Loading...
شما از نسخه قدیمی این مرورگر استفاده میکنید. این نسخه دارای مشکلات امنیتی بسیاری است و نمی تواند تمامی ویژگی های این وبسایت و دیگر وبسایت ها را به خوبی نمایش دهد.
جهت دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه به روز رسانی مرورگر اینجا کلیک کنید.
جمعه 28 اردیبهشت 1403 - 00:44

20
خرداد
پزشكي و تخصص‌هاي پزشكان در ايران باستان (با تكيه بر دينكرد و اوستا)

پزشكي و تخصص‌هاي پزشكان در ايران باستان  (با تكيه بر دينكرد و اوستا)

كليك كنيد.


روش كار
اين پژوهش مبتني بر رويكردي نظري در قالب توصيفي است و داده‌ها با روش استنادي گردآوري، سپس طبقه‌بندي و تحليل شده‌اند.
بحث و نتيجه‌گيري
پزشكي در ايران باستان به دو شاخه اصي مينو پزشكي و گيتي پزشكي منقسم مي‌گشت كه شش زير شاخه را در برمي‌گرفت. پزشكان در تخصص‌هاي شش‌گانه وظايفي به شرح ذيل داشتند:
1- منتره پزشك: پزشكي كه به كمك اوراد مقدس و كلام ايزدي درمان مي‌كرده است و هنر و روش درماني وي براي تقويت نيروهاي دروني و رواني انسان به ياري كلمات مؤثر و آسماني اوستا انجام مي‌شده است. واژه‌ي منتره يا مانثره به معني كلام ايزدي، دعا و ذكر كارساز و شكننده‌ي ديو و بدي و بيماري و حتي پيشگيري از بيماري است كه در مواقع خطر و هجوم بلا تلاوت مي‌شده است؛ چنان‌كه در دينكرد و بندهاي 5 و 6 ارديبهشت يشت و هات 29 يسنا و بندهاي 1 تا 4 هرمزديشت و فرگرد 20 ونديداد به اين خاصيت منتره اشاره شده است. منتره خواندن ذكر ادعيه‌اي چون اَشَهَ و هيشتَه، ائيريمن، نام امشاسپندان چون خرداد و ارديبهشت و ايزد رشن بوده است. به استناد مندرجات بندهش، «ائيريمن» يا «اريامن» امشاسپند، آن مينويي است كه درمان هر دردي را به آفريدگان داد. اهورا مزدا گويد: هر دارويي را آفريدگان براي از ميان بردن دردي مي‌خورند، اگر مرا [كه] هرمزد [م] اريامن به درمان بخشي نمي‌رسيد آن درد به نمي‌آمد». همچنين به وسيله نيرنگ و افسون گاثا مي‌توان به درمان رسيد. به موجب ارديبهشت يشت، كلام مقدس منتره را اهورا مزدا به زرتشت آموخت تا كساني كه در معرض هجوم بيماري و ديوان و جن و پري قرار گرفته‌اند به‌وسيله پزشك منتره خوان درمان شوند زيرا بشر اوليه، چون بسياري از مردم امروزين در نقاط مختلف جهان، عامل بيماري را قواي مابعدالطبيعه و حلول ارواح خبيث و شياطين در جسم و روح بيمار مي‌دانستند كه براي از بين بردن اثرات شوم آن‌ها به سحر و جادو و بعده كلام مقدس و اوراد و اذكار متول مي‌شدند كه البته اين‌گونه برداشت درباره‌ي ماهيت بيماري، جنبه‌ رواني داشته است. در ايران، قدمت اعتقاد به تأثير منتره به زمان آريائيان نخستين باز مي‌گردد كه مي‌پنداشتند برخي كلمات قدرتي مكتوم دارند كه خدايان را به انسان متوجه مي‌سازد. در مكتب مزديسنا، اين اعتقاد از اوهام و خرافات پيراسته شد. ايرانيان زرتشتي، اهورا مزدا را «بئشه زه» (= پزشك، درمانگر) و «پشوتنا» (= نگهدار تن)مي‌خواندند و در هنگام بيماري از وي درمان مي‌طلبيدند. در بندهاي 1 و 3 هرمزديشت به اين ويژگي كلام مقدس اشاره شده است. در ادامه همين يشت در بند پنجم، زرتشت از اهورامزدا درخواست مي‌كند تا وي را از برترين و چاره‌بخش‌ترين نام خويش آگاهي دهد و اهورامزدا در ميان بيست نام، خود را «پزشك» نيز مي‌خواند.
