گفتوگو: فاطمه زاهدی
گفتگوی اختصاصی با زهرا بهرامنژاد؛ عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران
* من فرزند انقلاب و جبهه و جنگ هستم.
* افتخار میکنم که فرصت نمایندگی مردم را پیدا کردم.
* اگر زنان قدرت داشته باشند میتوانند روی رفتارها اثرگذار باشند.
* زنان فارغ از نقش مادری و همسری، میتوانند در مسائل اجتماعی و اقتصادی مداخله کنند.
* پس از انقلاب اسلامی و در 40 سال گذشته حرکت زنان در عرصه سیاسی رو به جلو بوده است.
سال 1377 و در دولت اصلاحات بود که نخستین دوره انتخابات شورای شهر و روستا در کشور برگزار شد.
شوراهای شهر و روستا به خصوص در کلانشهرها اما از همان سنگ بنای نخست، آنچنان پر اهمیت جلوه کرد که عرصهای برای رقابت چهرههای شناخته شده سیاسی برای در دست گرفتن مدیریت شهری شد.
در این شورای شهر، پایتخت از جایگاه ویژهای برخوردار است و همین جایگاه ویژه موجب شده تا رقابت برای راهیابی به شورای شهر تهران به انتخابات مجلس شورای اسلامی طعنه بزند. در انتخابات شورای شهر پنجم نیز همانند مجلس شاهد شکلگیری لیستهای انتخاباتی برای حضور در شورای شهر بودیم و در این میان فهرست امید با سهمیه 30 درصدی زنان توانست کلید خیابان بهشت را به دست آورد.
زهرا نژادبهرام هم یکی از چهرههایی است که در فهرست امید «بهشتی» شد.
وی متولد سال 1342 و مادر دو فرزند است؛ یک دختر 34 ساله و یک پسر 27 ساله. دخترش شهرسازی و پسرش مهندسی IT خوانده است.
بعد از ازدواج ادامه تحصیل داده و کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترایش را در رشته علوم سیاسی گرفته است.
خود را اصالتاً روزنامه نگار میداند. سوابق کاریاش با کارمندی دولت آغاز میشود.
در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران کار کرده و مانند بسیاری از چهرههای شناخته شده دیگر سابقه معلمی و تدریس را هم دررزومه کارشاش دارد.
نژادبهرام اولین زنی است که معاون فرماندار تهران میشود و اولین زنی است که مدیر کل انتخابات و اجتماعی استانداری تهران بوده است.
وی چند تألیف هم در کارنامه کاری خود دارد. بررسی موانع مشارکت سیاسی زنان در ایران، بررسی تطبیقی مشارکت اقتصادی زنان در ایران، مالزی و ترکیه، کتابی مشترک در ارتباط با شبکههای اجتماعی و یک کتاب مشترک دیگر به زبان انگلیسی درباره زنان و قرن بیست و یکم در ایران که در لندن چاپ شده است.
خانم نژاد بهرام هنوز هم در کنار فعالیتهای اجتماعی و سیاسیاش فعالیت رسانهای دارد. وی صاحب امتیاز و مدیر مسئول دو فصل نامه تشکل در زمینه شهر و شهرسازی از دیدگاه انسانی است.
سال 96 هم با رأی مردم به پنجمین دوره شوراهای شهر تهران راه مییابد و عضو هیئت رئیسه و منشی اول و نایب رئیس کمیسیون شهرسازی شورای شهر است.
به سراغ این عضو شورای شهر پایتخت رفتهایم و با وی به گفتگو نشستهایم.
خانم نژادبهرام شما سوابق کاری متعددی دارید و به عنوان یک فعال سیاسی و فعال حوزه زنان شناخته میشوید با وجود این گویا ازدواج سادهای داشتید و حتی تمام مهریه خود را در همان روز نخست ازدواج به همسرتان بخشیدهاید.
از ازدواجتان برایمان بگویید و اینکه چرا در همان اول کار مهریهتان را بخشیدید؟
ما بچههای انقلاب و جنگ بودیم. همسرم پاسدار بازنشسته و پزشک هستند. مهریه من 101 سکه بهار آزادی بود که فردای ازدواجم بخشیدم.
