Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
پنجشنبه 6 اردیبهشت 1403 - 15:27

13
دی
رنج معلولیت از شعارزدگی

رنج معلولیت از شعارزدگی

عشق، ازدواج، بارداری و مادری؛ حتی تصورش هم سخت است؛ فقط در فیلم‌ها دیده که مرد جذاب، قد بلند و شیک‌پوش داستان کنار ویلچر دختر معلول زانو می‌زند و او را با همه مشکلاتش می‌پذیرد.

تحریریه زندگی آنلاین : عشق، ازدواج، بارداری و مادری؛ حتی تصورش هم سخت است؛ فقط در فیلم‌ها دیده که مرد جذاب، قد بلند و شیک‌پوش داستان کنار ویلچر دختر معلول زانو می‌زند و او را با همه مشکلاتش می‌پذیرد. هزاران بار خودش را جای بازیگر زن گذاشته، قند در دلش آب شده، چشمانش را بسته و خودش را با لباس سفید و تاج بلور روی ویلچر همیشگی‌اش که خانه او محسوب می‌شود، تصور کرده و به چشمان مرد جذابی که از او تقاضای ازدواج می‌کند، خیره شده و «بله» گفته است. واقعیت این است که این تصاویر در زندگی واقعی کمتر دیده می‌شود و دردآورتر آنکه چنانچه مردی تصمیم به ازدواج با یک دختر معلول اما مستعد و متشخص بگیرد، خانواده‌ها به‌راحتی با این ازواج کنار نمی‌آیند و یا بعد از ازدواج آنقدر متوقع‌اند که زندگی آنها به‌سختی سامان می‌گیرد. در این مطلب به مشکلات زنان و دختران معلول و کم‌توان می‌پردازم. مشکلاتی که از همان آغاز آنها را رنج می‌دهد و با بلوغ جسمی بیش از هر زمان دیگری خود را نشان می‌دهد؛ برای ادامه تحصیل سد می‌سازد و برای اشتغال و ازدواج بیش از هر کس دیگری برایشان رنج‌آور است.

 

تعریف معلولیت و نگاهی به آمار

کم‌توان یا معلول به کسی گفته می‌شود که بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی یا توأم، اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارآمدی عمومی او ایجاد شده، به‌طوری که استقلال فرد کاهش پیدا کرده و در زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی به دیگران متکی است؛ این گروه، شامل معلولین حسی (نظیر ناشنوا و نابینا)، معلولین جسمی و معلولین ذهنی می‌شود. گاهي معلولیت‌ها ناشي از سوانح است و گاهي نيز بعد از سنين 60 سال به بالا در اثر بیماری‌هایی مانند ديابت و نارسايي كليوي معلوليت ایجاد می‌شوند. از سوی دیگر سالانه 16 هزار نفر در تصادفات و سوانح جان خود را از دست می‌دهند و چهار برابر اين ميزان نيز دچار معلوليت می‌شوند.

آنگونه که رئيس سازمان بهزيستي كشور گفته، ساليانه 29 تا 35 هزار كودك معلول در كشور متولد می‌شوند كه نيمي از آنها حاصل اختلالات ژنتيكي هستند؛ همچنین يك ميليون و 500 هزار فرد داراي معلوليت در بهزيستي شناسايي و ثبت شده‌اند كه 240 هزار نفر آنان كودك هستند و 150 هزار نفر اين كودكان در مدارس استثنايي تحصيل می‌کنند. بر اساس آمار سازمان جهاني بهداشت، معلولان بزرگترین اقلیت جهان به شمار می‌روند، 10 تا 15 درصد جمعيت هر كشوري به نوعي دچار معلوليت هستند؛ در کشور ما تاکنون حدود یک میلیون و 630 هزار نفر در سامانه سازمان بهزیستی کشور به عنوان معلول ثبت‌نام شده‌اند. در حدود یک و نیم تا سه درصد معلولیت‌ها در ایران جسمی است. این در حالی است که حدود 5/13 تا 15 درصد با معلولیت ذهنی مواجه هستیم. اگر این آمار را در میزان جمعیت کشور ضرب کنیم متوجه می‌شویم که وضعیت چندان مناسب نیست و با جامعه بزگی مواجهیم. البته در خصوص ارائه آمارها کوتاهی شده چرا که اداره آمار وقتی آمار سرشماری کشور را به‌طور ملی انجام می‌دهد، افراد دارای معلولیت را در آمار خودشان حساب نمی‌کند و وجود آنها را در هنگام مراجعه به منازل به‌طور دقیق نمی‌پرسد، بنابراین می‌توان گفت آمار دقیقی از معلولان در کشور ما وجود ندارد و وقتی آمار دقیقی وجود نداشته باشد برنامه‌ریزی‌ها برای رفع مشکلات نیز دقیق نخواهد بود، با این حال آمارهای جهانی می‌گوید، بین ۱۰ تا ۳۰ درصد افراد دارای کم‌توانی هستند که سه درصد از آنها به‌صورت بارز و شدید دیده می‌شود یعنی ما اگر بخواهیم بین ۸۰ میلیون نفر در نظر بگیریم، حدود دو هزار نفر دارای معلولیت هستند، اما در استانداردهای جهانی حتی زنان باردار هم چون دارای محدودیت‌های حرکتی هستند جزو افرادی هستند که در آن مقطع زمانی به‌عنوان فرد کم‌توان در نظر گرفته می‌شوند و ما باید دسترسی‌پذیری به اماکن، معابر و وسایل نقلیه را به‌گونه‌ای طراحی کنیم که این افراد بتوانند به‌راحتی به آن‌ها دسترسی داشته باشند.