به استناد يشت شوم، يشت چهاردهم و فرگرد هفتم ونديداد، منتره پزشك، درمان‌بخش‌ترين پزشكان بوده است؛ زيرا با منتره ورجاوند بيماري‌هاي اندرون مرد اَشَوَن (= ديندار) را درمان مي‌كرده است. منتره پزشك به كمك كلمات مقدس مي‌توانست بيمار رواني را از ناآرامي دروني برهاند و هماهنگي روحي وي را امكان‌پذير سازد. چنان‌كه دينكرد در پاسخ به اعتراض اشموغ (= گمراه‌كننده) درباره‌ي منتره خواني آورده است: «همانا اين‌همه زمزمه [آهنگين و واج آراسته] منتره‌ها از سوي ما، آئيني اورمزدي است؛ ... شيوه‌ي درمان [تن و جان] آفريدگان را و شيوه ساماندهيو نيز فراهم آوردن زمينه بالندگي آفريدگان را [با خود همراه دارند]». همچنين در دينكرد درباره اثر فراگيتيايي توبه بر روان آدمي به ياري منتره‌ها آمده است: «اين روان ريمن و آلوده به گناه، زماني كه در انديشه به پشيماني مي‌رسد و نيز زماني كه خواهان بخشش زباني است از گناه توبه كرده است ولي به كردار، مي‌بايد همسنگ (= مطابق) دستوري دين بهي و فرمايش روانپزشك پيرو دستور دين بهي باشد، آن‌گاه است كه راه دوزخ بسته مي‌شود؛ چونان بيمار تن [كه آن] بيماري تن براي پزشك و درمانگر در كار نمودن و دادن راه درمان به او ننهفته (= مكشوف) است [كه تنها با رهنمود او] تن از بيماري، درمان مي‌شود و روي سوي درستي مي‌كند».
اين گروه از پزشكان يا پيشوايان مذهبي در صدر گروه پزشكان قرار داشته‌اند و فرمان‌ها و آيين‌هايي در بهبود بيماران تجويز مي‌كردند كه نه تنها بيماران بلكه تمامي اجتماع ناگزير به رعايت آن بودند. آنان در درمان شخص بيمار و جن‌زده با نوك تيز تيغ خْشَثْرَ وَ ئيريه (= كارد شهريور)، در حالي كه گياهان خوشبو در آتش مي‌ريختند، دعا زمزمه مي‌كردند و ابتدا سه شيار، سپس شش شيار و نه شيار مي‌كشيدند تا ديو و جن را از شخص بيمار بيرون كرده و به دوزخ بگريزانند. منتره درماني يا درمان مذهبي امروزه نيز در ميان زرتشتيان رواج دارد و بدين شكل انجام مي‌گردد: بيمار را شستشو داده از سر تا پا در پارچه‌ي سفيد مي‌پيچند و گياهان خوشبو بر آتش مي‌ريزند. سپس منتره خوان با لحن موسيقيايي، دعا را خطاب به بيمار مي‌خواند. اين شيوه تا پايان مراسم، اندك اندك در بيمار شعف و اميدواري پديد مي‌آورد.
2- اَشا پزشك: پزشكي كه به كمك قانون مقدس اشا (= اشه = راستي و پاكي) يعني به طريق اشويي و مذهبي بيمارانش را درمان مي‌‌كرده است. اين گروه پزشكان در چهارچوب حفظ نظافت جسم و پاكي روان و محيط زيست، فرمان و درمان داشتند. رعايت اشويي در تمام مراحل زندگي نه تنها به بيماران بلكه به افراد سالم نيز توصيه مي‌شد. روش اصلي آنان، «اشا»، اساس پيشگيري از بروز بيماري‌ها با حفظ پاكي جسم و لباس و خانه و محيط زيست از آلودگي بود. نگهداري آب و خاك و هوا و آتش از آلودگي، قانوني مذهبي و مؤكد بود كه بر مبناي آن معتقد بودند پاكي پيرامون و تن و جامه و خوراك سبب پيشگيري از بروز بيماري‌ها مي‌شود. در فرايند درمان، اين گروه پزشكان به معاينه جسماني و مراقبت در خوراكي‌هاي بيمار مي‌پرداختند. اين پزشك را با توجه به وظيفه‌اش مي‌توان به پزشك عمومي امروزين تشبيه نمود.
