فروغ شجاعی؛ روانشناس کودک و خانواده
در دهه اخیر شاهد آنیم که زوجهای جوان پس از ازدواج، حاضر به گسترش خانواده و فرزندآوری نیستند و بعد از سالها زندگی مشترک تنها به یک فرزند بسنده میکنند.
حال مسئولین جامعه در تلاطم آن افتادهاند که با تبلیغات گوناگون میل به فرزندآوری را در زوجها بالا ببرند و آنها را ترغیب به آوردن بیش از یک فرزند کنند.
با وجود تلاشهای انجام شده، باز هم زوجها از آوردن فرزند سرباز میزنند.
کاهش میل به داشتن فرزند را میتوان در زیر شاخههای متنوع و در ابعاد متفاوتی از جمله اقتصادی، اجتماعی، روانشناختی، فرهنگی و غیره جستجو کرد.
در این مقاله به بررسی کاهش میل به فرزندآوری در بعد حمایتی و روانشناختی آن میپردازیم.
زمانی که زنی خبر باردار شدنش را به اطرافیان خود میدهد، بنا به آنکه بارداری اول یا دومش باشد، واکنشهای متفاوتی را از سوی آنها شاهد خواهد بود.
سکانس اول: بارداری اول زن بلافاصله یا چند سال پس از ازدواج:
* عزیزم مبارکه، اما شما که تازه ازدواج کردید (با قیافهای متعجب)!!!
* عزیزم مبارکه، کاش چندسال برای خودتون وقت میذاشتید، خوش میگذروندید و بعد خودتونو گرفتار میکردید.
* عزیزم مبارکه، ولی حالا تو این وضع اقتصادی خراب خدا به دادتون برسه!
* عزیزم مبارکه، ولی شما که هنوز اجارهنشین هستید!
* عزیزم مبارکه، ای کاش میذاشتید تو کارتون جا بیفتید، بعد بچه میآوردید!
* عزیزم مبارکه، ولی خودتو زود خونهنشین کردی!
* عزیزم مبارکه، حالا برای عروسی (خواهرت، برادرت و ...)چی کار میکنی!
* عزیزم مبارکه، ولی حالا میدونی چند سال طول میکشه تا هیکلت برگرده، تازه هیچ وقت مثل روز اولش نمیشی!
* عزیزم مبارکه، ولی میدونی بچه خیلی مسئولیت داره! خدا به دادت برسه!
سکانس دوم: زمانی که زن برای بار دوم باردار شده باشد:
* مبارک باشه، ولی تو این دوره زمونه یه بچهام زیاده، چه برسه به دو تا!
* مبارک باشه، حالا چطوری میخوای این بچهها رو بزرگ کنی!
* مبارک باشه، بچه اولت اینقدر شیطونه، حالا میخوای با دو تا چیکار کنی!
* مبارک باشه، خدا به دادت برسه با هزینههای سرسام آور، دو تا بچه!
* مبارک باشه، حالا چی شده سالی یه بچه میاری؟! نکنه ماشین جوجهکشی شدی!
تبریکاتی پر از شک و تردید، ولیها، اماها و اگرهای سرزنش کننده، بدون آنکه بویی از حمایت به مشام رسد.
این تعابیر و دیالوگها اگرچه تلخ، اما حقیقت دارد.
شما فکر میکنید زنی باردار با شرایطی روحی خاص با شنیدن این حرفها چه احساسی خواهد داشت؟!
تک تک این جملات بار روانی زیادی را بر زن وارد خواهد ساخت و علاوه بر آن احساس گناه، پشیمانی و درماندگی را نیز به او تحمیل خواهد کرد.
گاهی احساس میکند در این راهی که قدم گذاشته، کسی یار و همراهش نیست و حتی به نزدیکانش هم نمیتواند امیدی داشته باشد.
زن ناگهان خود را تنها مییابد و این احساس تنهایی و درماندگی فرد را به سمت افسردگی سوق میدهد.
فرد گوشه نشین، کمحرف، مضطرب، پرخاشگر و تحریکپذیر میشود.
گاهی این واکنشها و احساسات درونی در روابطش با همسرش نیز تاثیر منفی خواهد گذاشت.
گاهی احساس فریبخوردگی از سوی همسر میکند و نسبت به او بدبین میشود.
در نتیجه این افکار و احساسات، مشاجرات بیسروته، بهانهگیریهای بیپایه و اساس را در پی خواهد داشت.
حال اگر زن بچه دیگری هم داشته باشد، در روابط مادریاش تاثیر منفی خواهد گذاشت.