 

نگاهی به وضعیت زنان و دختران معلول

آنچه انتظار می‌رود این است که دختران با اندک کمک گرفتن درس بخوانند، به دانشگاه بروند و مشغول کار باشند و حقوق دریافت کنند، اما واقعیت چیز دیگری است، در واقعیت بیشتر دختران معلول تمام عمر را گوشه بهزیستی سپری می‌کنند با تنهایی و انزوا دست به گریبان هستند، آنقدر چالش و مشکل دارند که نایی برای فریاد زدن و کمک خواستن برایشان نمانده است. در این میان اما مسئولان کجای داستان ایستاده‌اند؟ ایا شرایط و وضعیت را نمی‌بیند؟ می‌بیند و از کنار آن عبور می‌کنند همانند برخوردی که با سایر مشکلات انجام می‌دهند؟

مقایسه وضعیت زنان معلول در ایران و کشورهای توسعه یافته اندوه و تأسف مضاعفی است و اصلاً قابل بررسی نیست، هر چند که گفته می‌شود اوضاع زنان معلول در تهران بهتر از شهرستان‌ها مخصوصاً استانهای کم برخوردار است اما در همین تهران هم تنها پنج مدرسه برای معلولان وجود دارد که دو مدرسه آن متعلق به زنان است. اینجا یک سؤال دیگر پیش می‌آید چرا در شرایطی که امکان ساخت مدارس مخصوص معلولان در کشور وجود ندارد مدارس افراد معمولی برای استفاده این‌گونه از هموطنان مساعدسازی نمی‌شود؟ با چه تحلیل و استدلالی افراد کم‌توان نباید در مدارس معمولی درس بخوانند؟ در این وضعیت آنچه پیش می‌آید این است که به دلیل سختی در ایاب و ذهاب و دوری این مدارس از مناطق مختلف شهر بسیاری از خانواده‌ها از تحصیل فرزندان معلول خود ممانعت به عمل می‌آورند. البته بخش بسیار بیشتری از خانواده‌ها تصمیم می‌گیرند جگرگوشه‌های خود را راهی مراکز بهزیستی کنند، مراکزی که به دلیل کمبود امکانات و کمبود بودجه در بهترین حالت می‌تواند خوراک، پوشاک و درمان این دختران را تأمین کند و این دختران بدون امیدواری به آینده بدون اینکه تحصیلات عالیه داشته باشند، شغل پیدا کرده و درآمدی کسب کنند در چهاردیواری بهزیستی عمر خود را سپری می‌کنند.

بدون آنکه در معرض روابط اجتماعی و بروز و ظهور توانایی‌ها و استعدادهایشان قرار بگیرند چه ‌بسا بسیاری از این افراد دارای خلاقیت‌هایی هستند که در آنها امید ایجاد کند و حتی سرنوشت آنها را تغییر بدهد.

