«پروانه كاظمي» تنها يك بانوي خانهدار و 42 ساله نيست، او ركوددار زنان كوهنورد ايراني و نخستين بانوي جهان است كه در یک هفته دو قله بلند دنيا را فتح و افتخار اين پيروزي را با خود به همراه دارد.
او از كوه، صبوري و استقامت آموخته به اين واسطه تواضع را پيشه خود قرار داده. اين بانوي نوآموز، زني از كشور ايران و نخستين بانوي جهان است كه موفق به صعود در یک فصل دو قله بلند دنيا «اورست» و «لوتسه» با ارتفاع بيش از 8 هزار متر شده است. بزرگترين انگيزه اين بانوي موفق، پيشرفت و موفقيت در كار است. شعار اين زن افتخارآفرين ايراني، زندگي سالم به معناي آدم خوب بودن، به هيچ انساني بدي روا نداشتن و همواره زندگي را درست زيستن است.
همين انگيزه بزرگ كافي است تا مخاطبان مجله «دنياي زنان» با اين بانوي ركوددار آشنا شده و توصيههاي او را در زندگي سرلوحه زندگی خود قرار دهند.
از نظر شما ورزش چه مزيتي داشته كه تا اين اندازه براي آن سرمايهگذاري و وقت صرف کردهاید؟
ورزش تنها سلامت جسم را همراه ندارد، سلامت جسم در كنار قوتبخشي به انديشه درست، كاركرد برنامهريزي دقيق و منظم ورزش در زندگي است.
چرا كوهنوردي؟ به ورزش ديگري هم در كنار اين رشته علاقهمند هستيد؟
بله قبل از كوهنوردي، روزي به قصد تفريح همراه همسرم به پارك رفته بوديم، آنجا با جمعي مواجه شديم كه مشغول تمرين ورزش بدمينتون بودند، تماشاي ورزش پر حركت آنها باعث گرايشم به سوي آموختن حرفهاي اين ورزش شد. با شروع اين رشته، زندگيام رنگ تازهاي به خود گرفت، بدمينتون ورزشي پر تحرك و پر نشاط است، اين حركت سريع موجب رشد توان جسمي افراد و آمادگي بدني بالا در آنها ميشود. اين ورزش فكر و جسم را با هم و هماهنگ با هم به حركت در ميآورد.
بدمينتون را تا مربيگري و داوري مسابقات ادامه دادم تا سال 84 كه به دلايلي دنياي طلائي بدمينتون را رها كرده و از همان زمان پا به دنياي حرفه ای ورزش كوهنوردي گذاشتم.
هنوز نگفتید چهطور به رشته كوهنوردي علاقهمند شديد؟
كوهنوردي تنها ورزش نيست. در اين فضا صبوري را ميآموزي، غرور را زير پا ميگذاري، تواضع را پيشه ميكني. همسو با بالا بردن توان جسمي مقاومت در برابر سختيها و ناملايمات را ميآموزي، آنجا در آن فضا است كه ياد ميگيري وقتي طبيعت يكباره در بدترين شرايط تمام معادلات زندگيات را برهم ميزند، چگونه استوار باقي بماني و راهي جديد در كمترين مدت زمان براي ادامه بيابي بی آنکه هرگز هراسان و ناامید شوی. هيچ ورزشي به اندازه كوهنوردي ظواهر زندگي را برايت بيارزش و توجه به اصل را برايت پر رنگ نميكند، در فضاي كوه و كوهنوردي روح بيش از همه رشد ميكند، و ارزش طبيعت به عنوان مادر انسان ارزنده ميشود.
كوهنوردي رشته سختي براي شما نبود؟ چه انگيزهاي براي اين همه سعي و تلاش و صعودهاي متعدد داشتيد؟
براي من به عنوان يك ورزشكار و علاقهمند به اين رشته و رشته بدمينتون، نشاط و سلامت جسم و اوج و رهائی روح مهمترين انگيزه براي تلاش بوده و براي رسيدن به اين هدف، كوهنوردي رشته سختي برایم نبود چرا كه سختي، ترس و نااميدي براي كوهنوردمعني ندارد، وقتی بر اين نقاط يأسآور غلبه كني و در كنار آن احتياط و دقت را نيز در گام برداشتنهايت همراه داشته باشي ميتواني با موفقيت بر فراز قلهاي بايستي و از اعتماد به نفس خود راضي باشي.
