراندن دوران پراسترسی است. همهگیری کووید-۱۹ از یک سو و از دیگر سو تغییرات آبوهوایی که در برخی نقاط به فاجعه و بلایای طبیعی منجر شده، دورههای پرفشاری را برای زندگی مردم جهان ایجاد کرده است.»