با وجود تمام تفاسیر گفته شده کانون خانواده به جای گرمتر شدن به سوی سردی تمایل پیدا میکند.
در این میدان کارزار تغییرات خانواده، واکنش همسر و درک او از مسائل روحی و روانی زن نقش مهم و تعیین کنندهای خواهد داشت.
اگر مرد در تمام این لحظات سخت و نفسگیر دوشادوش او باشد و حس حمایت، توجه و مقبول بودن در نگاه همسر را به او انتقال دهد، مرهمی خواهد بود در برابر زخمهای تحمیل شده از سوی جامعه.
در پرده دوم توجه شما را به تفاوت نگاه نسل قبل به مسئله بارداری یک زن جلب میکنم.
سکانس اول: وقتی زنی خبر اولین بارداریش را میدهد:
* مبارکه، انشاءا... بچه به سلامتی بیاد.
* مبارکه، آفرین مادر، همین درسته.
* مبارکه، نترس مادر خدا روزی رسونه، بچه که میاد روزیشو با خودش میاره.
* مبارکه، حالا پایههای زندگیتم محکمتر میشه.
* مبارکه، نمیدونی چه لذتی داره وقتی آدم ثمر زندگیشو بغل میکنه.
سکانس دوم: وقتی زن خبر بارداری دومش را میدهد:
* عزیزم مبارکه، عوضش بچهها با هم بزرگ میشند.
* عزیزم مبارکه، تازه شدید یه خانواده درست و حسابی!
* عزیزم مبارکه، یه بچه فایده نداره، بچه یکی یه دونه لوس بار میاد، همینطوری خوبه.
* عزیزم مبارکه، چند سال اولش سخته، ولی بعد همه چیز میفته روی ریل خودش.
* عزیزم مبارکه، خدا خودش کمک میکنه، نگران نباش.
* عزیزم مبارکه، بچههای اول خودشون برای پدر و مادر کمکند.
تبریکاتی با دیدی مثبت به بارداری و بدون اما، اگر و ایکاشهای بیسروته.
گاهی همین تفاوت طرز تفکرها است که نسل جدید را به سوی عدم پذیرش فرزندآوری سوق میدهد.
ترس و اضطرابی که جامعه با نگاه ناقص و سرگردانش بین مدرن یا کلاسیک بودن به خانواده و به ویژه به زن تحمیل میکند، از یک سو و از سوی دیگر کارشکنیهای حمایتی نظامهای اجتماعی به هم تنیده شده در لابهلای فضاهای جامعه از جمله:
* از دست دادن شغل بهخاطر بارداری زن
* کمبود مرخصی پس از زایمان
* واکنش کارفرمایان در مقابل بارداری کارمندان زن و جایگزین کردن سریع نیروی دیگر به جای او
* کمبود مکانهایی استاندارد برای نگهداری از کودکان برای بازگشتن زن به صحنه اجتماعی
* موضعگیری و عدم حمایت همسر برای از سرگیری فعالیت گذشته از جمله کار، تحصیل، فعالیتهای مورد علاقه و هزاران مسئله ریز و درشت، زنان امروز را از فرزندآوری منع میکند.
حال هر چقدر هم که تبلیغات به سوی «فرزند بیشتر زندگی بهتر» باشد افاقه نخواهد کرد و نسل جدید بیشتر پا عقب خواهند کشید، چراکه فرزندآوری خواه ناخواه فشار روانی و اقتصادی را به زوج تحمیل خواهد کرد و حتما زوج روزهای سختی را در پیش خواهند داشت.
زندگی در حال تحول زوجها، نیاز به بازنویسی دوباره دارد که برای آنکه کشتی خانواده به سلامت به ساحل آرامش برسد نیاز به آموزش حرفهای زوجها و حمایتهای مختلف در بعد اجتماعی دارد.
کلام آخر
همه مسائل گفته و ناگفته، بیانگر آن است که باید تغییراتی در نگرش ریز و کلان جامعه رخ دهد و فرهنگسازیهای جدیدی در بعد حمایتی به افراد جامعه آموزش داده شود تا نگرش افراد به جای سوق یافتن به سمت فردگرایی به جمعگرایی تغییر یابد.
به یاد داشته باشیم بسیاری از اختلالات و فشارهای روانی از جمله اضطراب، افسردگی و عدم اعتماد به نفس در زیر چتر حمایتی جامعه بهبود خواهد یافت و در کنار این چتر حمایتی نسل جدید هم با رغبت بیشتری به لذت فرزندآوری خواهد اندیشید.
بیشتر بخوانید:
شکم بند بارداری
بهار، بارداری و دامان طبیعت
تغذیه و بارداری