بسياري از بانوان خانهدار هستند كه وقتي براي ورزش نداشته و زماني هر چند اندك را به آن اختصاص نميدهند، خطاب به اين دسته از زنان چه توصيهاي داريد؟
مهمترين موضوع پرداختن به سلامتي است، به اين زنان خانهدار توصيه ميكنم كه فرصتي را براي رسيدگي به خود و سلامتي صرف كنند، اگر هم به فكر سلامت شخصي خودشان نيستند، حداقل به فكر سلامتي خانواده و اطرافيان خودشان باشند، زنانخانهدار يا كارمند شك نداشته باشند كه تحرك و ورزش سالم در منزل يا بيرون از منزل در روحيه همسر و فرزندان تأثير زيادي داشته و حتي ميتوانند به اين واسطه فرزندان خود را هم براي انجام ورزش و پرداختن به سلامتي و نشاط تشويق كنند.
اكثر زنان خانهدارو شاغل اعلام ميكنند كه وقت كافي براي انجام حركات ورزشي ندارند، به نظر شما اين موضوع توجيه خوبي ميتواند باشد؟
به هيچعنوان چرا كه با يك مديريت زمان و برنامه ريزي دقيق ميتوانند براي انجام ورزش اقدام كنند، اگرچه گرفتاري و محدوديت زياد است اما با مديريت درست ميتوانند براي ورزش و سلامتي خودشان پيشبينيهاي زيادي داشته باشند. ورزش تنها سلامت جسم را به همراه ندارد، تأكيد دوباره ميكنم كه ورزش براي زنان گامي براي رسيدن به خوشبختي است، وقتي سلامت، همراه با تفكري درست فارغ از فكرهاي بيارزش و خستهكننده ذهن را سرلوحه زندگي كنيم، خوشبختي را به وجودمان هديه كردهايم. ورزش همچون غذا، اكسيژن و بسياري از مسايل مهم كه حذف آنها از زندگي يعني مرگ بايد مورد توجه همه باشد. نه تنها زنان بلكه گرايش جوانان، نوجوانان كشور به سوي ورزش يعني تضمين سلامت جامعه، به طوري كه هميشه گفتهاند كه عقل سالم در بدن سالم است، وقتي بدن سالم نباشد، فكر نيز سنجيده عمل نميكند؛ پايه سلامت جسم درهمين سنين توجه به ورزش است، دقت به اين مهم موجب رشد جامعه در ابعاد مختلف خواهد شد.
گاهي وقتي سنمان بالا ميرود ميگوييم، از ما گذشته و از ورزش كردن غافل ميشويم، واقعاً به نظر شما گاهي از ما گذشته؟
ورزش سن و سال ندارد، هر زمان كه تصميم بگيريم كه گامي به سوي تندرستي برداريم، بهترين زمان است؛ ماهي را هر وقت از آب بگيريم همچنان تازه بوده و خانمها به بهانه سن و سال از انجام حركات ورزشي سر باز نزنند، چرا كه واقعاً به خودشان كم لطفي كردهاند؛ در كوهنوردي هم زنان با سن 70 به بالاتر فعاليت خوبي داشته و همچنان دغدغه دارند كه از كارهاي ورزشي غافل نشوند.
به تمام خانمهاي مجرد، متأهل، بچهدار و ... پيشنهاد ميكنم كه از هر زماني براي ورزش استفاده كنند. گرفتارترين ما، ساعتهاي زيادي را هدر ميدهيم در حالي كه اين زمانهاي تلف شده ميتواند بهترين فرصت براي ورزش باشد؛ بايد براي ورزش وقت صرف كرده، چرا كه ارزش آن را در تمام صحنههاي زندگيمان ميبينيم....؛ شاد ميشويم، صبور ميشويم، و مهمتر از آن «سلامتي» بزرگترين ارمغان ورزش براي ما است.
اولين دليلي كه به كوهنـــوردي علاقهمند شديد؟
عشق به طبيعت و زيباييهاي بيحد و حصر آن؛ قبل از كوهنوردي به بدمينتون و هيجان آن علاقه زيادي داشتم، حس رهایی و آزادگی رشته كوهنوردي من را به اين رشته علاقهمند كرد. اگرچه هميشه به ورزش علاقهمند بودم اما در برههاي از زمان به دلايلي براي انجام حرفهاي رشتههاي مورد علاقهام اقدام نكردم؛ با شروع بدمينتون اولين گام را براي رسيدن به پيشرفت و انگيزه در ورزش برداشتم و به دنبال آن سلامت و نشاط خارقالعاده حاصل از كوهنوردي مسير زندگيام را دگرگون كرد.