در فضای مجازی هم فعال هستید و یک پست اینستاگرامیتان حسابی حاشیهساز شد.
پستی که در زیر عکس یه پسر بچه نوشته بودید پسرم دور از چشم ما بزرگ میشود و تصور شده بود فرزند شما در خارج از کشور تحصیل و زندگی میکند اما ظاهراً این پسر بچه فرزندتان نبود. از این ماجرا برایمان بگویید.
اغلب مردم دوست دارند با زندگی شخصی فعالان سیاسی آشنا شوند و از آنها اطلاعاتی داشته باشند به همین خاطر حس کردم خوب است درباره خودم شفافسازی کنم و علاقهام را مطرح نمایم.
من یک خواهرزاده دارم که تنها بچه کوچک خانواده ماست و من خیلی به او علاقهمندم. خواهرم با دختر من 4 سال اختلاف سنی دارد و مثل دخترم میماند و فرزند خواهرم را هم خیلی دوست دارم.
به همین خاطر هم عکس آرمین پسر خواهرم را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم. من تنها دو فرزند دارم که برای خودشان خانم و آقایی هستند.
اما متاسفانه فضای رسانهای حرفهای در کشور ما هدایتگری فضای حرفهای را به عهده ندارد و خودش پیرو جریان رسانهای فضای مجازی است.
در فضای مجازی ما هم فضای زرد و سبز و سفید با هم ممزوج شده است یک سری چیزها جذابیت بیشتری دارد!
بنابراین هر قدر هم توضیح میدهید و مطرح میکنید متاسفانه تمایلی نیست که افراد شنونده باشند.
من زنی 56 ساله هستم چطور یک زن 56 ساله میتواند بچه 4 ساله داشته باشد. صدا و سیما دو مرتبه روی این عکس مانور داد و این موضوع به ترند اول توئیتر تبدیل شد. تا جایی که پدر بچه در خارج از کشور از صدا و سیما شکایت کرد که به چه حقی عکس بچه من را نمایش دادید.
در واقع انگار به جای اینکه جریان حرفهای به میان بیاید و جهت دهنده و روشن کننده باشد خود تابع جریان فضای مجازی غیر حرفهای میشود.
این در حالی است که بر مبنای کار و رفتار من خیلی بیشتر و بهتر میتوانند من را بشناسند و نقد کنند که دراینجا کم کاری یا اشتباه کردهای.
تمام این حاشیهها درحالی است که فرزندان من بزرگ هستند و فضای زندگی آنها فارغ از ماست و خودشان تصمیمگیرنده هستند و من نمیتوانم برای آنها تصمیم بگیرم.
درنهایت اینکه زندگی من متفاوت از این فضاست؛ من فرزند انقلاب و جبهه و جنگ هستم و افتخاراین را پیدا کردم که نمایندگی مردم را داشته باشم و تمام تلاشم بر این بود که شفاف سازی سیاسی کنم تا مردم احتیاج نداشته باشند بروند کنکاش کنند و خوب است که واقعیتها را ببینند و قصد دیگری نداشتم اما خب اشتباه میکردم.
اشتباهم اینجا بود که فکر میکردم جامعه نیاز دارد بداند ما چه کار میکنیم و چگونه فکر میکنیم. من عکس پدرم را هم به اشتراک میگذارم و میخواهم مردم بدانند ما از خودشان هستیم. روابط خانوادگی داریم، عشق داریم اما ظاهراً نباید اینطور رفتار میکردم.
و این ماجرا باعث شد رفتارتان را در فضای مجازی تغییر دهید؟
حتماً؛ من سابق بر این، مدیر بودم اما این بار منتخب مردم بودم و این منتخب بودن به نظرم نیاز به ادبیات متفاوتی داشت و من فکر میکردم میشود جوری رفتار کرد که این سوء تفاهمها برداشته شود.
اینکه مردم دوست دارند بدانند منتخبشان چند فرزند دارد فرزندانش تحصیلاتشان چیست. اما خب اشتباه میکردم!