3- داتو پزشك: كسي كه به وسيله‌ي قانون و داد درمان مي‌كرد (داتَه= داد= قانون، حكم شرعي و ديني). اساس اين نوع درمان بر پايه‌ي دين و اعتقادات ديني و شيوه‌ كاهن- پزشك بر طبق قوانين مكتب مزديسنا بوده است. داتو پزشكان در هنگام شيوع امراض و اوقات ديگر، مردم را از قوانين بهداشتي آگاه مي‌ساختند تا از سرايت بيماري و تلفات جلوگيري كنند. در دين زرتشت، عدم تفكيك بيماران مبتلا به بيماري‌هاي واگير از ساير افراد، گناه محسوب مي‌شد و داتو پزشكان در هنگام بيماري‌هاي پر مرگ با اعمال تدابيري چون امر به تجزيه لوازم زندگي در هنگام خواب و خوراك، پوشيدن لباس سفيد و پرهيز از حضور در مجامع از همه‌گيري جلوگيري مي‌نمودند. شيوه‌هاي درماني داتو پزشكان در زمان بيماري‌هاي همه گير با روشي كه امروزه در مراكز قرنطينه اعمال مي‌شود يكي بوده است. هم‌چنين، آنان در حكم پزشك قانوني امروزي نيز بودند؛ چه در تشخيص علت مرگ درگذشتگان وظيفه حساس داشته و در صدور جواز دفن نظر آنان مؤثر بوده است.
4- كارد پزشك (= جراح): كسي كه با كارد و نيشتر درمان مي‌نموده است. هنر درماني كارد پزشكان، به وسيله دست آنان كه بازدهنده انديشه و دانش پزشكي به طور عملي است صورت مي‌پذيرفته و به مدد آلات و ابزار جراحي انجام مي‌گرفته است. جراحي باستان فقط در سطح خارجي بدن بوده زيرا دانش پزشكي، آنقدر پيشرفته و مجهز نبوده كه پزشك، عضو داخلي را جراحي كند. در ميان پزشكان ايران باستان، شرايط كارد پزشكان براي احراز صلاحيت طبابت دشوارتر از ساير گروه‌ها بوده است. به تصريح دينكرد و ونديداد، كارد پزشكان، مهارت و دانش خود را در درمان سه نفر غيرمزدايي بايست به اثبات مي‌رساندند؛ در غير اين، حق معالجه‌ي مزديسنان را نداشته و اگر اقدام به درمان مي‌نمودند مرتكب گناه و مستحق مجازات مي‌شدند. به استناد فرگرد بيستم ونديداد، كارد پزشكي از قديمي‌ترين گونه‌هاي پزشكي است كه پيشينه‌ آن به ثريته (نخستين پزشك) و كارد مقدس او برمي‌گردد. اين اسطوره به قدمت شيوه درماني جراحي در ايران زمين اشاره دارد.
5- آتش پزشك: درباره كيفيت دقيق شيوه درماني آتش پزشكي در متون مذهبي زرتشتي، توضيح و تعريفي ارائه نشده و از آن، فقط به عنوان يك قسم درماني يادآوري شده است. از توضيحات دينكرد، اين‌گونه برمي‌آيد كه آتش درماني به دو شيوه انجام مي‌گرفته است؛ در شيوه‌ي نخست، با دود دادن گياهان معطر و بخور دادن، هوا را گندزدايي كرده، بسياري از بيماري‌ها را با رنج اندك از تن مي‌زدودند؛ در شيوه دوم، زخم‌هايي كه با گياه درماني و كارد درماني بهبود نمي‌يافتند، مي‌سوزاندند تا عفونت و نسوج آسيب‌ديده، خشكانده شود. البته در دينكرد به هنگام رتبه‌بندي رشته‌هاي پزشكي، آتش پزشكي از جراحي (= كارد درماني) والاتر شمرده شده است.