از فعاليتتان در بدمينتون و به دنبال آن كوهنوردي؛ بيشتر توضيح دهيد؟
ورزش بدمينتون را كه شروع كردم زندگيام رنگ تازهاي به خود گرفت، تماشاي ورزش بدمينتون در يك پارك كه به قصد تفريح در آن رفته بوديم، باعث گرايشم به سوي آموختن حرفهاي اين ورزش شد، بدمينتون ورزشي پر تحرك و بانشاط است، اساتيد علم ورزش معتقدند، سرعت ورزشكاران اين رشته از بالاترين سرعتهاي ورزشي محسوب ميشود و اين حركت سريع موجب رشد توان جسمي افراد و آمادگي بدني بالا در آنها ميشود، بدمينتون را ميتوان شطرنج متحرك گفت، اين ورزش فكر و جسم را با هم و هماهنگ با هم به حركت در ميآورد؛ اين رشته ورزشي موجب شد معلمي در درجه دوم زندگي حرفهايام قرار گيرد، بدمينتون را تا مربيگري و داوري مسابقات ادامه دادم و تا سال 84 كه به دلايلي اين رشتهها را رها كرده و از همان زمان پا به دنياي شيرين ورزش كوهنوردي گذاشتم.
يعني به طور كاملاً اتفاقي وارد این رشته شديد؟
زمان دانشجويي همراه همسرم كه او نيز عاشق كوهنوردي است به توچال رفتيم، آن زمان كوهنوردي برايم جذاب نبود، آن روزها مشتاق آن نبودم، ولي با خروج از دنياي بدمينتون براي تفريح به كوه رفتم، قله توچال، پائيز ،كوه و هواي دلپذير آن فصل مرا به كوه و كوهنوردي علاقهمند كرد و به همين ترتيب، شش ماه به صورت انفرادي و هر هفته چند مرتبه به كوه رفتم تا اين كه همزمان با فرا رسيدن فصل بهار، با بانوي كوهنوردي آشنا شدم كه همين آشنايي، مرا به اين رشته پيوند زد، چرا كه دوست كوهنوردم مرا با یک گروه كوهنوردي آشنا كرد.
چه طور؟ آنها چه كمكي در اين راه به شما كردند؟
آنها قصد صعود قله دماوند را داشتند و آن گروه كوهنورد، با سرپرستي زنده یاد "بهرام جعفري" تكنيكهاي اوليه كوهنوردي حرفهاي را به من آموزش دادند، آموزش بدون امكانات؛ يادم ميآيد روزي كه بر فراز قله دماوند، بلندترين قله ايران ايستادم؛ هيچ وسيلهاي براي كوهنوردي تخصصي به همراه نداشتم، اما از شور و اشتياق آن پر بودم؛ گويا پرواز را تجربه می كردم. سه سال بعد از اين صعود؛ به عضويت باشگاه کوهنوردی اسپیلت درآمدم، سال 87 با اين باشگاه هم قله دماوند را صعود كرده و سال 89 نيز سرآغاز صعود قلههاي بدون مرزيام بود.
اين موفقيتها همچنان ادامه داشت؟
بله، پاييز 89 همراه با دو كوهنورد ديگر باشگاه قله «موستاق اتا» با ارتفاع 7546 را در يك برنامه 20 روزه صعود كرديم. بهار 90 همراه يك گروه كوهنوردي راهي قله ماناسلو با ارتفاع 8163 در نپال شديم؛ آنجا براي اولين بار غم از دست دادن یک همنورد را تجربه کردم. صعود بعدي صعود به قله «آمادا بلام» در نپال بود كه در پاييز 90 انجام شد. بهار 91 به تنهايي به قله اورست صعودکردم و اين صعودها باعث شد كه نامم صدرنشين زنان جهان شود. در بلندترين قله جهان تصميم به صعود قلهاي با 300 متر ارتفاع كمتر از آن را گرفتم، صعود قله «لوتسه» با ارتفاع 8516 متر. جمعه 29 ارديبهشت بر قله اورست ايستادم و 5 خرداد، يك هفته پس از صعود بزرگ ايستادهبر لوتسه پيام صعودم را به همسرم كه تمام اين سالها همدل مسير زندگيم بود، رساندم. بر قله لوتسه كه ايستادم به وضوح ميگريستم، گريهاي از شوق، ميدانستم اولین زن جهان هستم كه اورست و لوتسه را پشت سر هم پيمودهام! خرسند بودم كه نام يك زن ايراني براي صعود بلندترين قلههاي جهان ثبت ميشود.