Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 2 آذر 1403 - 05:43

18
آذر
عاقبت شوم عشق مرد بانکی به خانم همکار

عاقبت شوم عشق مرد بانکی به خانم همکار

مرد بانکی که قصد داشت با طلاق دادن همسرش با زن جوانی که همکارش بود ازدواج کند به دردسر شومی افتاد.

روز شنبه ۱۶ آذر امسال خانواده‌ای با مراجعه به اداره پلیس از مرگ پدرشان در بیمارستان رسالت تهران خبر دادند و تیمی از ماموران برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند. دختر خانواده به ماموران گفت: همراه پدر و دو فرزندم به پارک زیر پل سیدخندان رفتیم تا مچ شوهرم را که قصد دارد با زن دیگری ازدواج کند، بگیرم که در این صحنه بین من و همسرم بحث بالا گرفت و شوهرم با پدرم درگیر شد که ناگهان حال پدرم بد شد و وقتی او را به بیمارستان رساندیم سکته کرد و به کام مرگ فرو رفت. بدین ترتیب تیمی از ماموران به سراغ شوهر زن جوان رفتند و شامگاه شنبه او را در خانه اش دستگیر کردند.

مرد جوان صبح دیروز در دادسرای امور جنایی تهران به بازپرس پرونده گفت: ۱۰ سال قبل با همسرم ازدواج کردم و در این سال‌ها همسرم به من شک داشت، اما با همه اختلافاتی که داشتیم به زندگی مان ادامه دادیم تا این که یکی از همکارانم در بانک از من پول قرض گرفت و همسرم فیش بانکی را که به نام همکارم که یک خانم است، در جیب لباسم پیدا کرد. وی افزود: همسرم وقتی دید من برای زن جوان پول واریز کردم شروع به تهمت زدن کرد و می‌گفت که من با این زن در ارتباطم و یک روز به سراغ همکارم در بانک رفت و شروع به داد و فریاد کرد. مرد جوان ادامه داد: بعد از این ماجرا من برای دلجویی به سراغ همکارم رفتم و با هم شروع به صحبت کردیم که متوجه شدم او قصد دارد از همسرش جدا شود و من هم که از رفتار‌های همسرم خسته شده بودم، تصمیم به جدایی داشتم و در همان روز‌های نخست آشنایی تصمیم گرفتیم با جدایی از همسرانمان با هم ازدواج کنیم. این مرد گفت: درباره طلاق با همسرم صحبت کردم و گفتم سرمایه و پولی که جمع کردیم نصف، نصف تقسیم می‌کنیم، اما همسرم حاضر به جدایی نبود و هر روز با هم اختلاف داشتیم تا این که همکارم یک روز خواست به دیدنش در پارک بروم تا تکلیف اش را روشن کنم. وی افزود: صبح شنبه با همکارم در پارک کوچکی که زیر پل سیدخندان است قرار داشتم و نمی‌دانستم همسرم مرا تعقیب می‌کند، همکارم از من خواست اگر از همسرم جدا نمی‌شوم به این رابطه ادامه ندهیم و اگر هم تصمیم به جدایی دارم تکلیف اش را زودتر روشن کنم که ناگهان زنم وارد پارک شد و شروع به جیغ و فریاد کرد و در ادامه دعوا به سمت خودرو رفت و به بچه هایم گفت که پدرتان می‌خواهد با این زن زندگی کند و از من طلاق بگیرد. پدرزنم تا قبل از جیغ و فریاد‌های همسرم از خودرو پیاده نشده بود و زمانی که دید دخترش درگیری لفظی پیدا کرده است برای آرام کردنش از خودرو پیاده شد که ناگهان حالش بد شد و همسرم او را به بیمارستان منتقل کرد و من نیز بچه‌ها را به خانه بردم و هیچ درگیری بین من و پدرزنم صورت نگرفته است. بنا به این گزارش، داماد خانواده برای تحقیقات بیشتر دربازداشت پلیس قرار دارد و جسد پدرزن این مرد بانکی به پزشکی قانونی منتقل شده است تا علت مرگ مشخص شود.

 

منبع:خراسان

برچسب ها: ازدواج، طلاق، حوادث، عشق، قتل، اخبار حوادث تعداد بازديد: 638 تعداد نظرات: 1

نظرات

  • اگر عقل سلیم وجود داشته باشه هیچ وقت نباید چنین موضوعاتی تا این مرحله برسه !! البته علت این خطا مسببش این آقاست ک موضوع را تا خانواده اش پیش کشانده و برای رفتارش کنترل و حد قائل نشده ... و چنین آشفته بازاری را در زندگیش بوجود آورده !!! اگر اخلاق همسرت رو می دونستی و پیش بینی چنین اقدامی را از طرفش حس می کردی می بایست اصلا دست ب چنین اقدامی نمی زد ی یا بیش از حد احتیاط لازم رو بخرج می دادی . مطمئنا همسر این آقا از قبل هم ب ایشون اخطار و هشدار هایی داده از اینکه در صورت تکرار برخورد اینچنینی برایش بوجود خواهد اورد . و لی از قرار باز ب راه خودشونو با بی اعتنایی ادامه داده ... درسته واقعا ک عشق ادمو کور و کر می کنه !! ولی حالا ایشون مار گزیده ای شده ک مجبوره مثل یک بچه موُدب برای همیشه سا کت و آرووووم بشینه و بزندگی حانوادگیش رسیدگی کند ! وسلام نامه تمام ....

نظر شما درباره این مقاله چیست؟

فیلم روز
تصویر روز