6- اوروَرو (= گياه) پزشك: كسي كه به‌وسيله گياهان دارويي، درمان و پزشكي مي‌كرده است. در فرگرد هفتم ونديداد و بند سوم ارديبهشت يشت به درمان با گياه اشاره شده است. در فرگرد بيستم ونديداد تصريح شده كه اهورامزدا براي درمان بيماري‌ها، گياهان فراوان و درمان‌بخش- صدها و هزارها- آفريده است كه مزدائيان همه آنها را گرامي مي‌داشتند؛ زيرا با رويش اين گياهان بر درُوج (ديو نادرستي) و بيماري غلبه مي‌كنند. در سكادوم نسك دينكرد معالجه با گياه از اقسام سه گانه پزشكي (جادو- چاقو- گياه) برشمرده شده است. در هوسپارم نسك به هر يك از گياهاني اشاره شده كه اهورا براي غلبه بر حداقل يك بيماري آفريده است و در دينكرد ششم آمده: «اورمزد پروردگار براي هر بيماري كه اهريمن وارد دنيا كرده دارويي خلق كرده است. اين دارو بيماري را از بين مي‌برد
 درست همان‌طور كه نان و آب، گرسنگي و تشنگي را رفع مي‌كنند». در فرگرد 60 هوسپارم نسك نيز نحوه انتخاب گياهاني كه كاربرد پزشكي دارند ذكر شده است. از ديدگاه زرتشتيان هر بيماري، گياهي درمان بخش دارد و اصل تمام گياهان دارويي به درخت «بس تخمه» (= هزار تخمك/ در اوستا: ويسپوبئيس= همه پزشك) در درياي فراخكرد مي‌رسد كه شايسته است آن را نيكو پزشك، كوشا پزشك يا همه پزشك خوانند.
روش‌هاي گياه درماني عبارتند بوده‌اند از: 1- خوراكي، 2- ماليدن، 3- بخور دادن.
در روش خوراكي از عصاره و جوشانده گياهان استفاده مي‌شده است. در روش ماليدن بدن را با عصاره گياهان آميخته در آب شست‌وشو مي‌دادند. در اوستا براي بعضي آب‌ها خاصيت دارويي و درماني ذكر شده است چون اين قبيل آب‌ها با ريشه و تخم و برگ گياهان دارويي آميخته گرديده‌اند، بدين مناسبت آن را درمان بزرگ مي‌خواندند. در آبان يشت آمده: «اهورا مزدا به سپيتمان زرتشت گفت: اي سپيتمان زرتشت، اردويسوراناهيتا را كه در همه جا [دامان]گسترده، درمان‌بخش، ديوستيز و اهورايي كيش است به خواست من بستاي... اوست كه تخمه‌ي همه مردان را پاك كند و زهدان همه‌ي زنان را براي زايش [از آلايش] بپالايد؛ اوست كه زايمان همه زنان را آساني بخشد و زنان باردار را به هنگامي كه بايسته است شير [در پستان] آورد. اين خواص، به نظر مي‌رسد، شبيه خواصي است كه امروزه در اعتقادات عامه براي چشمه‌هاي آب معدني قائلند. در روش دود و بخور دادن، گياهان و صمغ‌ها را بر آتش مي‌نهادند كه بيش از همه كندر و عود مرسوم بوده است. با اين اعتقاد كه بخور و پراكندن بوي خوش، سبب گندزدايي آتش و آب و زمين و نابودي عوامل بيماري‌زا مي‌گردد. در كرده دينكرد كم‌رنج‌ترين شيوه درمان، بخور دانسته شده است: «از رهگذر گندزدايي كردن با گياهان معطر مؤثر، در كار زدودن بسياري بيماري از تن، آن‌ هم با كم‌رنجي تن». گياه پزشكان را مي‌توان داروسازان عهد باستان دانست كه با شناخت گياهان و اثرات درماني آنها. دارويي را تهيه يا تجويز مي‌كردند؛ كاري كه امروزه عطارها به عهده دارند.


بيماري‌ها و راه‌هاي درمان
مهم‌ترين اسناد ايران باستان درباره بيماري‌ها و درمان‌ها، متون مذهبي است. در‌ آبان يشت از بيماري‌ها و بيماراني چون مبتلايان به پيس، فساد دندان، و حتي بيماران مادرزادي چون ناشنوايان، نابينايان، كوتاه‌قامتان، گوژسينه‌ها، و گوژپشت‌ها به بدي ياد شده است كه حق آشاميدن زور (نوشيدني) مقدس را نداشته‌اند زيرا مزدائيان بر اين باور بودند كه بيماري‌ها و مرگ از تأثير وجود ديوان است. به استناد دينكرد و نيز بنا بر مندرجات فرگرد 22 و نديداد علت بيماري‌ها، حمله اهريمن و نيروهاي وي به جسم و جان است كه پذيرش اين حمله در تباهي‌‌هاي جان و خوي به سبب كاستي دانش مردم است و در تن، برخاسته از تباهي اخلاط. تباهي جان و تن به دو طريق انجام مي‌شود: افراط و تفريط؛ چنان‌كه نقطه‌ي مقابل بيماري يعني تندرستي از ميانه‌روي سرچشمه مي‌گيرد. افراط و تفريط هم در بيماري‌هاي رواني و هم در بيماري‌هاي جسماني علل اصلي هستند و هدف اهريمن از پديدار كردن بيماري، تباهي روان و ميراندن تن است. دينكرد، بيماري‌هاي جسماني را در دو قسم قرار مي‌دهد: واگير (مسري) و ناواگير (غيرمسري)؛ بيماري‌هاي روحي را نيز به دو قسم مي‌كند: برانگيزاننده‌ جان چون خشم، و واپس افكننده جان چون سستي. بيماري‌هاي جسماني از بيرون بر تن عارض مي‌شوند و از اين‌رو است كه دارو و درمان پزشك حاذق نيز از بيرون مي‌تواند تن را بهبود بخشد؛ اما در فرايند درمان، نيروي دروني سرشت هم براي كسب سلامت جسماني مؤثر دانسته مي‌شود. همچنين، گروهي از بيماري‌‌هاي رواني به سبب بيماري‌هاي جسماني پديد مي‌آيند و گروهي نيز از درون سرچشمه مي‌گيرند و براي بهبود هر دو گون بيماري رواني بايد از جان اهورايي مدد جست. دينكرد بشارت مي‌دهد كه در زمان نوسازي جهان، همه بيماري‌ها، سركوب و رانده مي‌شوند و تأكيد مي‌كند كه اين بشارت را از آموزه‌هاي دين مي‌توان برگرفت. راه دستيابي به سلامت جان از طريق تعادل نيروهاي روحي و سلامت جسم از طريق حفظ اعضاي بدن امكان‌پذير است. تعادل نيروهاي روحي با شناخت و ويرايش اين نيروها از برادران دروغين‌شان، دست‌يافتني است؛ چنان‌كه با دانش و خشم و جنبش، برادران دروغين‌شان بدآگاهي، تكاوري و كاهلي شناخته مي‌شوند. اين بازشناسي، اساس حفظ تندرستي رواني است تا جان پاك ماند و از گناهكاري بپرهيزد. حفظ سلامت جسم از طريق استفاده‌ به اندازه از خوراك و نوشاك است تا سرشت آدمي قوت گيرد و تازش اهريمن كه همان بيماري است به پس رانده‌ شود. بدين‌گونه كه نيروي دروني خوراكي‌ها و نوشيدني‌ها به نيروي اخلاط اربعه مي‌پيوندد و سبب استمرار سلامت جسماني مي‌گردد. ولي گاه براي اصلاح سرشت، دارو نيز لازم است تا با نيروي آن، افراط زياده خواري از بدن دور گردد و يا تفريط خوراك، جبران شود و اين‌چنين، تعادل اخلاط به دست آيد. چنان‌كه گفته آمد تندرستي برخاسته از سلامت جسم و جان است، بدين سبب روانپزشك و تن‌پزشك نيز در تعامل بايست باشند تا به مساعدت يكديگر، بهبودي بيمار را فراهم نمايند و هر دوي آنها براي انجام صحيح وظايفشان در درمان بيماران بايست از شهريار چاره‌جويي و ياري طلب كنند كه آموزه دين چنين است.
در انديشه پزشكان ايران باستان، سرشت آدمي از چهار خلط (= عناصر اربعه) تركيب يافته بود چنان كه بن ماده هاي جهان نيز چهارگانه است؛ از اين‌رو، وظيفه تن پزشك، زدودن افراط و تفريط از بدن براي حفظ تندرستي بوده است. نيروهاي رواني نيز چهار محسوب مي‌شوند كه وظيفه روانپزشك، پاييدن آن نيروها از برادران دروغين بوده است و آن وظيفه عبارت بوده از پاسباني انديشه، گفتار و كردار نيك از انديشه و گفتار و كردار بد و علاوه بر آن آماده كردن روان براي رستگاري كه با كمك سه نيروي قبلي امكان‌پذير مي‌شده است.
پيشگيري و مراقبت‌هاي بهداشتي
در بهداشت همگاني، دستورات ديني زرتشت در مرتبه‌اي عالي قرار دارد. قوانين مربوط به طهارت و پرهيز از آلودن محيط زيست با اصول پيشگيري از شيوع بيماري‌ها تفكيك‌ناپذيرند. توجه به پيشگيري از انتشار بيماري و رعايت اصول بهداشتي در هنگام مراقبت از بيمار از جمله موضوعات مورد توجه در دين زرتشت است كه از وظايف مهم شهرياران بوده است. در دينكرد، حفظ بهداشت و پيشگيري از بيماري‌ها از آن‌رو وظيفه شهريار شمرده شده كه مقابله با اهريمن و آفرينش‌هاي اوست و برترين شهريار آن كسي دانسته شده كه بدبختي و بيماري در سرزمين او كم‌تر باشد. «برابر آموزه‌هاي دين بهي، همان‌گونه كه از وظايف شهرياران، باز داشتن انيران و دشمنان از [سلطه‌بر] تخت شاهي و پيشگيري از [تازش] دزدان و ستم‌كامگان از شهرهاست به همان‌گونه نيز از خويشكاري‌هاي (وظايف) آنان، دور راندن و زدودن تهيدستي و تنگدستي و نياز و ناخوشي و بيماري- تا آن‌جا كه در كيهان [شدني] است- از كساني است كه در [گستره] شهرياريشان [مي‌زيند] و به همان‌گونه نيز [بر آنان واجب است كه در كار] تقويت [ابزار كار و ورز مردمان] و چاره‌‌جويي و پاييدن [كار آنان باشند]. در ميان شهرياران، آن كسي برين پايه‌تر است كه بدبختي و بيماري را تا آن‌جا كه چاره‌پذير است از شهر مردمان آنچنان زدايد كه در گستره‌ي شهرياري او، مردم كم دست نيز بي‌درد و بيماري [زيند]».
راهكار مبارزه با اهريمن و آفريده‌هاي او، تأسيس بيمارستان و تجهيز آن با پزشكان و دارو بود كه اين نيز از وظايف شهرياري شمرده شده است. در كرده چهل و ششم دينكرد اين‌گونه آمده است: «[وظايف شهريار] در برابر چاره‌جويي براي بيماري و ترنجيدگي اندام: «مي‌بايد در همه‌ي شهرها و نيز در كشور [يا: در همه روستاها] بيمارستاني بي‌عيب [برپا كند] و با بهره‌گرفتن از پزشك روان دوست كارشناس [امكان دسترسي همگان را نيك] به دارو و درمان فراهم كند».
همچنين، دستورات اكيد مذهبي در دين زرتشت براي حفظ پاكي آب و خاك و هوا از بن مايه‌ پيگشيري از بيماري‌ها نشأت مي‌گيرد؛ با اين استدلال كه پاكي آنها سبب استمرار حيات آدميان و چهارپايان و زندگي نيك و تدبير خوب امور مي‌گردد.
هرودت و گزنفون آورده‌اند كه ايرانيان در آب روان آب دهان نمي‌اندازند، بول نمي‌كنند، دست و روي خود را [در آب روان] نمي‌شويند، و اگر ديگري هم خواست مرتكب اين اعمال شود، مانع مي‌شوند. همچنين، گزنفون مجدداً تأكيد مي‌كند كه: «تا اين روزگار، پارسيان هنوز شرم دارند كه در گذرگاه همگان، آب دهان بر زمين افكنند يا آب بيني فرو ريزند». عادات پارسيان كه هرودت و گزنفون بازگفته‌اند از توصيه‌هاي مذهبي بوده است، آن‌گونه كه در فرگرد ششم ونديداد درباره‌ي حفظ پاكي آب دستورات بسياري صادر شده است و دينكرد نيز يكي از بايسته‌‌ترين خويشكاري‌هاي شهرياران را تأمين بهداشت محيط زيست مي‌داند تا عوامل ايجاد و گسترش بيماري نابود شود «از پاياترين خويشكاري‌هاي شهرياران اين است كه با [پراكندن] بوي خوش بر آتش و آب و زمين براي پايش هوا، كه فساد و تباهي از آن منتقل مي‌شود، بيماري‌هاي چركين و بدبختي و نياز تودگان را – تا مبادا بن‌انگيز بيماري و ناخوشي مردم گردد- ريشه‌كن كند و اين شدني نيست مگر از راه پاييدن آتش و آب و زمين.
پرهيز از تماس با جسد و دستورات بسيار سخت طهارت فردي كه مس ميت نموده، تماماً به لحاظ پيشگيري از شيوع بيماري‌ها بوده است كه با توجه به تأكيد ونديداد بر ناپاكي جسد انسان و حيوان و امكان سرايت عامل مرگ‌زا، آشكار است ايرانيان باستان به عاملي ناشناخته (= باكتري) كه سبب بروز بيماري و فساد لاشه مي‌شود اعتقاد داشته‌اند.
طريقه ديگر پيشگيري از گسترش بيماري، رعايت نكات بهداشتي از سوي پزشك بوده است. دينكرد تصريح مي‌كند كه اگر پزشك به بيمار نزديك گردد و سبب شيوع بيماري شود گناهكار است. از سوي ديگر، جدا نكردن بيمار مبتلا به بيماري واگير از ديگران هم‌ گناه محسوب مي‌شد. در هنگام بيماري‌هاي پرمرگ (طاعون، وبا، آبله) مردم با پوشيدن لباس‌هاي سپيد و پرهيز از حضور در مجامع و تفكيك ظروف غذا و لوازم خواب، ابتلا و همه‌گيري بيماري پيشگيري مي‌نمودند و به اشاره هوسپارم نسك دينكرد به اهميت آن در اوستاي باستاني مي‌توان پي برد، زيرا كه يك بخش به اين موضوع اختصاص يافته است.
از ديگر تمهيدات براي پيشگيري از همه‌گيري بيماري‌ها، شست‌وشوي سر و بدن و حفظ پاكي تن و نيز مقررات اصلاح موي سر بوده است. دينكرد تصريح دارد شستن سر بايستي مطابق آداب ديني انجام گيرد و زمان خاصي براي آن وجود داشته است. آرايشگران موظف بودند پاكي تيغ را رعايت نمايند و براي بزرگسالان و كودكان از تيغ‌هاي جداگانه و تيز استفاده كنند. توصيه‌اي كه امروزه پس از قرن‌ها در جوامع پيشرفته با تأكيد مقامات بهداشتي لازم‌الاجرا شده است در ايران باستان مرعي بود. توصيه به شستن دست‌ها هنگام غذا و هنگام عبادت و پاكي بدن و لباس كه در دينكرد از شروط اجابت عبادت برشمرده شده تماماً زيربناي بهداشتي داشته است. از راه‌هاي مهم مبارزه با آلودگي و ايجاد محيط بهداشتي، پاكسازي محيط از طريق نابود كردن ناقلان بيماري‌ها از قبيل پشه، مگس، شپش و ... است. موضوع گندزدايي و حشره‌كشي از موضوعات بسيار مهم در بهداشت و طب ايران باستان و از جمله تعاليم مؤكد اوستاست. دينكرد در كرده چهل و هشتم، انواع ستيزندگان بر آفريدگان اورمزدي را ذكر و تشريح مي‌كند. در توضيح قسم سوم كه پتياره‌هاي تازش آورنده بر تن آفريدگان اورمزدي‌اند خزندگان را نام برده كه بدترين و مهم‌ترين آن‌ها مار است. شيوه‌ نابودي اين خزندگان، استفاده از گرز و ماركش است كه بايد مرد ديندار با جواز كار آن را انجام دهد. ذكر «مرد ديندار با جواز كار» در همين قسم مي‌رساند كه در ايران باستان گروهي روحاني محيط‌بان براي پالايش زيستگاه از آلودگي‌ها، تعليم ديده و تربيت شده بودند كه به طور رسمي و قانوني به اين كار اقدام مي‌نمودند. جدا زيستن زنان دشتان (حايض) و زناني كه وضع حمل نموده بودند از ديگر اعضاي خانواده و منع از مقاربت با آنان و پرهيز از مردار، خون، مني، ادرار، آب دهان و آب آلوده از ديگر مقررات مؤكد ديني- بهداشتي زرتشتيان در پيشگيري از بيماري‌ها بوده است. در دينكرد توصيه‌اي مي‌يابيم كه دستور كلي براي سلامت افراد جامعه و پيشگيري از بيماري‌هاي جسماني است: «در زندگي قناعت، بهترين است؛ و در قناعت، سلامت جسم بهترين است».

 

تعداد بازديد: 470 تعداد نظرات: 0

ارسال نظر

فیلم روز
تصویر روز