شما روی بحثهای مشارکت سیاسی زنان به طور تخصصی کار کردهاید و در این باره کتاب دارید. از نگاه شما شرایط مشارکت سیاسی زنان در جامعه امروز ایران چگونه است؟
مشارکت سیاسی زنان در جامعه ما خیلی خوب شده است. هر چند ممکن است در یک بخشهایی حرکت کند باشد اما در مجموع از شتاب مناسبی برخورداریم و ما حاصل تلاشهای مادران، خواهران و مادربزرگهایمان هستیم و طبیعتاً ما هم باید زمینهساز حرکت فرزندان و نسل آیندهمان باشیم.
جریان مشارکت سیاسی زنان حرکتی است که از زمان مشروطیت آغاز شده و جریان پر افت و خیزی بوده است.
در مقطع انقلاب تحول چشمگیری اتفاق افتاد و زنان ما توانستند در حوزه مشارکت سیاسی اوج بگیرند. اما نوع مشارکت سیاسی آنها تودهای بود و مشارکت سیاسی مدیریتی نبود و من تلاشم این بود تا موانع مشارکت سیاسی زنان را در دسترسی به قدرت جستجو کنم.
چون رشته من علوم سیاسی بود، موضوع قدرت برایم مسئلهای اساسی بود.
چرا اینقدر قدرت زنان برایتان مهم است؟
من قدرت را ظرفیتی میدانم که از طریق آن میتوان به جامعه خدمات ارائه کرد و معقدم اگر زنان بتوانند در عرصه قدرت سیاسی قرار بگیرند، توان درک بیشتری از مسائل زنان دارند و بیشتر میتوانند امکانات لازم رابرای مشارکت سیاسی زنان و مشارکتشان در حوزههای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فراهم کنند.
زیرا در قدرت میشود تصمیم گیریهای جدی و رفتارهای متناسبی را برای جامعه طراحی کرد.
این فرآیند من را وادار کرد در این حوزه بیشتر مطالعه و بررسی کنم؛ اینکه آیا موانع مشارکت سیاسی خانمها در مذهب است یا جامعه و رفتارهای فرهنگی جامعه نسبت به این موضوع مقاومت نشان میدهد یا اصلاً مسائل دیگری مانند حقوق رسانهها و مسائل دیگری دراین باره وجود دارد.
کتاب من با عنوان «موانع مشارکت سیاسی زنان در ایران» حاصل این مطالعات و این دغدغهها بود.
من اعتقاد داشتم اگر زنان قدرتمند باشند، میتوانند روی رفتارها تاثیربگذارند و ثابت کنند زنان نیمی از جامعه هستند و فارغ از برخی نقشهایی که مشابه آن در مردان دیده میشود، مانند نقش مادری زنان و نقش پدری مردان یا نقش همسری، زنان میتوانند در مسائل و موضوعات اجتماعی مداخله داشته باشند و سهم خودشان را به عنوان یک شهروند نسبت به جامعهشان ادا کنند.
همانطور که اشاره کردید، در جامعه امروز کمتر از گذشته شاهد حضور بانوان در نقشهای صرفاً مدیریتی هستیم، برای مثال مجلس دهم با 17 نماینده رکورد حضور زنان در مجالس بعد از انقلاب را شکست یا در شورای شهر این دوره هم شاهد حضور پر رنگ خانمها بودیم.
در این شرایط انتظار میرفت چالشها و مطالبات جامعه زنان بیشتر از گذشته مطرح و پیگیری شود اما به نظر میرسد مشارکت سیاسی و حضور زنان در عرصههای سیاسی و مدیریتی خروجی چندانی برای توده زنان نداشته است.
ما باید یک واقعیتها را بپذیریم. یکی این که تجربه زنان در عرصه مدیریت سیاسی کم است در حالی که مردان تجربه چند صد ساله در این حوزهها دارند.
وقتی میخواهید در این معادلات قرار بگیرید و اولویتها را دستهبندی و موانع را برطرف کنید، هم نیاز به مهارت داریم و هم زمان و این مسئله مسیری طولانی است.
در ارتباط با شهرداری و شورا ما تلاش زیادی میکنیم، اما در آنجا هم مقاومتهایی وجود دارد.
من طرحی را به شورا بردم که ما 0/25 درصد از بودجه هر منطقه را به حوزههای مربوط به زنان همچون فضاهای بیدفاع شهری و حمایت از کارآفرینی اختصاص دهیم.
برای حمایت از این طرح 15 رأی را هم جمع کرده بودم، اما وقتی در صحن به رأی گذاشته شد 8 رأی بیشتر نیاورد.
یعنی حتی ما که حاصل نگاه اصلاح طلبان و سهمیه 30 درصدی بودیم هم با مقاومتهایی مواجهیم با وجود آنکه منصفانه بگویم همکاران من در شورا در خصوص مسائل زنان همراه هستند.
یعنی به زعم شما زنانی که در جایگاههای مدیریتی قرار میگیرند هنوز مهارتهای لازم برای این پستها را ندارند؟
هم مهارتها بسیار محدود و هم فرصتها کم است و فکر میکنم لازم است با شتاب بیشتری حرکت کنیم، اما در مجموع وقتی روند حرکت زنان را در عرصه سیاسی در طول 40 سال گذشته بررسی کنیم، میبینیم که در یک سری عرصهها شتاب ویژهای گرفته شده و در برخی عرصهها و مقاطع این حرکت شتاب جدی نداشته، اما در مجموع این حرکت رو به جلو بوده است و حاصل آن 17 نماینده زنی است که در حال حاضر به مجلس راه یافتهاند، فهرست 30 درصدی اصلاح طلبهاست که توانستند در کلانشهرها رأی بیاورند، ریاست یک خانم در شورای شهر مشهد به عنوان یکی از بزرگترین و مذهبیترین شهرهای کشور است.
اتفاقات بزرگی برای حوزه زنان افتاده که قابل تقدیر است، ولی تا ایدهآلها فاصله زیادی داریم.
وقتی ما شاخصهای شکاف جنسیتی را در چهار حوزه اقتصادی، سیاسی، بهداشت و آموزش نگاه میکنیم میبینیم که در حوزه بهداشت و آموزش رتبه بسیار بالایی داریم، درحالی که در حوزههای اقتصادی و سیاسی رتبه خوبی نداریم و این موجب میشود تا رتبه ما در شکافهای جنسیتی در دنیا 142 شود!
ما در دو حوزه آموزش و بهداشت خیلی خوب عمل کردیم و نرخ باسوادی زنان ما بالای 80 درصد است. نرخ مرگ و میر مادران به حداقل ممکن رسیده و سلامت زنان رشد بالایی داشته است.
اینها اتفاقاتی بسیار خوبی است که در حوزه زنان به وقوع پیوسته و همه اینها دستاوردهای 40 سال گذشته بعداز انقلاب اسلامی است.
درصد بالایی از زنان در شبکههای اجتماعی عضویت دارند و این یعنی میزان اطلاع رسانی، تبادیل اطلاعات و کسب دانش در بین زنان ما افزایش یافته، در صورتی که در گذشته این ظرفیت بسیار محدود بود.
در حوزه آموزش نیز حدود 60 درصد پذیرفته شدگان دانشگاهها زنان هستند.
در حوزههای اجتماعی ما شاهد گسترش مطالبات اجتماعی زنان هستیم. اینها همه رخدادهای خوبی است که حاصل تلاشهای زنان و مردان ماست.
مردان چطور؟
نمیشود اینها را از هم جدا کرد وقتی 30 درصد زنان در لیست امید قرار گرفتند تعداد زنانی که عضو شورای عالی اصلاح طلبان بودند کمتر از 10 نفر بود در حالی که 50 نفر آنجا رأی میدادند.
هنگامی که با لیست 30 درصدی زنان موافقت شد این یعنی در این عرصه مردان همراه زنان هستند.
من مطمئنم که جریان تلاش زنان برای دسترسی به مطالبات و خودآگاهی فردی جریانی رو به پیش و تکاملی و صعودی است و این جریان پاسخگوی نیازهای زنان خواهد بود.
به کشورهای دیگر هم که نگاه کنید میبینید که زنان تلاشهای زیادی کردند و امروز اگر توانسته به یک حق و حقوق نسبتاً برابر برسند روزهایی را هم داشتهاند که از داشتن نام خانوادگی هم محروم بودهاند.
البته شاید دلیل این رشد پرشتاب به فرهنگ غنیتر ایرانی – اسلامی باز گردد؛ در حالی که در دنیای غرب زن در عمل جنس دوم شناخته میشد، اما در فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی زنان از جایگاه بالایی برخوردار بودند. نظر شما چیست؟
دقیقاً به نظر من، احترام به زن و حقوق زنان در فرهنگ ایرانی بسیار غنی است و وقتی صحبت از ایران میکنیم در عمل فرهنگ ایرانی به دور از اسلام نیست.
یکی از عناصر اصلی فرهنگ ما اسلام است و فرهنگ ایرانی با دین اسلام 1400 سال با همدیگر مبادله داشتهاند و هم فرهنگ ایرانی و هم فرهنگ اسلامی نسبت به زن احترام خاصی قائل بودند.
بر همین اساس است که ما جایگاه ویژه حضرت زهرا (س) را نزد پیامبر میبینیم. همچنین جایگاه ویژه همسر پیامبر را؛ حضرت خدیجه نخستین کسی است که اسلام آورد.
زنی تاجر و ثروتمند که تمام دارایی خود را برای نشر یک فرهنگ و آیین در اختیار پیامبر قرار میدهد.
حضرت خدیجه زنی کارآفرین است و ریشه مشارکت اقتصادی بانوان در فرهنگ اسلام به حضرت خدیجه و حضرت زهرا (س) باز میگردد.
حضرت زهرا هم فدک را داشتند و کارآفرین بودند. یا در زمینه مشارکت سیاسی زنان شاهد فعالیتهای سیاسی حضرت زهرا هستیم و ایشان خطبه فدکیه را آنگونه تکان دهنده در مسجد قرائت میکنند.
علاوه بر اینها در قرآن به طور ویژهای به زنان توجه دارد و سوره مریم به نام یک زن است و داستان ملکه صبا در قرآن روایت شده است.
ما دینی داریم که نگاهش به زن اینقدر عمیق است و با فرهنگ ایرانی نگاه تنگاتنگ دارد.
بنابراین حرمت و احترامی که نسبت به زن در این جامعه وجود دارد، نسبت به جوامع دیگر که تلاشهای سیاسی و اقتصادی کردهاند تا تفاوتها و تعارضات را مرتفع کنند، متفاوت است.
اگر اجازه بدهید سؤال آخرم را درباره تخصص کنونی شما یعنی مبحث زنان و مدیریت شهری بپرسم؛ زنانه شدن چهره شهرها یکی از موضوعاتی است که اخیراً از سوی کارشناسان بیان میشود و دلایل مختلفی هم برای این زنانه شدن چهره شهرها مطرح میشود. نگاه شما به این موضوع چیست؟
من میگویم فضای شهر ما دارد متعادل میشود، فضایی که قبلاً مردانه بود. حضور زنان در عرصههای اجتماعی گوناگون، محیطهای ورزشی وآموزشی و غیره موجب شده تردد زنان در همه ساعات شبانه روز پذیرفته شود.
ما زنانه شدن را از منظری دیگر نگاه میکنیم، از منظر المانهای موجود در شهر؛ این شهر چون تنها یک گروه از جمعیت در آن بیشتر رفت و آمد داشتند فقط نیازهای آنها را میدیده و کالبدش سخت و خشن بوده است.
در شهری که زنان هم تردد دارند برای مناسب سازی معابر باید دقت داشت که خانمهای باردار، خانمی که کالسکه فرزندش را در دست دارد، خانمی که فرزندانش همراهش هستند میخواهد از این معابر عبور کند.
در حال حاضر میتوان صدای زنان را در شهر شنید.
همین نگاه باید در رابطه با رنگ آمیزی شهری در نظر گرفته شود؛ شهری که محل تردد زنان، مردان و جوانان است باید در رنگ آمیزی شهری به روحیات همه این گروهها توجه کند. مواردی از این دست نشان میدهد زنان هم به عنوان یک شهروند مورد پذیرش چارچوب مدیریتی شهر قرار گرفتهاند.