به همین جهت باید حق شهروندی برابر برای این دختران در نظر گرفته شود، باید به افراد آموزش داده شده و برایشان فرهنگسازی شود که با دختران معلول مانند سایر دختران برخورد کنند نه از سر بی‌تفاوتی یا در نقطه مقابل ترحم. در مراکز نگهداری از این دختران تبعیض به‌وضوح دیده می‌شود و هر مرکزی که بیشترین کمک مردمی و خیر را داشته باشد امکانات بهتری به دختران می‌دهد، در برخی از این مراکز در کنار مددجویان روانشناس و مشاور هم حضور دارند اما این مراکز به انگشتان دست هم نمی‌رسند به همین جهت باید به مادریاران بهزیستی آموزش داده شود تا با این دختران مانند سایر دختران برخورد کرده و آنها را با مهارت‌های کاربردی آشنا کنند، آداب معاشرت، نحوه برخورد با افراد به‌خصوص جنس مخالف را به آنها آموزش بدهند. برای زندگی بهتر و آینده خوب به آنها امید بدهند، در این صورت شاهد پرورش دختران خواهیم بود و می‌توانیم دختران کم‌توان اما متشخص و آموزش دیده تربیت کنیم که بتوانند سهم خود را از اجتماع نابرابر بگیرند.

 

در آخر...

بررسی نیازها و مشکلات دختران و زنان دارای معلولیت جسمی - حرکتی، نشان می‌دهد آنها بیش از هر چیز به آموزش در حوزه‌های مختلف نیازمندند، پس از آموزش اصلی‌ترین دغدغه آنها اشتغال است با اینکه طبق قانون کارفرمایان باید درصدی از کارکنان خود را از میان افراد دارای معلولیت انتخاب کنند اما عمدتاً این اتفاق نمی‌افتد. در موارد نادری هم که این دختران می‌توانند شغلی برای خود دست‌وپا کنند، عمدتاً با مشکلاتی همچون سرویس رفت‌وآمد، نامناسب بودن فضای کار به لحاظ وجود پله و ... مواجهند. مشکل دیگر این دختران نیاز به تشکیل خانواده است درحالی‌که در مورد ازدواج این افراد بیشتر شاهد اقدامات نمایشی و تشریفاتی هستیم و کمتر شاهد بوده‌ایم که موانع ازدواج آنها مرتفع شود. آن‌ها برای تشکیل خانواده به حمایت‌های مالی و معنوی بسیاری نیازمند هستند تا بتوانند همسر مناسب خود را یافته کنار او یک زندگی پایدار تشکیل بدهند، برای حل این موضوع باید تشکیلاتی وجود داشته باشد که این دختران را به مردانی که آمادگی ازدواج دارند معرفی کرده، ضمن مشاوره دادن به آنها، کمک کنند تا موانع معلولیت آنها کاهش بیابد تا بتوانند همانند یک دختر معمولی وظایف همسری خود را انجام دهند.

مشکلات دیگر این دختران همچون معلولان مرد، مناسب‎ نبودن پیاده‌روها و معابر عمومی، کمبود سرویس رفت‌وآمد خاص متناسب با نوع معلولیت؛ کمبود خدمات توانبخشی، بالا بودن هزینه وسایل کمک توانبخشی و خدمات آموزشی و نیز گذراندن اوقات فراغت است. چرا که بیشتر امکانات ورزشی - تفریحی، موجود در مکانهای ورزشی و تفریحی متناسب معلولیت آنان نیست.

 مشکل در برقراری ارتباط را هم باید در میان مشکلات این دختران آورد؛ آگاهی دیگران به توانایی‎های افراد معلول در کنار محدودیت، برخورد عادی و بدون ترحم از سوی دیگران و همراهی یکی از نزدیکان هنگام حضور در جمع می‌تواند کمک بسیار موثری برای آنها باشد. مسائلی همچون جابجایی و رفت‌وآمد، در دسترس نبودن منابع و امکانات آموزشی؛ عدم وجود ضمانت‌های اجرایی و حمایت از اشتغال معلولان، مشکلات زندگی مشترک همچون دخالت اطرافیان، خشونت همسر، انجام امور خانه‌داری، بی‌توجهی و رفتار پرخاشجویانه هم این دختران را تهدید می‌کند، همچنین نامناسب بودن وسایل نقلیه عمومی، فضاهای سینما، پارک و اماکن عمومی و مواردی از این دست جزو جدا ناشدنی مشکلات این دختران است. لذا بسیار اهمیت دارد که با توجه به اولویت این دختران، مسئولان و خانواده‌ها در صدد حل این مشکلات بر بیایند و این افراد را توانمند کنند تا با مشکلات کمتری بجنگند و روی شادی و آرامش را ببینند و امیدوار بمانند.

برچسب ها: ازدواج، معلولیت ذهنی، معلولیت، ویلچر، جامعه تعداد بازديد: 206 تعداد نظرات: 0

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز